دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
12 ارديبهشت 1395 - 11:21
بازسازی صحنه قتل مرد بنگاه‌دار مقابل بازپرس جنایی مشهد صورت گرفت

آتش خشم، مرد بنگاه‌دار را به کام مرگ کشاند

مرد میانسال که در معامله خرید و فروش خانه، احساس زیان می‌کرده‌ است، برای فسخ این قرارداد راهی بنگاه‌ شد. او زمانی که متوجه شد فسخ قرارداد امکانپذیر نیست، ظرف بنزینی را که همراهش بود داخل مغازه پاشید و همین مساله باعث آتش سوزی و مرگ مرد بنگاه‌دار شد. متهم در مقابل بازپرس جنایی و تیم تحقیق به بازسازی صحنه جنایت خود پرداخت.
کد خبر : 81414

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی آنا، چندی پیش ار سوی یکی از بیمارستان‌های مشهد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته شد و مرگ مشکوک مرد میانسالی به آن‌ها گزارش شد. با اعلام این خبر، اکیپی از ماموران پلیس راهی بیمارستان مورد نظر شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد مرد میانسالی به نام حجت بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داده است


مرد سوخته در بیمارستان


بدین ترتیب موضوع به بازپرس ویژه قتل مشهد اعلام شد و اکیپی از کارآگاهان جنایی و بازپرس کشیک قتل برای تحقیقات راهی بیمارستان شدند. در بررسی‌ها مشخص شد که حجت به همراه دو مرد دیگر برای درمان، سه روز قبل به بیمارستان انتقال داده شده بودند، اما به علت سوختگی ۹۶ درصد، مرد میانسال جانش را از دست داده بود.


با مشخص شدن این موضوع، تحقیقات از دو مرد جوان که در این ماجرا دچار سوختگی شده بودند و از سویی شاهدان ماجرا هم بودند، صورت گرفت. یکی از آن‌ها که در املاک کار می‌کرد، به پلیس گفت: «من در بنگاه معاملات ملکی کار می‌کنم و قربانی حادثه‌ای شده‌ام که هیچ نقشی در آن نداشتم. تمام این اتفاقات به خاطر یک قرارداد رخ داد و حجت که صاحب بنگاه بود قربانی این ماجرا شد.»


معامله پایاپای


مرد جوان ادامه داد: «چندی پیش مردی به نام هوشنگ به معاملات ملکی ما مراجعه کرد. او خانه‌ای برای فروش داشت، می‌گفت خانه قدیمی است و می‌خواهد یک خانه نوساز خریداری کند. چند باری برای فروش ملکش به مغازه ما مراجعه کرد، رفت و آمد‌هایش و صحبت‌هایش نشان می‌داد که واقعا قصد فروش خانه‌اش را دارد. او حتی راضی بود که ملکش را کمی ارزان‌تر بفروشد تا بتواند یک ملک خوب خریداری کند، در‌‌نهایت خانه نوسازی برای هوشنگ پیدا کردیم. خانه‌ای که مطابق با میل و سلیقه مرد میانسال بود. آن زمان وقتی صاحب ملک گفت حاضر است ملکش را با ملک هوشنگ تاخت بزند و اگر ملک او سر‌تر بود، پولی بگیرد و اگر ملک هوشنگ بهتر بود، مابه التفاوت آن را پرداخت کند.»


مرد بنگاه دار گفت: «موضوع را به هوشنگ گفتیم او هم از این موضوع استقبال کرد، با رضایت طرفین، قولنامه را نوشتیم و خانه هوشنگ به مرد جوان فروخته شد و بالعکس. ما فکر می‌کردیم همه چیز تمام شده اما سر و کله هوشنگ چند روز بعد از این معامله پیدا شد. او قولنامه‌اش را آورده بود و اصرار داشت که قولنامه را فسخ کند و خانه‌اش را پس بگیرد. موضوع را به خریدار ملک خبر دادیم، اما او راضی به فسخ این قرارداد نبود و کاری نمی‌توانستیم انجام دهیم. چند بار دیگر هم هوشنگ به بنگاه آمد و می‌خواست قرارداد را فسخ کند اما بی‌نتیجه بود ما نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم.»


مرد جوان ادامه داد: «درگیری‌های ما ادامه داشت؛ نه خریدار کوتاه می‌آمد و نه هوشنگ و ما مانده بودیم این وسط چه‌کار کنیم که روز حادثه هوشنگ با دو پسرش به مغازه آمدند. هوشنگ عصبی بود و داد و بیداد می‌کرد، واقعا نمی‌توانستیم برای او کاری انجام دهیم. ناگهان مرد میانسال ظرف بنزینی که همراهش آورده بود و روی زمین بود را برداشت و داخل مغازه ریخت.در این حادثه من، پسر هوشنگ و صاحب بنگاه سوختیم اما شدت جراحات حجت خیلی زیاد‌تر بود و باعث مرگش شد.»


بازداشت مرد آتش افروز


به‌دنبال اظهارات مرد جوان و تحقیقات از پسر هوشنگ، حکم بازداشت عامل این آتش‌سوزی به دستور بازپرس جنایی صادر شد. مرد میانسال برای تحقیقات به دادسرای انتقال داده شد و در این خصوص به بازپرس جنایی مشهد گفت: «بعداز آنکه خانه را قولنامه کردم؛ از فروشش پشیمان شدم. دلم نمی‌خواست خانه قدیمی‌ام را که خاطرات زیادی از آن داشتم بفروشم؛ برای همین تصمیم گرفتم قولنامه را فسخ کنم، با همین منظور به بنگاه مراجعه کردم. مرد بنگاه‌دار اول گفت باید با خریدار صحبت کند و بعد هم گفت که خریدار راضی به فسخ نیست. به نظرم می‌آمد که او طرف خریدار را می‌گیرد و اگر او می‌خواست می‌شد قولنامه را فسخ کند. می‌دانستم او بهانه می‌آورد و باید حجت را راضی می‌کردم تا قرارداد را فسخ کند. روز حادثه به همراه دو پسرم برای راضی کردن حجت دوباره به بنگاه رفتیم تا شاید بتوانیم بنگاهدار را راضی به فسخ قرار داد کنیم.»


خرید بنزین برای موتورسیکلت


مرد میانسال ادامه داد: «در مسیر، من برای موتورسیکلتم بنزین گرفتم. به بنگاه که رسیدیم با حجت شروع به صحبت کردم؛ اما برای او مرغ یک پا داشت. عصبانی شدم و ظرف بنزین را روی زمین ریختم. نمی‌خواستم کبریت بکشم، فقط کبریت را بیرون آوردم تا آن‌ها را بترسانم و راضیشان کنم که قولنامه را فسخ کنند. نمی‌خواست هیچ اتفاقی برای کسی بیفتد، کبریت را نکشیده بودم که یک دفعه صدای انفجار آمد. مغازه شعله ور شد، بخاری کنار مغازه باعث شده بود تا بنزینی که روی زمین و وسایل ریخته بودم مشتعل شود. شعله‌های آتش به جان همه افرادی افتاد که داخل مغازه بودند، نه تنها حجت و همکارش، بلکه پسرم هم دچار سوختگی شد. من نمی‌خواستم حجت کشته شود، فقط دلم می‌خواست او را راضی کنم، اما یک فاجعه رخ داد.»


به‌دنبال اعترافات مرد میانسال به جنایت ناخواسته، او به بازسازی صحنه قتل در مقابل بازپرس جنایی و تیم تحقیق پرداخت. متهم میانسال با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته