«پسر دلفینی»؛ قهرمانسازی و داستانپروری یک پویانمایی ایرانی
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سمانه استاد ـ انیمیشن «پسر دلفینی» با سر و صدای زیادی در ایران اکران شد. سر و صدا از این منظر که پیش از اکران شدنش توجهها را کاملا به خود جلب کرده بود. خبر موفقیتهای این انیمیشن و فروش قابلتوجه در کشور روسیه و ارتباط خوب مخاطبان به خصوص مادران و فرزندان در این کشور به این انیمیشن ایرانی باعث شد که احتمال فروش این انیمیشن در ایران در این روزهای بیرونقی سینما بیشتر شود، در سوی دیگر انتظار مخاطب هم بالاتر برود و توقع دیدن کاری متفاوت را داشته باشد. با دیدن انیمیشن «پسر دلفینی» باید گفت که خبرها بیدلیل نبوده و این انیمیشن ایرانی یک سر و گردن بالاتر از دیگر تولیدات انیمیشن در ایران است.
«پسر دلفینی» انیمیشنی خوشساخت و جذاب است که تا حدودی در قصه نیز موفق عمل کرده و الگوی قهرمانسازی را به خوبی پیاده کرده است. داستان درباره پسر کوچکی است که با سقوط هواپیما به آب میافتد و به همراه دلفینی به نام «سفید» و مادرش «نانا» بزرگ میشود. پسر تا مدتی فکر میکند که او نیز دلفین است، اما دلفینی که نقص دارد و شبیه دیگران نیست. در یکی از گشت و گذارهای شیطنتآمیزش با سفید، او با دیدن عکس مادرش در باقی ماندههای هواپیما متوجه میشود که مادرش دلفین نیست و باید دنبال موجود دیگری به نام مادر بگردد. این جستجو اما در ادامه پسر دلفینی را به یک قهرمان بدل میکند، قهرمانی که باید بدیها را در دریا و خشکی از بین ببرد و سیاهی را نابود کند.
پسر دلفینی به خشکی میرود، با مردی به نام ناخدا مروارید آشنا میشود و برایش از دریا مروارید صید میکند. تا اینجای قصه همه چیز خوب پیش میرود، اما با ورود دختران پیرزن و به گروگان گرفتن ناخدا خورشید قصه به سمت و سوی دیگری میرود، رنگ قهرمانی به خود میگیرد، از یک مشکل فردی خارج شده و وارد یک درگیری جمعی میشود. دیگر داستان یک نفر و مادرش در میان نیست، داستان درباره خوبی و بدی، تاریکی و روشنی است و این پسر دلفینی است که میتواند نه تنها این منطقه،که دنیا را نجات دهد، زیرا اشک اوست که پاکی را به همراه میآورد. با ورود به این بخش، قصه خط داستانیاش را گم میکند و باعث میشود مخاطب نیز این خط را گم کند، اما با پیروزی پسر دلفینی و از بین بردن سیاهی کمی از بار این گمشدگی کاسته میشود.
اگر این قسمت از فیلمنامه را در نظر نگیریم میتوان گفت انیمیشن «پسر دلفینی» انیمیشنی است که با رویکردهای انیمیشنسازی دنیا همسوست و میتواند الگوی موفقی در قصهپردازی، ساختار و تکنیکهای پیادهسازی به حساب آید، الگویی که دیگر ساختههای انیمیشن نیز میتوانند آن را دنبال کنند.
در این چند ساله اخیر انیمیشنهای ایرانی تا حدودی موفق شده بودند رنگ پرده نقرهای را به خود ببیند و سهمی در اکران سینماها داشته باشند، اما محوریت این انیمیشنها بیشتر داستانهای تاریخی و اقتباس از آنها بود، داستانهای ارزشمند که برای ایرانیان شناخته شدهتر بود و شاید مردم دنیا کمتر با آنها آشنا بودند. در این زمینه میتوان به انیمیشن «آخرین داستان» و «رستم و سهراب» اشاره کرد. «پسر دلفینی» اما خود داستانپروری کرده و با خلق سرزمینی بدون جغرافیا تصاویری ساخته که میتواند برای هر مخاطبی از هر گوشهای از دنیا جذاب باشد.
مخاطب ایرانی در این انیمیشن به خوبی میتواند فضای بنادر ساحلی جنوب را حس کند؛ که این حس با انتخاب ته لهجهای مناسب به درستی به مخاطب منتقل میشود، اما حتی در نسخه فارسی این اثر نیز اشارهای به جغرافیا نشده و همین باعث میشود که علاوه بر این اینکه «پسر دلفینی» انیمیشنی ایرانی است، بتواند به قصهای جهان شمول و سرزمینی آشنا برای همه دست یابد.
«پسر دلفینی» که در جستجو برای مقدسترین موجود عالم یعنی مادر است، مادر را مظهر پاکی نشان داده و یادآور میشود که اشک مادر میتواند دنیایی را از سیاهی پاک کند. این انیمیشن را میتوان اتفاقی نو در دنیای انیمیشن ایران دانست؛ اتفاقی که میتواند باعث ثبت شدن جایگاهی در انیمیشن به نام ایران شود. انیمیشنهای کوتاه ایرانی تا امروز موفق شدهاند در جشنوارههای مختلف دنیا حرفی برای گفتن داشته باشند، اما «پسر دلفینی» اتفاقی است که میتواند صنعت انیمیشنسازی در ایران را به سوی اتفاقاتی تازه حرکت دهد زیرا از سه عنصر فیلمنامه، تولید قوی و پخش درست بهره برده است.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/