دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کارگردان نمایش «سفید» در گفت‌وگو با آنامطرح کرد؛

بازیگر باید ناخودآگاهش را تقویت کند/ اجرای جدید «سفید» همراه با سکوت‌ بیشتر

بازیگر باید ناخودآگاهش را تقویت کند  اجرای جدید «سفید» همراه با سکوت‌ بیشتر
صادق برقعی می‌گوید در اجراهای جدید نمایش «سفید» سکوت‌های صحنه نسبت به اجرای اول بیشتر شده است.
کد خبر : 806936

به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، نمایش «سفید» از جمله نمایش‌های موفقی است که در تابستان امسال در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفت. متن این نمایش را امیر ابراهیم‌زاده نوشته و کارگردانی‌اش را صادق برقعی برعهده داشته است. این نمایش این روزها نیز در سالن قشقایی تئاترشهر روی صحنه است که البته با تعطیل شدن سالن‌های نمایش به مدت یک هفته، ادامه اجراهای این نمایش نیز در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد.

داستان نمایش «سفید» درباره فرزندان یک خانواده است که می‌خواهند هر آنچه خود صلاح می‌دانند در حافظه بیمار مادرشان ثبت کنند. صادق برقعی در این نمایش علاوه بر کارگردانی، ‌بازی نیز کرده است. در ادامه، گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با این هنرمند حوزه تئاتر را می‌خوانید: 

ابتدا کمی در مورد مراحل تولید این اثر بگویید! چه زمانی نمایشنامه را نوشتید و تا اجرا چقدر تمرین کردید؟
من سال 97 یک فیلمنامه کوتاه داشتم، ابتدای سال 98 با امیر ابراهیم‌زاده در موردش صحبت کردیم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که بر اساس آن ایده این متن را بنویسیم. متن بالاخره مرداد 98 تمام شد و بلافاصله شروع به تمرین کردیم، اما در بازه‌های زمانی مختلف تمرین متوقف می‌شد تا اسفند که به خاطر کرونا به مدت یک سال و هشت ماه تمرین را تعطیل کردیم. پاییزسال گذشته  بلاخره تمرینات را شروع کردیم و به اجرا رسیدیم. بیش از 160 جلسه تمرین کردیم و در این مدت مجبور شدیم دو بازیگر را جایگزین کنیم که یکی نقشی است که خودم بازی آن را به عهده دارم. من نمی‌خواستم در کاری که خودم کارگردانی می‌کنم بازی کنم، زیرا برام خیلی ترسناک بود، بخصوص که کار اول کارگردانیم بود و همیشه سعی می‌کردم که از این قضیه فاصله بگیرم.

انتخاب نام «سفید» برای این نمایش شما بود یا امیر ابراهیم‌زاده؟
این اسم ایده امیر ابراهیم‌زاده بود.

پس از ورود شخصیت‌ها متن دچار مطول‌گویی می‌شود بدون اینکه هیچ مفهومی داشته باشد. مثلا دخترها در مورد درست کردن شیرینی ساق عروس زمانی را صرف می‌کنند که به نظر بی‌کارکرد می‌رسد. دلیل این مطول‌گویی چیست؟ این طور به نظر می‌رسد که گاهی مخاطب حرف نمایش را متوجه نمی‌شود!

ما در این اثر چهار دختر داریم که نماینده نسل های مختلف هستند و هر کدام نگاهی به این سرزمین و مناسبات مردمانش دارند.ما همیشه نگران این بودیم که نکند مخاطب حرف ما را متوجه نشود. اولین مسئله‌اش متن بود، حتی جاهایی احساس کردیم زیاده‌گویی است را حذف کردیم. اما واقعیت این است که من فکر می‌کنم ذاتش همین است و در پروسه کارگردانی خیلی سعی داشتم از ذاتش خارج نشویم. مسیر حرکت این متن بیشتر درعرض است تا در طول. خودم خنده‌ام می‌گیرد که آن‌قدر زمان صرف پخت و پز شیرینی می‌شود، ولی مگر ما خودمان دچارش نمی‌شیم؟ مثلا وقتی راجع به فیلم‌های اصغر فرهادی صحبت می‌کنیم، همه می‌گویند فیلم «درباره الی» بهترین فضاسازی را دارد، من هم موافقم ولی عاشق شروع غیرمتعارف فیلم «فروشنده» هستم و نشانه‌شناسی‌هایی که سکانس اول فیلم دارد. به‌هم‌ریختگی و تجاوزی که از خانه همسایه به این خانه منتقل می‌شود و سنگ‌هایی که روی تختخواب ریخته شده و آنها را مجبور می‌کند رختخواب را ترک کنند بسیار جذاب است.

ما همان اول فیلم متوجه می‌شیم چه اتفاقی قرار است رخ بدهد، کارگردان شاید فکر کند که دارد زیاده‌گویی می‌کند، اما وقتی گفت‌وگو می‌کند می‌فهمد که زیاد نگفته است. درباره بیست دقیقه اول نمایش «سفید» هنوز دارم حذف و اضافه می‌کنم. اجرای دوم این نمایش که در سالن قشقایی روی صحنه رفت با اجرای اول آن متفاوت بود. سکوت‌های صحنه در اجرای اول کمتر بود، ولی الان خیلی بیشتر شده. در این چند سالی که تئاتر کار می‌کنم، انوع و اقسام تئاترها را تجربه کرده‌ام. این نمایش مولفه‌های خودش را برای ما دارد و سعی کردیم از آن خارج نشویم. 

به نظر شما چقدر این نمایش رئالیستی است و چقدر ناتورالیسمی؟ 
مواجهه ما باید ناتورالیسمی می‌بود؛ اما چیزی که روی صحنه آوردیم بیشتر رئال است. اخیرا کار بیشتر ناتورالیسمی شده و من خودمم بیشتر لقب ناتورالیسمی به این کار می‌دهم. 

بریم سراغ نشانه‌ها، ما یک کمد داریم که پر از لباس است به همراه یک رختخواب. یک جالباسی روی صحنه می‌آید که کارکردی ندارد؛ ولی یک رگال داریم که لباساهای کمد روی آن می‌آید و کارکرد دارد. چرا این نشانه‌ها را استفاده کردید؟ 

ما اینجا دو طیف اکسسوار داریم. چیزهایی که برای مادر است و چیزهایی که دختر کوچک می‌خواهد حذف‌شان کند، که هرکدام نیز نشانه‌هایی دارند.

بازی‌های نمایش تقریبا یک دست است اما گاهی کمی بیرون می‌زند. سپهر تهرانچی تیپ بازی می‌کند بر عکس پنج نفر دیگر! آیا این کار به قصد بوده یا بازی درنیامده است؟
نه به قصد نبوده. من با همه بچه‌های گروه کار کردم. فکر می‌کنم مهم‌ترین ویژگی بازیگر هوش اوست و بعد تمرین و حذف دانایی. جمله سختی است. زمانی که بازیگر روی صحنه احساس دانایی می‌کند در حال اشتباه کردن است. چون اساسا ما انسان‌ها درون ناخودآگاه خود هستیم. ما فقط باید در پروسه تمرین همه چیز را مدام تکرار کنیم و اجازه بدهیم ناخودآگاه کار خودش را بکند. یعنی باید بی‌فکر باشید روی صحنه. تمرین زیاد برای این است که بازیگر ناخودآگاه خودش را تقویت کند. من با سپهر به عنوان کارگردان در سه کار همکاری کردم؛ پایان‌نامه‌ام، یک فیلم کوتاه و این نمایش. به نظرم به‌شدت در طیف‌های مختلف، بازیگر توانایی است. همه بازیگرها خروجی تئاتر دانشگاهی هستند. همه آنها پایه خراب کردن و ساختن هستند. در این اجراهای اخیر حال من خیلی خوب است، زیرا اکثرا نظرات نشان می‌دهد که بازی‌ها یک دست است و این باعث می‌شود حال من خوب باشد.
 
برای آینده چه برنامه‌های دیگری دارید؟
می‌خواهم سومین فیلم کوتاهم را درباره یک فرد سیاسی بسازم که زندگی دراماتیکی داشته؛ هچنین دوست دارم که یک روز (شاید تا پنج سال دیگر) بیوگرافی این آدم را  به عنوان یک فیلم بلند بسازم.

انتهای پیام/4104/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب