تأثیر فناوری بر زنجیره تأمین در بازارهای نوظهور و غیررسمی
گروه اقتصادوکارآفرینی خبرگزاری آنا؛ اخیراً مقالهای با عنوان «تاثیر فناوری بر زنجیره تامین در بازارهای نوظهور و غیررسمی» منتشر شده است که تاکید میکند با توجه به اشباع روزافزون در بازارهای توسعهیافته و رسمی، فرصتهای تجاری استفاده نشده در پایه هرم (BoP) توجه پزشکان و دانشگاهیان را به یک اندازه به خود جلب کرده است. شرکتهای جهانی شروع به فعالیت در بازارهای غیررسمی به عنوان مقصد تجاری بعدی خود کردهاند.
بازارهای BoP با ماهیت غیررسمی و فعالیتهای اقتصادی ضعیف مشخص میشوند. قدرت خرید ضعیف مصرفکنندگان BoP، فقدان زیرساختهای سازمانی و حملونقل، پایگاه مصرفکننده پراکنده از نظر جغرافیایی و نیازهای منحصربهفرد آنها، شرکتها را ملزم میکند تا در مدلهای تجاری سنتی خود تجدیدنظر و راهحلهای زنجیره تامین جدیدی تولید کنند.
منطق ادبیات توسعهیافته حول مفهوم BoP همچنان به عنوان یک چالش پرداختن به فقر از طریق ترویج فعالیتهای تجاری باقی مانده است. بنابراین، ایجاد فرصتهای تجاری فراگیر برای BoP در زنجیرههای تامین جهانی، بخش مهمی از تلاش باقی مانده است. ظهور فناوری نقش مهمی در فعال کردن فعالیتهای اقتصادی و زنجیره تامین در سراسر جهان ایفا کرده است و بازارهای BoP نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
پیشرفتهای تکنولوژیک فرصتهای منحصر به فردی برای توسعه و رشد با فعال کردن زنجیرههای تامین در BoP ایجاد کرده است. نوآوریهای فرآیند و محصول مبتنی بر فناوری به عنوان اساسی برای پیشبرد دستور کار توسعه پایدار در بازارهای BoP پیشنهاد شده است. این شماره ویژه قصد دارد دانشمندان مربوطه را برانگیخته و از آنها دعوت کند تا مسائل مربوط به مدیریت و استفاده از فناوری را برای فعال کردن مدیریت زنجیره تامین پایدار در بازارهای BoP، به عنوان یک راه بالقوه برای تحقیق فکری خود، بررسی کنند.
پیشرفتهای تکنولوژیکی این پتانسیل را دارد که محیط کسب و کار بازارهای BoP را متحول کند. این موضوع میتواند به عنوان مثال در قالب فناوریهای مشارکتی باشد که به سهامداران مختلف اجازه میدهد تا به طور فعال در پروژههای توسعه شرکت کنند، از فناوریهای ارتباطی تسهیل کننده اشتراک دانش استفاده کنند، به خدمات بهداشتی از راه دور یا ادغام فناوری آسانتر کاربران BoP توسط شرکتهای جهانی و سازمانهای غیردولتی دسترسی داشته باشند. فناوری میتواند به مدرنسازی زنجیرههای تأمین BoP، همراه با رسیدگی به برخی از چالشهای منحصربهفرد، مانند خلأهای سازمانی، کمک کند.
فناوری پرداختن به خلأهای نهادی مالی، نمونهای از BoP است. جهانیشدن عرصه کسبوکار، رقابت کارآفرینان BoP را در بازارهای ملی و بینالمللی بدون کمک فناوری تقریباً غیرممکن کرده است. با پیوند دادن کشاورزان با بازارها و کمک به کاهش عدم تقارن اطلاعات در زنجیرههای تامین کشاورزی از طریق ابتکار آنها در e-choupal، مورد ITC (شرکت دخانیات هند) نمونه دیگری است که نقش فناوری را در ارتقاء زنجیرههای تامین سنتی در BoP ایفا میکند. علاوه بر این، پیشنهاد شده است که با ادغام اهداف اجتماعی و زیست محیطی در فعالیتهای تجاری خود، شرکتهای جهانی و محلی فعال در BoP میتوانند عملکرد پایداری عملیات زنجیره تامین خود را افزایش دهند.
این زمینه، تحقیقاتی را میطلبد که تقاطع زنجیره تامین و فناوری در BoP را به طور کامل و جاهطلبانهتر مورد هدف قرار دهد. با این حال، ادبیات BoP معاصر به نظر نمیرسد تصویر روشنی از چشمانداز، پیامدها و تناسب فناوری برای کسبوکارهای BoP به طور کلی و زنجیرههای تامین به طور خاص ارائه کند. جدای از برجسته کردن دستاوردهای فناوری در سادهسازی جریانهای مالی، فرآیندهای نوآوری و ارائه نمونههایی از سرمایهگذاریهای فناوری، ادبیات فعلی BoP چیز زیادی برای ارائه به دانشجویان این موضوع ندارد.
علاوه بر این، نقش فناوری در تسهیل عملیات تجاری در بازارهای BoP هنوز در تحقیقات زنجیره تامین مورد تایید قرار نگرفته است. تا به امروز، فقدان تحقیق در مورد پیامدهای فناوری برای زنجیرههای تأمین (پایدار) که به بازارهای غیررسمی خدمت میکنند، وجود ندارد. به نظر میرسد یک شکاف تحقیقاتی در تقاطع زنجیرههای تامین، فناوری، پایداری و BoP مشهود است، که ما میخواهیم آنها را برجسته کنیم و سعی کنیم از طریق این موضوع ویژه به آن بپردازیم.
با بیان شکاف تحقیقاتی، این مقاله قصد دارد ارتباط استفاده از فناوری را در توانمندسازی زنجیرههای تامین برای ارتقای فعالیتهای تجاری در بازارهای BoP برجسته کند. این مقاله، دو موضوع را ارائه میکند. موضوع با عنوان «ایجاد ارزش پایدار از طریق فناوری اطلاعات زنجیرههای تامین در بازارهای نوظهور» یک چارچوب نظری ارائه میدهد که عناصر فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT)) را با مدیریت زنجیره تامین (SCM) برای ایجاد ارزش در زمینه BoP پیوند میدهد.
استدلال مفهومی به عنوان ابزار روششناختی برای پاسخ به این سوال استفاده شده است که «چگونه فناوری اطلاعات و ارتباطات، ایجاد ارزش پایدار در زنجیرههای تأمین اقتصادهای نوظهور را ممکن میسازد؟». ظاهراً ارتباطات بین ICT و SCM در زمینه محیطهای بازار توسعه یافته و رسمیتر مورد مطالعه قرار گرفته است. این مقاله قصد دارد با تبیین پیوندهای نظری بین دو رشته تحصیلی به منظور ایجاد ارزش در پسزمینه بازارهای BoP، یک شکاف تحقیقاتی آشکار را پر کند؛ بنابراین این مقاله بحثهای مربوط به ICT و SCM را برای توضیح پدیده ارزش آفرینی در BoP ادغام و گسترش میدهد.
نویسندگان نتیجه میگیرند که جریانهای زنجیره تأمین (اطلاعات، مالی و فیزیکی) در زمینه چالشهای مرتبط با BoP (بازار، نظارتی و اجتماعی-فرهنگی) توسط جنبههای خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات از آگاهی، دسترسی، مقرون به صرفه بودن و در دسترس بودن سادهتر میشوند. این جنبهها معاملات تجارت الکترونیک و تقویت رفتارهای مرتبط با مدیریت زنجیره تامین پایدار را ممکن میسازد و در نتیجه منجر به ایجاد ارزش پایدار برای کسبوکارهای BoP و سهامداران آنها میشود. با ارائه یک چارچوب نظری جامع که جنبههای مهم و در عین حال متمایز را ادغام میکند، میتوان این مقاله را گامی به سوی تلاشهای نظریهسازی در نظر گرفت. این مقاله به دنبال ایجاد انگیزه در تحقیقات آینده در مورد استفاده، درک و توانمندسازی ICT برای ساختار و بهینه سازی عملیات مرتبط با زنجیره تامین به منظور ایجاد ارزش در بازارهای BoP است.
موضوع دوم با عنوان «عوامل موثر بر پذیرش RFID در صنعت لجستیک عربستان: یک بررسی تجربی» به بررسی رابطه متقابل فناوری، سازمان و محیط میپردازد. این مقاله از یک روش پیمایشی برای بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری (در درجه اول فناوری شناسایی فرکانس رادیویی (RFID) برای فعال کردن لجستیک در یک زمینه خاص استفاده میکند. با توجه به اینکه ادبیات BoP عمدتاً مفهومی و مبتنی بر مورد است و به کمبود تحقیق پیمایشی نسبت داده میشود، این مقاله میتواند به عنوان گامی در جهت غنی سازی دقت روش شناختی حوزه مورد مطالعه تلقی شود. یافتههای این مقاله نتیجه میگیرد که هزینه، دانش فنی و فقدان استانداردهای صنعتی، موانع اصلی مانع پذیرش فناوری هستند. در حالی که نویسندگان این موانع را در زمینه یک کشور خاص شناسایی کردهاند، این چالشها ماهیت کلیتری برای BoP دارند. قدرت خرید پایین مصرفکنندگان، بیسوادی، کمبود نیروی کار فنی و چارچوبها و زیرساختهای نهادی سست بهعنوان چالشهای رایج کسبوکارها در BoP شناسایی شدهاند.
پس از شناسایی موانع، این مقاله به تشریح متغیرهایی که به طور مثبت بر پذیرش فناوری توسط شرکتهای لجستیک در BoP تأثیر میگذارند، ادامه میدهد. در این راستا حمایت مدیریت ارشد، کیفیت سرمایه انسانی، اندازه شرکت و فشار سایر بازیگران زنجیره تامین به عنوان عوامل اصلی ارائه شده است. نویسندگان مقاله هر چند مورد یک فناوری خاص، یعنی RFID را تحلیل میکنند و در زمینهای مجزا، در مورد چالشها و فرصتهای مرتبط با استفاده از فناوری برای سادهسازی عملیات زنجیره تامین صحبت میکنند. این مشارکت در نتیجه ماهیت تجربی بیشتری دارد.
در پایان این سرمقاله، مایلیم نیاز به تلاشهای متمرکز بیشتر توسط محققان مربوطه برای تجزیه و تحلیل مورد فناوری برای بهینهسازی عملیات مرتبط با زنجیره تامین در زمینههای BoP را برجسته کنیم. بدنه اصلی ادبیات مربوط به SCM همچنان بر بازارهای توسعه یافته متمرکز است، مطالعه این پدیده در بازارهای در حال توسعه و غیررسمی به غنیسازی این زمینه با بینشهای جدید کمک میکند.
علاوه بر این، با مجهز بودن به پیشرفتهترین فناوریهای مدرن برای بازتعریف جهان اطراف ما آماده شده است. حوزههای اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی پایداری، همه در حال بازتعریف و شکلگیری مجدد با پیشرفتهای فناوری هستند. مدیریت زنجیره تامین که بخشی از این اکوسیستم بزرگتر است، بخش مهمی از این تحول است. محققان قبلاً راههای مختلفی را در مورد چگونگی استفاده از فناوری برای مقابله با چالشها در محیطهای تجاری انحصاری بررسی کردهاند. ما میبینیم که تحقیقات در تقاطع فناوری، BoP و SCM به تدریج شتاب میگیرد، با این حال، ما هنوز به تلاشهای متمرکز بیشتری برای توسعه بیشتر این زمینه و ادغام تلاشهای مقطعی در یک درک جامع نیاز داریم.
انتهای پیام/
انتهای پیام/