تحدید نسل در ایران /چرا بیش از دو فرزند ضد ارزش است؟
گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- زهرا اردشیری: دقیقاً ۱۰ سال از تذکر رهبر معظم انقلاب در کشیدن ترمز ادامه سیاست تحدید نسل میگذرد و به گفته کارشناسان، تا ورود به محدوده بحران جمعیت، حدود ۲۰ تا ۳۰ سال زمان باقی است. البته ۲۰ سال زمان خوبی برای جبران گذشته است به شرط آنکه همه به این باور برسیم که توقف و سیر نزولی رشد جمعیت، عواقب و آثار جبرانناپذیری در سطح خانوادهها و فراتر از آن در گستره ملی برجای خواهد گذاشت.
نخستین کسی که از عبارت بحران جمعیت برای وضعیت جمعیت ایران استفاده کرد، یک روزنامهنگار غربی به نام مایکل کوک بود. این فرد در سال ۲۰۰۹ میلادی در یادداشتی با عنوان «بحران جمعیتی ایران» با اشاره به جمعیت بالای جوانان در کشور نوشته بود؛ «تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کار نسبتاً کمی برای حمایت از آنها در جامعهای با روابط شدیداً تضعیف شده خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در دراز مدت، آینده، بسیار تاریک به نظر میرسد. رمز و راز این موضوع این است که چگونه نخبگان حاکم ایران، برای این مسأله آماده میشوند؟»
«حسین مروتی» پژوهشگر و فعال اجتماعی درباره بحران جمعیت ایرانی به آنا میگوید: «مقصود ما از بحران جمعیت این است که جمعیتمان با سرعت فوقالعادهای دارد به سمت مرزهای سالخورده شدن حرکت میکند و با ادامه روند فعلی فرزندآوری مردم، تا ۳۰ سال آینده رشد جمعیت صفر میشود و از هر چهار ایرانی یک نفر بیش از ۶۵ سال سن خواهد داشت.»
*کنترل فرزند، سیاستی که ۲ بار در ایران اجرا شد
سیاست کنترل جمعیت در کشور ما دوبار اجرا شد؛ اولی توفیق چندانی نداشت، اما در دومین دفعه چنان تاثیری بر خانوادههای ایرانی گذاشت که مسیر تقریباً ۲۰ ساله را چهار ساله طی کرد. یعنی خانوادهها در کمتر از پنج سال مجاب شدند فرزند کمتر یعنی زندگی بهتر!
مروتی با بیان اینکه قبل از انقلاب اسلامی ایران نرخ فرزندآوری بالای ۶ فرزند بود و پیش از اینکه کنترل جمعیت شروع بشود. یعنی از سال ۱۳۴۵ که در ایران آغاز شد، هر خانواده ایرانی بالای ۶ فرزند به دنیا میآورد؛ و تعداد فرزند زیاد بخشی از فرهنگ زندگی اسلامی و ایرانی بود، میگوید: «کنترل جمعیت اولین بار در سال ۱۳۴۵ زیر نظر نیروهای تربیت شده غرب مثل خانم ستاره فرمانفرماییان آغازشد.
او کارش را برای کنترل جمعیت در ایران زیر نظر شورای جمعیتی آمریکا شروع کرد. بلافاصله بعد از تلاشهای او کاهش فرزندآوری مادران ایرانی شروع شد، اما تلاشهای این شخص توفیقی زیادی نداشت و نزدیک به نیم فرزند از تعداد فرزند مادران ایرانی کم کرد که بعد از پیروزی انقلاب یعنی بازه سال ۵۵ تا ۶۵ کاهش جمعیت متوقف شد و به سبک زندگی دست نخورده قبل از انقلاب برگشت و فرزندآوری به ۶ و چهار دهم فرزند رسید.»
سریعترین شیب کنترل جمعیت در جهان
شروع اساسی کنترل جمعیت به سال ۶۸ برمی گردد. قرار بر این شد که در یک بازه زمانی تعداد ۶ ونیم فرزند هر خانواده ایرانی به چهار فرزند برسد، اما باید این هدف در سال ۹۰ محقق میشد. ولی گستردگی تلاش دولت و تمام دستگاههای کشور باعث شد پیش از موعد این هدف محقق شود و ایران در سال ۷۲ به هدفی رسید که باید سال ۹۰ به آن میرسید. به گفته مروتی پژوهشگر اجتماعی «ما تقریباً سریعترین شیب کنترل جمعیت در ایران را داریم.»
با مروتی در رابطه با مشکلات اقتصادی و اینکه خانوادهها به همین دلیل نمیخواهند فرزند داشته باشند صحبت میکنیم. او در این باره نیز به آنا میگوید: «موضوع جمعیت و بحران جمعیت دلایل زیادی دارد؛ بخشی از آن هم اقتصادی است، اما اینکه بگوییم علت اصلی اقتصادی است اشتباه است. همین الان هم اگر توجه کنید خانوادههای مرفه که وضع اقتصادی خوبی هم دارند تمایلی به فرزندآوری ندارد؛ لزوماً وضع اقتصادی خوب منجر به فرزندآوری نمیشود. هر چند دولت موظف است خانوادههایی که فرزند بیشتری میخواهند را حمایت کند. وظیفه قطعیاش است که سنگاندازی نکند و حمایت کند.»
*بیش از دو فرزند ضد ارزش است
چرا خانوادهها تمایلی به فرزندآوری ندارند؟ به گفته مروتی این موضوع فرهنگی است. این پژوهشگر میگوید: «به نظر من علت اصلی فرهنگی است. به نظر میرسد که بیش از دو فرزند ضد ارزش است. چون بیش از سه دهه روی تفکر ما کار کردهاند و تا این مسأله فرهنگی حل نشود و مردم رغبت نداشته باشند که فرزندآوری بیشتری داشته باشند مشکل حل نخواهد شد. مطالعاتی هم که صورت گرفته از زوجهایی که برای آموزش پیش از بارداری مراجعه کردند پرسیدهاند چه میزان بچه میخواهید به عددی میانگین ۲ و سه دهم رسیدهاند. یعنی اگر تمام مشکلات هم حل شود خانوادهها بچه نمیخواهند.»
*بیتدبیری در مسأله کنترل جمعیت ایران
در گفتگو با مروتی این پژوهشگر اجتماعی از قصد و غرض سیاسی برای کنترل و کاهش جمعیت صحبت شد. مروتی چند مورد بیتدبیریهای دولت قبل را در رابطه با سیاست کاهش جمعیت مطرح میکند و میگوید: «در شهریور ۱۳۹۲ و در نخستین روزهای آغاز به کار دولت یازدهم؛ دکتر قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت؛ علیاکبر سیاری را بهعنوان معاون بهداشت وزارتخانه جایگزین فاطمه رخشانی میکند.
سیاری همان ابتدا و در جلسهای کاری، میگوید که افزایش فرزندآوری ربطی به وزارت بهداشت ندارد. در بهمن ۱۳۹۲، دکتر مطلق در یک میزگرد خبری میگوید: «اصلاً برنامه ما این نیست که جمعیت را کم یا زیاد کنیم. برنامه ما تأمین سلامت مادر و کودک است!»
در سیزدهم خرداد ۱۳۹۳، مطلق دستورالعملی را به دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ میکند که در آن سقف سه فرزند، بهعنوان خط قرمز وزارت بهداشت در موضوع جمعیت اعلام میشود.»
مروتی ادامه میدهد: «به نظر من کار فشار نهادهای بینالمللی است. برای مثال اگر یک کشور بخواهد از وامهای بینالمللی استفاده کند مشروط بر این است که از سیاستهای کنترل جمعیت پیروی کند. برای دولتها در این وضع اقتصادی خیلی مهم است که از این وامها استفاده کنند.
متاسفانه یکی از بدبختیهای ما امید بستن دولتهای مختلف به این وامهاست دولتها دوراندیشی لازم را برای آینده کشور ندارند و حتماً یک سری روابط پشت پرده هم وجود دارد.»
مروتی حتی چند قدم جلوتر میآید و میگوید: «موضوع جمعیت یک بحث بسیار اساسی در تولید قدرت ملی است آنقدر مهم است که دشمن را وسوسه و وادارد کند که افرادی را به صورت نفوذی وارد کشور کند.»
*جمعیت، یکی از مؤلفههای قدرت
چرا رسانههای خارجیزبان مدام تکرار میکنند که جمعیت ایران مشکلی ندارد و قرار نیست با یک کشور سالمند روبهرو شویم؟ این سوالی است که از مروتی میپرسیم. او میگوید: «جمعیت شاید یکی از مهمترین مولفههای قدرت یک کشور باشد. چین قبل از آنکه یک اقتصاد موفق باشد تنها به واسطه اینکه یکی از چهار، پنج نفری که در دنیا زندگی میکرد یک نفر چینی بود و جمعیت زیادی داشت توانست به عضویت شورای امنیت سازمان ملل در بیاید. یکی از محققان ایرانی مدلهای قدرت ملی را به تصویر کشیده بود جمعیت اولین مؤلفه بود. یک کشور مثل کشور هند، حتی اگر فقیر باشد به صرف اینکه جمعیت زیادی داشته باشد قدرتمند محسوب میشود.»
انتهای پیام/
انتهای پیام/