دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

گفت‌وگو با جوانی که از خانه پیرزنی سرقت کرد

پسری جوان که همراه دوستش به خانه مادربزرگ او دستبرد زده، توسط مأموران پلیس آگاهی دستگیر شده است و در بازداشت به سر می‌برد.
کد خبر : 81814
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شرق، این متهم ماجرا را توضیح داده است.


قبل از هر چیز خودت را معرفی کن.
علی هستم، بچه شاه‌عبدالعظیم و ٢٤ سال دارم، سابقه هم ندارم.
چرا در بازداشت اداره آگاهی هستی؟
به خاطر سرقت.
چطور تصمیم گرفتی سرقت انجام بدهی؟
یکی از دوستانم به من گفت بیا برویم سرقت ولی من از جزئیات ماجرا خبر نداشتم و نمی‌دانستم جایی که قرار است از آنجا دزدی کنیم خانه مادربزرگش است. فقط به من گفت خانه‌‌ای هست که پول دارد و من هم با او رفتم.
این دوستت را از کجا می‌شناختی؟
پنج، شش ماه پیش از طریق یکی از دوستانم با او آشنا شدم.
شغلت چیست؟
انباردار بودم.
چرا وقتی به خانه مادربزرگ دوستت رفتی، پیرزن را کتک زدی؟
من او را کتک نزدم. من فقط دهانش را گرفتم، من اصلا نمی‌دانستم ماجرا چیست وگرنه نمی‌رفتم.
یعنی اگر مادربزرگ دوستت نبود و مالباخته پیرزن نبود، می‌رفتی؟ آیا اگر غیر از این بود، دزدی اشکالی نداشت؟
من کار بدی کردم، خودم قبول دارم. من ناراحتی اعصاب دارم و تصمیم‌گیری برایم سخت است. مدرک هم دارم. الان شش ماه است دارویم را مصرف نمی‌کنم.
چه دارویی مصرف می‌کنی، تشخیص پزشک چه بود؟ چرا و چه مدت است مصرف را متوقف کرده‌ای؟
از این قرص‌ریزها می‌خوردم. دکتر گفته بود اختلال در شخصیت دارم.
این دلیل مناسبی برای کتک‌زدن یک پیرزن و سرقت از خانه اوست؟
من نزدم، ممکن است برای کنترل و ساکت‌شدنش او را گرفته باشم تا آرام شود و در همان موقع اذیت شده باشد، اما من به او دست نزدم.
چه چیزهایی از آن خانه دزدیدید؟
کمی طلا، دو یا سه‌ میلیون تومان پول نقد و یک سماور برنجی.
درباره دزدی و انگیزه‌ات بگو.
من اشتباه کردم و اگر دفعه بعد این اشتباه را تکرار کردم، آن‌وقت است که باید مجازات سنگین برایم در نظر گفت. به‌هرحال هرکسی اشتباه می‌کند من که کسی را نکشتم. من گاهی نمی‌فهمم به کجا می‌روم و چه می‌کنم و الان هم نمی‌دانم این کار را برای چه کرده‌ام.
یعنی چه نمی‌دانی این کار را برای چه‌کرده‌ای؟
یعنی نمی‌دانستم برای چه این کار را می‌کنم. دوستم گفت بیا برویم و من هم رفتم درنهایت هم قرار بود سهمی به من بدهد. دو، سه سال پیش حالم خیلی خراب بود، اما الان بهترم، اما قبلا یک‌بار که سر سفره با رفیق‌های بچگی‌ام نشسته بودم سر قاشق دست‌گرفتن یا چیزهایی این‌جوری، با من شوخی ‌کردند و به من ‌خندیدند که یک‌دفعه قاطی ‌کردم و در یک ثانیه بدون اینکه به عاقبت کار فکر کنم دعوا به راه ‌انداختم.
در این سرقت انگیزه مالی وجود داشت؟
دوستم می‌دانست دست‌وبالم خالی است و وقتی به من گفت، گفتم شاید با این کار بتوانم بخشی از کمبودها را جبران کنم.
یعنی هرکس که مشکل مالی داشت، باید دزدی برود؟
کار درست و حسابی‌ای نیست. من شب و روز کار می‌کنم و ماهی فقط ٧٠٠‌ هزار تومان درآمد دارم. با ماشین هم کار می‌کردم و روزی ٣٠‌ هزار تومان درآمد داشتم اما ٢٥‌ هزار تومان پول بنزین می‌دادم حالا پول استهلاک ماشین به‌کنار.
همه اینها قبول، اما دلیل می‌شود به مال مردم دست‌درازی کنی؟
شما همین را بنویس که اشتباه کردم و دیگر تکرار نمی‌کنم. به‌هرحال هرکس عقیده‌ای دارد.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب