رمان «هیچکس جرأتش را ندارد» بررسی شد
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای گلستان، حمیدرضا شاه آبادی نویسنده رمان «هیچکس جراتش را ندارد» در ابتدا و به رسم معمول جلسات نقد و بررسی کتاب در فرهنگسرای گلستان، سطرهایی از این کتاب را قرائت کرد و در ادامه حسن هجری به بیان نظرات خود در خصوص این اثر ادبی پرداخت.
هجری در آغاز سخنانش با بیان ویژگیهای روایت این مجموعه گفت: «راوی یا به عبارت دیگر من-راوی در جای جای داستان از اینکه خود را به خواننده یادآوری کند هیچ ابایی ندارد. راوی حتی در مقدمه کتاب احتمال میدهد که ممکن است ماجراهایی که برای شخصیتهای کتاب به وجود میآید، برای مخاطب غیرقابلباور باشد. وقتی وارد داستان میشویم میبینیم که نویسنده خود را پنهان نمیکند و خواننده در فواصل بین ماجراها به کرات خود را یادآوری میکند و از قطع کردن ارتباط خواننده با قصه هراسی ندارد. به این ترتیب به زعم من از تکنیک فاصلهگذاری برشت استفاده میشود؛ یعنی همان کاری که برتولت برشت در نمایشنامههایش انجام میدهد و قصه را از طریق راوی پیش میبرد.»
وی در همین خصوص اظهار کرد: «به نظر میرسد منظور نویسنده از چنین رویکردی جلب توجه مخاطب به لایههای دیگر داستان است، انگار که قرار نیست فقط برای من مخاطب قصه بگوید یا ایجاد سرگرمی کند. به این ترتیب نویسنده در کنار مخاطب قرار میگیرد.»
این منتقد ادبی در بخش بعدی سخنانش گفت: «اگر در مواجهه با این اثر در جایگاه مخاطب بخواهیم به دنبال آنچه که رولان بارت با عنوان «لذت متن» مطرح میکند باشیم، از این قصه لذت خواهیم برد. این قصه خواننده را با پدیدهای در یک روند تاریخی، همچنین با بخشی از فرهنگ عامه آشنا میکند که چگونه در لایههای مختلف اجتماعی تحت استعمار قرار میگیرند. همینطور ویژگیهای روحی روانی شخصیتها و یک فضای روستایی را برای خواننده ترسیم میکند.»
وی در همین زمینه افزود: «نویسنده «هیچکس جراتش را ندارد» گویی میخواهد ما را با یک لایه زیرین مواجه کند که همان کالبدشکافی مناسبات فکری یک جامعه است. جایی که جامعه با گرهها مواجه میشود و پاسخی برای آنها ندارد. شخصیتهای داستان در پس پردهای از ترس و جهل و طمع قرار میگیرند و انگار نویسنده مخاطب را به دریافت این لایه زیرین دعوت میکند که در پس ماجراهای رویی داستان پنهان است.»
محمدرضا گودرزی، دیگر منتقد ادبی حاضر در این نشست نیز در خصوص رمان «هیچکس جراتش را ندارد» اظهار کرد: «این مجموعه در رده سنی نوجوان نوشته شده و اثری در ژانر واقعگرای اجتماعی سیاسی محسوب میشود. همچنین روایت این اثر تا حدی باورناپذیر به نظر میرسد که از دو راوی یکی میانسال و دیگری نوجوان بهره میبرد که نکتهای کلیدی در داستان است. مهمترین وجه روایی داستان تعلیق است که از مقدمه و با ماجرای فانوس در قلعه جنی ادامه پیدا میکند و اگرچه به نظر من در بخشهایی از متن این تعلیق، کاذب است اما در مجموع تعلیقها داستان را جذابتر کرده است.»
وی افزود: «به نظر من شاه آبادی در این اثر داستانگوی بسیار خوبی است. در این اثر با خرده روایتهایی سروکار داریم که در زمانهای مختلف در نوسان است و این بازی با زمان از مهمترین وجوه رمان است. یکی از جنبههای دیگر این اثر استنادبخشی به روایت است.»
این منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: «نویسنده از شگرد و عناصر داستانهای وحشت استفاده کرده است. این عناصر از جمله قدیمی و ویرانه بودن مکان و وجود روح و جن در آن هستند که در بیشتر داستانهای ژانر وحشت با آنها سروکار داریم. او همچنین از باورها و خرافات استفاده کرده و در نهایت همه اینها در یک پوشش علتمند واقعگرا چینش میکند. در مجموع یکی از ارزشهای این رمان پتانسیل تعلیقی مناسبی است که به نظر من در این اثر درخشان است.»
گودرزی در پایان سخنانش افزود: «کلیت روایت رمان از نظر زمانی خطی نیست و این خطی نبودن ارزشمند است. زمان مندی هم بحثی است که چگونه زمان واقعی به زمان داستانی تبدیل میشود که در آن با زمان ذهنی سروکار داریم و نویسنده این رمان هم در این زمینه موفق بوده نوعی ضرباهنگ بین روایت اکنون و گذشته در داستان ایجاد کرده است.»
بر اساس این گزارش، رمان «هیچکس جراتش را ندارد»، داستان نوجوانانی است که کمک به دوستی که پدربزرگش بیمار است به دنبال او میروند و اتفاقاتی ترسناک رقم میخورد و در نهایت، داستان به آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ملت ایران گره میخورد. این اثر، دارای داستانی پرماجرا است و فضای آن، تفاوتهای زیادی با سایر رمانهای نوجوان دارد. داستانی غیرقابل پیشبینی که به جنگ ختم میشود. همچنین ویژگی اصلی موضوع این رمان، پرداختی جدید از زاویهای تازه به مضمون جنگ است که با ظرافت تمام در توصیفها و صحنهپردازیها، داستان را به سمت جنگ سوق میدهد و خواننده را در عین غافلگیری با خود همراه میکند.
انتهای پیام/