چرا دشمن از حماسه راهپیمایی اربعین وحشت دارد؟
گروه سیاست خبرگزاری آنا- مریم بیکیحسن- سه روز پس از واقعه جانگداز عاشورای سال ۶۱ هجری، مردانی از قبیله بنیاسد بر بالین شهدای دشت نینوا حاضر شدند و پیکرهای بی سر و خونین امام مظلوم شیعیان و سایر شهدا را به خاک سپردند و نشانههایی در اطراف قبور مطهر قرار دادند تا به راحتی قابل رویت باشند.
جابر بن عبدالله انصاری صحابی گرانقدر رسول خدا (ص)، نخستین زائر قبر مطهر سیدالشهدا بود. جابر در حالی که نابینا بود، به همراه یکی از یارانش پس از آگاه شدن از واقعه، با وجود جو رعب و اختناق حاکم شده بر فضای جامعه اسلامی، از مدینه راهی کربلا شد و روز بیستم صفر مصادف با اربعین اباعبدالله (ع) به کربلا رسید و اینگونه، پایهگذار سنت زیارت در اربعین شد. زیارت امام حسین (ع) همواره مورد تأکید ائمه پس از ایشان بود، به نحوی که خطر کردن در این راه را واجد ارزش میدانستند. اما حاکمان جورهمیشه از زنده نگه داشتن یاد ایشان وحشت داشتند.
جالب است که بنیامیه خیلی زود به اشتباه مهلک خود در به شهادت رساندن خون خدا پی بردند و بعد از جنایت عاشورا کمی از فشار علیه خاندان پیامبر و شیعیان کاسته شد. اما بنیعباس که با ادعای محبت و دوستی اهل بیت پیامبر (ص) به قدرت رسیده بودند، نه تنها دشمنی و جنایت در حق خاندان پیامبر را تمام کردند، بلکه حتی وجود حرم و بارگاه و مشخص بودن مکان قبور مطهر، برایشان قابل تحمل نبود؛ بنیعباس محو هرگونه نماد و نشانهای از قیام حسینی را در دستورکار قرار دادند. یکی از ننگهایی که بنیعباس پیشگامش بودند، تخریب چند باره حرم حسینی و قبر مطهر حضرت بود؛ رویکردی که با سیاست فریب مأمون در زمان او متوقف شد، اما پس از او تکرار شد، اقدامی که به طور قطع در کارنامه منصور دوانیقی، هارونالرشید و متوکل عباسی ثبت شده است. متوکل دست کم دو بار اقدام به تخریب کامل بارگاه حسینی و سعی کرد حتی اثری از قبر باقی نگذارد. او یک یهودی به نام «دیزج» را مأمور به تخریب کرد که در این راه بسیار وظیفهشناس بود. مسلمانان ازهمکاری در تخریب کامل حذر میکردند لذا این شخص، یهودیان منطقه را برای این منظور به کار گرفت، او برای زیارت، مجازات تعیین کرد.
طی قرنها، حملات و تخریبهای متعددی علیه حرمهای مقدسه در کربلای معلی صورت گرفته است. از جمله، حمله وهابیان به کربلا در سال ۱۲۱۶ قمری که به واقعه طف دوم معروف شد و صدها کشته بر جای گذاشت. لشکر انبوه وهابیها فقط پنجاه تن را در کنار ضریح و پانصد تن را در صحن، به خاک و خون کشید. خلفا و حکومتهای سفاک، یک به یک آمدند و رفتند، اما ذرهای از اشتیاق شیعیان به زیارت مولای شهیدشان کاسته نشد.
زیارت در فرهنگ اسلامی، اصالت و جایگاه ویژهای دارد؛ انگیزهبخش است. هم مولود معرفت و عرفان است و هم مولد آنها. بعضی از آداب و سنن زیارت، از وجود مقدس و سیره خود معصومین (ع) اخذ شده است، به طور مثال، به فضیلت زیارت با پای پیاده در برخی احادیث اشاره شده و خود ائمه (ع) به این امر اقدام کردهاند و سفر حج با پای پیاده نیز در سیره آنها ثبت شده است.
بعضی از روزهای تقویم، ایام زیارتی خاص محسوب میشوند. از جمله این ایام، اربعین حسینی است که همانگونه که گذشت، اولین بار توسط جابربنعبدالله انصاری صورت گرفت.
پیادهروی اربعین در زمان شیخ انصاری رواج داشت. حضور برخی مراجع و علمای معزز، به محبوبیت این آیین افزود. البته در بین طلاب و علما، رواج بیشتری داشت. با انتقال مرکزیت حوزه علمیه از حله به نجف اشرف، این شهر، به مبدأ اصلی برای آغاز پیادهروی و زیارت اربعین بدل شد. این سنت تا زمان به قدرت رسیدن حزب بعث و شخص صدام ادامه یافت.
صدام حسین تکریتی که نقلهای گوناگونی در خصوص هویت پدر واقعی، اما نامشروعش وجود دارد و بنا به یکی از همین نقلها، فرزند نامشروع یک یهودی است، از کودکی نسبت به تشیع و شیعیان نفرت شدیدی داشت. همچنین نقل است که او به سبب همین نفرت خود را صدام حسین نامید. با به دست گرفتن قدرت توسط صدام تکریتی، مراسم پیادهروی و زیارت در اربعین به یکی از خطوط قرمز رژیم بعث مبدل شد. صدام در ابتدای به قدرت رسیدنش، شمار زیادی از طلاب و علمای برجسته از جمله سیدمحمدباقر صدر را اعدام کرد و به شهادت رساند.
در جریان قیام مردمی سال ۱۹۹۱ معروف به انتفاضه شعبانیه و سرکوب آن، صدام تکریتی به حرمهای مقدسه حمله کرد و با انواع سلاحهای سبک و سنگین از هوا و زمین، اقدام به هتک حرمت بارگاه منور حسینی کرد. با توجه به ممنوعیت پرواز در آسمان عراق به دنبال جنگ کویت، صدام با اجازه ویژه و هماهنگی آمریکاییها، در این حملات از هلیکوپتر هم استفاده کرد، در چنین شرایطی، زائران به شکل مخفیانه و از بیراههها به کربلا عزیمت میکردند، کاری که خالی از خطر نبود و در صورت گرفتار شدن در دام عوامل رژیم بعث، مجازات بیرحمانهای در انتظارشان بود. این ممنوعیتها و خشونتها هر چند زیارت اربعین را تا حدودی کم رونق کرد، اما زیارت مخفیانه کم و بیش بر قرار بود و شهادت، مجروحیت و حتی نقص عضو شمار زیادی از زائران را در پی داشت، در خاطرات بازماندگان وقایع هولناک آن سالها، علاوه بر کینه و خشونت رژیم بعث و صدام که از سرسختترین دشمنان اهل بیت (ع) و پیروانشان بود، وقایع زیبا و خاطرات غریبی نیز ثبت شده است. میزبانی از زائران هم مخفیانه و با روشهای ابداعی صورت میگرفت، در ماجراهای «طریقالعلماء» که مسیر تردد مخفیانه زائران از نجف به کربلا بود، مردم از روشهایی نظیر اعلام وضع امنیت مسیر با استفاده از خاموش و روشن کردن چراغ قوه، قرار دادن چراغهای نفتی دستساز در مسیر برای راهنمایی زائران، رسم فلِشهای راهنما بر روی زمین گلی یا با استفاده از سنگ و برخی روشهای دیگر، در تامین امنیت زوار و راهنمایی آنها میکوشیدند. در قسمتی از مسیر، بلمچیها زائران را از فرات عبور میدادند و گاهی صدها زائر در تاریکی مطلق و سکوت شب، در حاشیه فرات مخفی میشدند تا به نوبت با بلمها از عرض رودخانه عبور کنند. با سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ میلادی، ممنوعیت پیادهروی اربعین به تاریخ پیوست. شیفتگان اباعبدالله دوباره این سنت را احیاء و علنی کردند و سیل مشتاقان، این رهایی را غنیمت شمردند و قدم در این مسیر گذاشتند. البته این راه خالی از خطر نماند و گاه هدف توحش و حملات تروریستهای وابسته به عربستان یا بقایای رژیم بعث قرار میگرفت. این خطرات، خللی در عزم زائران و افزایش مداوم جمعیت آنان ایجاد نکرد و حتی پیدایش داعش هم مانع حضور دلدادگان اباعبدالله (ع) نشد.
رفته رفته زوار ایرانی هم به جمع برادران و خواهران عراقی خود پیوستند و با این همراهی باشکوه و استقبال گرم میزبانان عراقی، جلوهای آخرالزمانی از جامعه پس از ظهور، خلق شد. مجاهدت و همکاری برادرانه نیروهای مقاومت عراق و ایران در تامین امنیت مسیرهای آیین اربعین، تاثیر چشمگیری در دفع خطر تکفیریهای داعش به جاگذاشت. با افزایش و تداوم حضور میلیونی زائران، جریان اصلی رسانه، سیاست بایکوت را در قبال راهپیمایی میلیونی اربعین در پیش گرفته است. قابل توجه است که رسانههایی که به جشنهای کوچک رقص و پایکوبی در کوچکترین روستاهای برزیل، ضریب بینالمللی میدهند، چشمهای خود را به روی راهپیمایی اربعین بستهاند. آیا این تصادفی است؟ شواهد این گونه نشان نمیدهد. واقعیت این است که به موازات تداوم نهضت حسینی در طول تاریخ، یزیدیان هم راه عداوت و حقد و نفرت را با جدیت ادامه دادهاند. بیتوجهی رسانهای به خیزش عظیم اربعین، ظاهر ماجراست چرا که همزمان، تبلیغات مسموم و پیچیدهای علیه این پدیده در جریان است و به ویژه دو ملت ایران و عراق، تحت حملات جریانهای مشکوکی هستند که به وضوح تلاش دارند تا این حماسه را محو کنند.
در ایران، جریانهای لیبرال با حکومتی خواندن مناسک اربعین، سعی در زیر سوال بردن ارزش و معنای آن دارند، اما به گفته رهبر انقلاب، "با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثهای پیش بیاید؛ این فقط دست خداست... "
جریانهای مزبور، گاهی خود را دلسوز ملت عراق نشان میدهند و حضور ایرانیان را دخالت در مناسک ملی عراقیان مینامند! اما اگر ذرهای از ماهیت این آیین عزاداری وحدتبخش اطلاع داشتند، هرگز به چنین بهانهای متمسک نمیشدند. وقتی این حربه جواب نداد، بلافاصله پس از توصیههای جدی رهبر انقلاب مبنی بر عدم اصالت دوگانگیها در میان امت اسلام و در جریان آغاز پروسه زیارت اربعین، ادعای کذب تقابل و توهین «عرب» به «عجم» را مطرح میکنند. خشم و حقد اینها واضح است به گونهای که این دروغها را در کنار ضعف مدیریتی ستاد اربعین بهانه میکنند تا بگویند" چرا هنوز بر طبل اربعین میکوبید؟... "!
از سوی دیگر، دشمنان امت اسلام و بازیگران فرامنطقهای پشت صحنه، در تلاشند که با بحرانآفرینی سیاسی و امنیتی و تفرقهافکنی در عراق، علاوه بر دستیابی به اهداف شوم سیاسی خود، حماسه اربعین را تحتالشعاع قرار دهند و حتی محو کنند. سادهاندیشی است اگر این تحرکات در ایران و عراق را بیارتباط و فاقد آبشخور مشترک بدانیم. اما دلیل این دست و پازدنها چیست؟ چرا این - به تعبیر رهبر انقلاب- رهزنان، حادثه حضور پرشور و شورانگیز مردم بین نجف و کربلا را نمیپسندند و در جهت مقابله با آن مشغول کارند؟
در هر صورت، علیرغم دوپینگ تبلیغاتی برخی گروهها در ایران و نیز تلاش برای آشوب سیاسی و امنیتی در عراق، امسال راهپیمایی اربعین باشکوهتر از همیشه برگزار شد. کسانی که این تجربه عجیب را لمس کردهاند میدانند که با وجود کرامت و محبت میزبانان و با وجود شیرینی زیارت امیرالمومنین و سیدالشهداء و اباالفضل العباس علیهمالسلام، این راه خالی از خطرات و مشقات جسمی و روحی نیست، اما پس از رویارویی با این سختیها و مشقات و بلافاصله پس از بازگشت، دلتنگی و اشتیاق برای حضور دوباره در این همایش عظیم آغاز میشود. اشتیاقی که منحصر در شیعیان و دو ملت ایران و عراق نیست و مردمانی از افغانستان، پاکستان، لبنان، عربستان، بحرین، یمن، نیجریه و دهها کشور دیگر را همپای مردم عراق میکند و حتی گروههایی از اهل سنت و ایزدیها و مسیحیان و پیروان سایر ادیان و مذاهب از پنج قاره، جذب این مغناطیس میشوند و سختیها را به جان میخرند و قدم در این راه میگذارند. راز این حرارت و استقبال رو به فزونی از یک سو و آن تبلیغات منفی و سنگاندازیها از سوی دیگر، چیست؟
طبق فرمایش رهبر معظم معظم انقلاب، «یکی از مصادیق قوت را امروز دنیای اسلام دارد مشاهده میکند و آن راهپیمایی اربعین است... و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة... راهپیمایی اربعین قوت اسلام است، قوت حقیقت است، قوت جبهه مقاومت اسلامی است که اینجور اجتماع عظیم میلیونی راه میافتند به سمت کربلا، به سمت حسین (ع)، به سمت قله و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همه آزادگان عالم باید از او درس بگیرند...»
بر این اساس، اربعین که سرآغاز در هم شکستن بنی امیه بود، جریانی است که در طول تاریخ امتداد یافته و میتواند تهدیدی جدی برای ظلم و استکبار در همه دوران باشد. از این رو، تقلای دشمن علیه اربعین اصلا عجیب نیست؛ این ما هستیم که باید وظیفه خودمان را تشخیص بدهیم و با تمام توان برای تحقق آرمانهای جهانی اربعین، بکوشیم.
انتهای پیام/۴۱۶۴/
انتهای پیام/