۳ راهکار حضرت امام رضا (ع) برای تکوین کلام سیاسی شیعه
به گزارش خبرنگار حوزه دین و آیین گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، تبیین مرزهای اعتقادی و کلامی پیران هر دین و مذهبی بر بزرگان و زعمای فکری آنا جریان دینی واجب است چرا که عقیده پیروان آن دین را نسبت به مکتب خویش خالص میسازد. در این میان، رهبرانی که با بیشی الهی و ذهنی راهبردی مرزهای کلامی پیروان خویش را روشن میکنند از سایرین موفقتر هستند. امام رضا(ع) به عنوان هشتمین امام شیعیان در عصر ولایتعهدی خویش توانست این وظیفه را به خوبی انجام دهد. در این عصر همزمان با اوج گرفتن آتش اختلافات سیاسی بین مدعیان خلافت عباسی، سرزمینهای اسلامی شاهد ظهور نحلههای فکری گوناگون همره با قدرتگیری جریان موسوم به اعتزال هستند. در همین راستا،در گفتوگو با علی آقاجانی مدرس و پژوهشگر کلام سیاسی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نقش حضرت علی نموسی الرضا(ع) در تدوین و تکوین کلام سیاسی شیعه در دوران حکومت مأمون عباسی را بررسی کردهایم.
آنا: زمینههای حضور پررنگ امام رضا(ع) در متن تحولات سیاسی-اجتماعی عصر خودشان که به ولایتعهدی ایشان انجامید چگونه فراهم شد؟
آقاجانی: یکی از راهکارهای مأمون وی برای فائق آمدن بر چالشهای سیاسی پیش روی خویش، انتقال امام رضا(ع) از مدینه منوره به مرو بود. در این دوره مشکلاتی از جانب علویان برای حکومت عباسی به وجود آمده بود. به ویژه پس از مرگ هارون الرشید بین طرفداران پسرانش امین و مأمون دو دستگی افتاده بود. امین در بغداد و مأمون در مرو بود. ضمن این که شاهد قیامهایی از جانب علویان هستیم مانند قیام زید برادر امام رضا(ع)؛ در واقع یک دوره فترتی به وقوع پیوسته بود که موجب تزلزل حکومت عباسی شده بود و علویان سعی میکردند که از این موقعیت استفاده کنند. و از سوی دیگر مأمون در خراسان بود و از مقر اصلی خلافت که بغداد و عراق عرب باشد دور بود.مأمون از حیث سیاسی تلاش کرد که با انتقال امام(ع) از مدینه به خراسان تا آنجا که میتواند موقعیت خویش را تقویت کند. به این صورت هم شورشهای علویان علیه خویش را آرام می کرد. ضمن این که با نزدیک کردن امام(ع) به خودش فضا را برای علویان تنگ کرده و هم عباسیان طرفدار امین را وادار به عقبنشیی می کرد.
وی تلاش کرد که به صورت مسالمت آمیز آن حضرت را به مرو منتقل کند که البته این کار وی با فشار همراه بود و امام(ع) با این کار موافقت نمیکرد. طبق برخی از اقوال در نهایت تهدید صورت گرفت و با تهدید امام(ع) را با این شرط که امام رضا(ع) در مسائل حکومتی مأمون دخالتی نداشته باشد. ایشان را از مدینه به خراسان منتقل کردند. اما نکته اینجا بود که مأمون میدانست که امام(ع) و شیعه امامیه در ایران دارای طرفداران پرو پا قرصی هستند. بنابراین به فردی که مأمور انتقال امام(ع) به مرو بود دستور داد که آن حضرت را از جاهایی عبور دهد که شیعیان و محبان اهل بیت(ع) کمترین حضور را داشته باشند. اگرچه ایرانیان از دیرباز از دوستداران و محبان اهل بیت(ع) شمرده میشدند و یک جریان قوی شیعه و محب اهل بیت(ع) در ایران وجود داشت که عباسیان نیز با استفاده از همین زمینهها و با شعار «الرضا من آل محمد(ص)» خودشان را در میان مردمان خراسان و سایر سرزمینهای ایران مطرح کرند و بعد از آن قوه و توان برای تصاحب مسند خلافت و حکومت استفاده نمودند. اینها در مجموع زمینههای حضور امام رضا(ع) در ایران و خراسان محسوب می شود.
آنا: در دوران مأمون، به دلیل گرایشی که وی به نحلههای فکری و کلامی عقلگرا و خصوصاً معتزله داشت، علم کلام در بین عامه مسلمانان گسترش پیدا میکند. نگاه اهل بیت(ع) و خصوصاً امام رضا(ع) به کلام معتزله و خط مشی ایشان مرزهای اعتقادی آن حضرت با با جریان معتزله چگونه است؟
آقاجانی: همان طور که اشاره کردید جریان معتزله در دوران مأءمون جریانی قوی بود در این دوران اینها موفق شده بودند مناصب حکومتی را هم به دست بیاورند و به عنوان مشاور و کسانی که در مسندهای حکومتی قرار داشتند از نظر مالی و سیاسی تقویت شده بودند. به علاوه بحث خلق قرآن مطرح میشود که منجر به دستور حکومتی برای امتحان از علمای اهل حدیث میشود که از جمله آنها احمد ابن حنبل است. در این برهه زمانی شاهد مجازاتهایی هستیم که برای قائلان به عدم خلق قرآن در نظر گرفته میشود. همان طور که میدانید شیعه امامیه و معتزله به جهت اعتقادی که به حسن و قبح عقلی در مقابل اشاعره دارند هر دو تحت عنوان «عدلیه» قرار میگیرند. فلذا عدل برای ما به عنوان یکی از اصول مذهب هم مطرح است و در اینجا با معتزله اشتراک داریم و با جریان اعتزال در یک جبهه قرار میگیریم و هر دو این جریان در تاریخ کلام اسلامی به عدلیه هم مشهور هستند.
طبیعی است که در عصر امام رضا(ع)، مأمون با دعوت اصحاب کلام و فرق برای گفتوگو و مناظره و همچنان با دادن پستهای سیاسی به طرفداران معتزله در حکومت،جبهه کلامی این جریان را تقویت کرد. در طرف، مقابل امام رضا(ع) تلاش کردند ضمن این که نقطه افتراق جدی با معتزله ایجاد نکنند، اما نقاط تمایز شیعه امامیه با معتزله را نیز به روشنی عیان کنند.
معتزله دو جریان اصلی دارند. یکی معتزله بصره هستند و دیگری معتزله بغداد که معتزله بغداد همنوایی بیشتری با امامیه و به طور کلی تشیع دارند اما معتزله بصره در زمینه امامت و ولایت بیشتر به سمت عثمانیگری و اهل حدیث تمایل دارند. به عنوان مثال «ابن ابی الحدید» از جریان معتزله بغداد است و حتی خود مأمون عباسی هم تا حدودی به جریان معتزله بغداد منتسب است و در این زمینه گرایشاتی دارد. اما همان طور که عرض کردم امام رضا(ع) ضمن این که نمیخواهند جریان شدید و سنگینی در مقابل معتزله به وجود بیاید اما کاملاً هدایتگری میکنند تا مرزهای تشیع به خصوص در مسئله امامت و ولایت و نیز موضوعات و مسائل گوناگون دیگر مانند ذات صفات خداوند، جبر و اختیار از مرزهای اعتزال مشخص و روشن شود که تبلور این مسئله در بحث ولایت است.
مهمترین حدیثی که از آن حضرت در ایران نقل شده و به حدیث«سلسله الذهب» مشهور است. در خصوص تبیین رابطه میان توحید و ولایت و امامت است:« كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي بشروطها و انا من شروطها» یعنی امامت و ولایت از شروط قرار گرفتن در مدار امن و امان توحید است.بنابراین این حدیث شریف نقطه افتراق شیعه و معتزله است. امام رضا(ع)شیعیان امامیه و اصحاب شیعه خودشان را با نامههایی که میفرستند راهنمایی میکنند. در مسائل مختلف دیگر هم شیعیان از امام رضا(ع) سؤال میکردند و هم خود حضرت مطالبی را به صورت نامه یا صورتهای دیگر برای شیعیان بیان میفرمودند.
آنا: نقش امام رضا(ع) در مناظرات کلامی این دوران و تأثیر این مناظرات بر محکم شدن پایههای عقیدتی تشیع چه بود؟
آقاجانی: اگر بخواهیم نقش امام رضا(ع) را در تکوین کلام سیاسی شیعه بازشناسی کنیم بایبد بگوییم که امام رضا(ع) در این دوره چند مواجهه داشتند. در مواجهه درون شیعی، سه جریان شیعی داشتیم. یکی جریان واقفیه است که قائل به توقف و وقف در امامت بودند و پس از امام کاظم(ع) به وجود آمد که جریانی بسیار قوی است به طوری که تا 4 الی 5 قر بعد هم ظهور و بروز دارند و مؤثر هستند. یک جریان دیگر «فطحیه» است که شامل پیروان عبدالله افطح میشود که امام رضا(ع) مناظراتی با آنها دارد. جریان مهم یگر شامل غالیان است که امام رضا(ع) با پیروان این جریان نیز مواجهه دارند. به طوری که ما حتی روایتهای متعدد و متضادی در مورد شخصیتهایی مثل یونس ابن عبدالرحمن و دیگران داریم. پس امام(ع) با سه جریان درون شیعی واقفیه، فطحیان و غالیان مواجه هستتند که بخشی از آن به صورت مناظره هست. یعنی حضرت ضمن مناظره با جریاناتی مانند واقفیه نامههایی را نیز رد و بدل میکنند و استدلالهایی در رد واقفیه دارند و یا این که نیز به وسیله انجام معجزات و کراماتی واقفیه را به چالش میکشند.
یک دسته دیگر از مواجهات امام رضا(ع) مواجهات درون دینی است که با جریاناتی مانند معتزله و اهل حدیث به مناظره و مواجهه میپردازند و بخش مهمی از مناظرات امام(ع) در رد مبانی اعتقادی این فرقههای کلامی است و جریان سومی که امام رضا(ع) در مواجهه با آن قرار میگیرند مناظرات و مواجهات برون دینی است که به شکل مناظره با پیروان جریانهایی مانند یهودیت، مسیحیت، زردشتیگری و مانویت و مانند آنها که از لحاظ کلامی تحرکاتی دارند صورت میگیرد و برخی مناظرات برون دینی آن حضرت با پیروان ادیانی مانند یهودیت، مسیحیت و زردشتیگری معروف است.
لذا امام رضا(ع) به خصوص در ایران سه نوع مواجه درون مذهبی، درون دینی و برون دینی را مدیریت میکنند که مهمترین جلوه آن در مناظرات علمی حضرت با پیروان ادیان و فرقههای گوناگون فقهی و کلامی است. بخشی از این مناظرات را مأمون ترتیب میدهد و بخشی از آن هم توسط خود امام رضا(ع) صورت میگیرد یعنی خود حضرت هم گفتمان تشیع ناب امامیه را در ذیل مناظراتی که دارند پی میگیرند و تلاش میکنند که این گفتمان را در ایران و در میان اصحاب عقاید گوناگون مطرح کنند. زیرا ایران و مرو در آن روزگار مرکز خلافت بود و این حیث کانون سیاسی و فکری جهان اسلام محسوب میشد. بنابراین مأمون وقتی از جلسات مناظره مستقل امام(ع) و تفوق ایشان بر علمای جریانهای فکری مختلف آگاه میشود به تدریج درصدد برمیآید که امام رضا(ع) را محدود کند و جلسات مختلف امام(ع) را با محدودیت مواجه کند کار کند که که امام(ع) نتواند از این طریق گفتمان شیعی را بسط و گسترش دهد و آن را تقویت کند.
آنا: نقش امام رضا(ع) در گسترش تشیع و گرایش خیلی از جریانهای فکری به سمت تشیع در خارج از مرزهای شبه جزیره و عراق عرب را تبیین بفرمایید.
آقاجانی: حضور حضرت امام رضا(ع) در ایران حضور بسیار سرنوشت سازی است و اصلاً به جریان تشیع وجه دیگری میبخشد. تشیع در ایران وجود داشت. ما محبت اهل بیت(ع) را در میان شیعیان و به خصوص موالیان داریم. در حدی که مثلاً پایه اصلی قیام مختار را همین موالیان و به خصوص ایرانیان شکل میدهند و در قیامهای دیگری که علیه دستگاه خلافت عباسی از سوی علویان صورت میگیرد باز هم ایرانیان در آن حضور دارند یا حتی این جریانها در درون ایران یارگیری میکنند. ما در جریانهایی مانند زیدیه شاهد آن هستیم. یحیی ابن زید به ایران میآید و از آنجا قیام می کند یا خیلی از جریانهای زیدی مذهب و بعدها حسنیان در ایران شکل میگیرند و حتی عباسیان هم با شعار«الرضا من آل محمد(ص)» میخواهند از همین پتانسیل حمایت مردمان ایران از اهل بیت پیامبر(ص) در مقابل امویان که سیاست عربگرایی و تبعیض را داشتند استفاده کنند.
بنابراین مأمون تلاش میکند که وقتی امام رضا(ع) را به ایران منتقل میکند حضرت را از شهرهایی عبور دهد که در آن چندان جریان محبت اهل بیت(ع) قوی نباشد تا به کانون حضور و تبلیغ امام(ع) تبدیل نشود. اما امام رضا(ع) با حضور خود در ایران سعی میکند این جریان محبت به اهل بیت(ع) را به تشیع اعتقادی تبدیل کند. یعنی این جریان از تشیع محبتی و دوستدارانه به تشیع اعتقادی و تشیعی که پایههای جدی کلامی، اعتقادی و فکری دارد تبدیل شود. بنابراین به عنوان مثال خیلی از روایات مربوط به مقوله اعتقادی عصمت مربوط به امام رضا(ع) است. یا همین حدیث سلسله الذهب که امام(ع) در نیشابور آن را بیان میفرمایند با توجه به این که اهالی نیشابور در آن زمان اکثراً اهل تسنن بودند اما باز هم نسبت به اهل بیت(ع) گرایشات محبت ورزانه داشتند فلذا امام(ع) پس از بیان این حدیث در پی تبلیغ تشیع اعتقادی برمیآیند و عبارت «وأنا من شروطها» را بیان میفرمایند. راویان این حدیث شریف پدران بزرگورار امام رضا(ع) هستند و به همین خاطر به این عنوان مشهور شده است. با این سلسله راویان امام رضا(ع) ضمن بیان این روایت تشیع اعتقادی را تبیین میکنند و به این طریق مرجعیت علمی امامان شیعه(ع) را در میان مردم و علمایی که به اهل بیت(ع) محبتی دارند ولی عقاید دیگری نیز دارند ترویج دهند. بنابراین یکی از روشهای ترویج تشیع توسط آن حضرت همین نقل احادیث در مجالس مختلف است.
دومین روش امام(ع) برای رسیدن به این مقصود نامههایی است که آن حضرت مینویسند. خوب ما نامههای زیادی از امام رضا(ع) داریم این نکته بسیار قابل توجهی است که آن حضرت در دوران ولایتعهدی خود در ایران نامههای متعددی به بزرگان و علمای شیعه مینگاشتند و در آنها مبانی اعتقادی تشیع را از صدر تا به ذیل را بیان فرموده و نقاط افتراق اندیشههای خود را با سایر نحلههای فکری شرح میدهند و در واقع شبکه وکالتی را که از زمان امام کاظم(ص) و امام صادق(ع) وجود داشت را را از طریق این نامهها ترویج و تحکیم میکنند.
راه سوم برای ترویج تشیع همان مناظراتی است که انجام میشد زیرا آن مناظرات معمولاً خصوصی نبوده و در میان جمعهای مختلف صورت میگرفته و حاضران و ناظرانی از مردم و علما و دانشمندان داشته است. بنابراین یک انعکاس و پژواک مهمی در میان مردم داشته است و در واقع خود این جلسات مناظره به عنوان یک رسانه قوی عمل میکرده و برای تحکیم پایههای کلام سیاسی شیعه در ایران بسیار مؤثر بوده است. راه بعدی ترویج تشیع در این دوران ارتباطات نخبگان شیعه با امام رضا(ع) است. وقتی امام(ع) وارد مرو و خراسان میشود نخبگان شیعه سعی میکنند خودشان ر ا گروه گروه به امام(ع) برسانند و از آن حضرت استفاده کنند و اعتقادات خود را به ایشان عرضه کنند. مثلاً شاعران شیعه مانند دعبل خزاعی خود را به امام(ع) میرسانند و این گونه ارتباط امام رضا(ع) با نخبگان شیعه برقرار میشد و نخبگان شیعه خودشان میتواتستند به عنوان یک رسانه عمل کنند.
بنابراین امام رضا(ع) از این چند طریق در فرایند تکوین کلام سیاسی شیعه به ایفای نقش پرداختند. محور و معیار کلام سیاسی شیعه مقوله امامت است که حضرت در بدو ورود با حدیث سلسله الذهب در نیشابور و در ادامه با نامهها و احادیث امام(ع) که راجع به مقام و ارکان امامت مانند نصب و عصمت است تبیین شد. این مفاهیم بسط مییابد و شیعه از این جهت توانمند میشود. یا مثلاً ما یک روایت معروفی راجع به عاشورا داریم که از ریان ابن شبیب است که از امام رضا(ع) روایت شده است این روایت بحث مربوط به عاشورا و پایهای بودن توجه به امام حسین(ع) در تشیع را مورد توجه قرار میدهد این روایت در شکلگیری تشیع در نزد شیعیان نقش محوری دارد.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/