دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

رویکرد سیاست نوآوری تحول‌آفرین برای هوشمندسازی و فناوری دیجیتالی در توسعه پایدار

رویکرد سیاست نوآوری تحول‌آفرین برای هوشمندسازی و فناوری دیجیتالی در توسعه پایدار
جهت‌دهی در سیاست‌گذاری، به ویژه برای دستیابی به اهداف اجتماعی بر اساس اهداف توسعه سازمان ملل از طریق مسیر دیجیتالی‌سازی و هوشمندسازی به عنوان بخشی از حوزه علم، فناوری و نوآوری، کلیدی است. همه کاربران مربوطه باید برای بحث در مورد سناریو‌ها و مسیر‌های احتمالی و همچنین خطرات و پیامد‌های آن‌ها مشارکت داشته باشند.
کد خبر : 808700

گروه اقتصادوکارآفرینی خبرگزاری آنا؛ بخش تحقیقات سیاست علوم بانک مرکزی اندونزی در مطلبی با عنوان «رویکرد سیاست نوآوری تحول‌آفرین برای هوشمندسازی و فناوری دیجیتالی در توسعه پایدار» آورده است دیجیتالی‌شدن مزایای زیادی را ارائه می‌دهد، نه تنها به عنوان یک عامل کلیدی برای افزایش رشد اقتصادی، بلکه برای مقابله با چالش‌های اجتماعی و زیست‌محیطی، و همسو شدن با اهداف توسعه پایدار SDGs)) سازمان ملل متحد. دیجیتالی‌سازی و هوشمندسازی می‌تواند پیشرفت به سوی همه ۱۷ هدف را سرعت بخشد. ظهور پیشرفت فناوری از طریق پردازش و تجزیه و تحلیل داده‌های دیجیتال می‌تواند به همه SDG‌ها کمک کند، به عنوان مثال، پیدایش کشاورزی مبتنی بر داده که می‌تواند محصول را بهینه کند و در عین حال کارایی انرژی را افزایش دهد، که با هدف توسعه پایدار شماره ۲ یعنی گرسنگی صفر همسو است. دیجیتالی‌شدن همچنین ارتباط نزدیکی با اهداف توسعه پایدار شماره ۹ یعنی صنعت، نوآوری و زیرساخت به عنوان بخشی از نوآوری نوظهور دارد که به طور بالقوه می‌تواند رشد اقتصادی را تشویق کند.


چالش
در عصر دیجیتالیشدن امروز، علم و فناوری برای دگرگونی سیستم بسیار مهم هستند، زیرا مجموعه‌ای از امکانات را فراهم می‌کنند. از زمان انقلاب صنعتی در دهه ۱۷۰۰، فناوری‌های جدید با قدرت بسیار زیاد به ویژه برای رشد اقتصادی توسعه یافته‌اند. دیجیتالی‌شدن نه تنها یک عامل کلیدی برای افزایش رشد اقتصادی است، بلکه به طور گسترده‌ای برای مقابله با چالش‌های اجتماعی و زیست محیطی شناخته شده است. چندین نمونه از چگونگی کمک دیجیتالی‌شدن به حل این مسائل شامل ایجاد پزشکی از راه دور برای گسترش دامنه سلامت عمومی و فناوری هواپیما‌های بدون سرنشین برای نظارت بر خاک و بازده محصولات است.


فناوری با ارائه مزایای زیادی برای زندگی در دنیای پر از فناوری، جهان را متحول کرده است. با این حال، این مزایا با یک معاوضه زیست محیطی همراه است. زباله‌های الکترونیکی، عمدتاً وسایل الکترونیکی دور ریخته شده که دیگر مورد نیاز یا کاربردی نیستند، به سریع‌ترین جریان تولید زباله در جهان تبدیل شده‌اند. تا سال ۲۰۳۰، زباله‌های الکترونیکی جهانی ۲۱ درصد افزایش می‌یابد.


این چالش مشخص می‌شود: چگونه می‌توان به اثرات اجتماعی و زیست‌محیطی دیجیتالی‌شدن پرداخت و در عین حال رشد اقتصادی را ارتقا داد؟ دیجیتالی‌شدن و هوشمندسازی به طور گسترده‌ای سودمند است، اما نیاز به بهینه‌سازی پیشرفت تکنولوژی برای مقابله با این چالش‌ها بدون ایجاد مشکلات جدید برای آینده وجود دارد.


پیشنهاد
سیاست نوآوری تحول آفرین (TIP) تغییرات اساسی را در سیستم‌های اجتماعی- فنی موجود برای غلبه بر موانع پیشنهاد می‌کند. برای درک نیاز به TIP، ابتدا باید نیاز به روشی مشخص برای طراحی، اجرا و مدیریت سیاست‌های نوآوری چالش‌محور برای رسیدگی به مسائل مختلف مانند تغییرات آب و هوا، امنیت غذایی، نابرابری و انرژی را بپذیریم. به این منظور، بهینه‌سازی راه حل‌های مبتنی بر علم و فناوری به تنهایی کافی نیست. در عوض باید سیاست STI را به یک سیستم اجتماعی-فنی تبدیل کنیم.


سه چارچوب در حوزه STI عبارتند از R&D، سیستم ملی نوآوری و سیاست نوآوری تحول آفرین. تحقیق و توسعه که در دهه ۱۹۵۰ پدیدار شد، مفهومی از نوآوری را پیشنهاد می‌کند که با سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه هدایت می‌شود. هدف این است که رشد اقتصادی را پیش ببرد که بعداً می‌تواند به برآوردن نیاز‌های اجتماعی منجر شود. چارچوب دوم، سیستم ملی نوآوری، بر پیاده سازی دانش، کسب درآمد، ارتباط و روابط بین کاربران نوآوری در سیستم متمرکز است. عناصر شامل ظرفیت شناختی، پتانسیل کسب‌وکار و کارآفرینی است. یک شباهت بین چارچوب اول و دوم این است که تأثیرات نوآوری بر جنبه‌های اجتماعی و زیست محیطی لزوماً بخش مرکزی سیستم نیست. برای این منظور، TIP می‌تواند این شکاف را پر کند و به چالش‌های اجتماعی و زیست‌محیطی را همانطور که در اهداف توسعه پایدار ادغام شده است، رسیدگی کند. این چارچوب هنوز نهایی نشده است و نیاز به اعتبارسنجی و بهبود بیشتری دارد.


جهت مشخص داشته باشید
جهت‌دهی در سیاست‌گذاری، به ویژه برای دستیابی به اهداف اجتماعی بر اساس اهداف توسعه سازمان ملل از طریق مسیر دیجیتالی‌سازی و هوشمندسازی به عنوان بخشی از حوزه علم، فناوری و نوآوری، کلیدی است. همه کاربران مربوطه باید برای بحث در مورد سناریو‌ها و مسیر‌های احتمالی و همچنین خطرات و پیامد‌های آن‌ها مشارکت داشته باشند.


جهت‌دهی به معنای اولویت‌بندی تأثیرات اجتماعی بر سایر مسیر‌های جایگزین است که شامل ایجاد فرآیندی برای تعریف نگرانی‌های جمعی می‌شود. همچنین لازم است به این سوال در مورد شرایط ایده آل آینده، اهداف نهایی و استدلال آن‌ها پرداخته شود. به عنوان مثال، مردم ممکن است ترجیح دهند که هزینه‌های عمومی را به جای یارانه دادن به شرکت‌های نوآور، برای تأمین مالی نوآوری پایدار از نظر زیست محیطی اختصاص دهند.


بر هدف اجتماعی تمرکز کنید
این چارچوب را می‌توان در همه مسائل سیاستی، به ویژه اهداف یا چالش‌های بزرگ اجتماعی، به کار برد. از آنجایی که این چارچوب مبتنی بر چارچوب سوم سیاست نوآوری است، چالش‌های زیست‌محیطی و اجتماعی جزء لاینفک سیاست‌های علم، فناوری و نوآوری است که می‌تواند منجر به رفاه عمومی، محیط زیست پاک و دستیابی به رشد اقتصادی بیشتر شود.


اهداف اجتماعی یا چالش‌های بزرگ برای این چارچوب سیاست شامل اهداف توسعه پایدار و مرز‌های گسترده است. به عنوان مثال، در دستیابی به اهداف اجتماعی مطابق با SDG شماره ۶، اهداف اجتماعی می‌تواند تامین آب سالم و بهداشتی مقرون به صرفه به روشی پایدار از نظر زیست محیطی و اجتماعی باشد.


اهداف اجتماعی یا چالش‌های بزرگ باید مشخص باشند و جنبه‌های متعددی از سیاست را پوشش دهد. همچنین می‌تواند با یک یا چند هدف از SDG‌های مختلف همسو شود. به عنوان مثال، به منظور حل مسئله زباله‌های پلاستیکی در اندونزی، می‌تواند با SDG شماره ۱۲ در مورد مصرف مسئول و تولید و مرز‌های گسترده در مورد آلاینده‌های شیمیایی مرتبط باشد.


به تغییر در مقیاس سیستمی بپردازید
یکی دیگر از جنبه‌های مهم در مورد تدوین خط مشی پیرامون علم، فناوری و نوآوری از طریق دیجیتالی‌شدن و هوشمندسازی این است که چگونه می‌تواند چالش‌های زیست محیطی و اجتماعی را حل کند، تأثیراتی را برای همه کاربران ایجاد کند و یک همکاری بین بخشی ایجاد کند. به عبارت دیگر، سیاست باید در سطح فنی-اجتماعی مؤثر باشد، چه برای سیستم اجتماعی-فنی موجود و چه در آینده، همانطور که در جهت سیاست برنامه‌ریزی شده است.


پرداختن به تاثیرات در سطح سیستم باید با پرسیدن نحوه عملکرد سیستم موجود آغاز شود. در مورد زباله‌های پلاستیکی، درک جامعی در مورد چگونگی استفاده از پلاستیک در صنایع و بازارها، اعمال اجتماعی بر مصرف یا تولید آن و همه روش‌هایی که می‌توانیم انجام دهیم مورد نیاز است. راه دیگر برای اطمینان از تأثیرات گسترده‌تر، ادغام این سیاست با سایر سیاست‌ها است. به عنوان مثال، برای مدیریت زباله‌های پلاستیکی، اگر این سیاست با سیاست‌های صنعتی و همچنین سیاست‌های بهداشتی ادغام شود، می‌توان تأثیرات بزرگتری به دست آورد.

 

انتهای پیام/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب