دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

مطهری: خیلی شانس آوردم که زنده ماندم

علی مطهری که روز دوشنبه برای یک سخنرانی به شیراز رفته بود نهایتا با چشم زخمی و کت و شلوار قرضی که برایش دست و پا کردند، به تهران بازگشت، بی‌آنکه سخنرانی‌اش انجام شود. همین هم اما هزاران حرف نگفته داشت که البته دیگر اظهر‌من‌الشمس شده است.
کد خبر : 8043

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، ١٠٠ موتورسوار با خیال راحت و با آجر و گاز فلفل، مراسم استقبالی «خشن» را برای ورود مطهری به شیراز ترتیب دادند؛ مراسمی که تا پاسی از شب هم ادامه یافت. نمایش حمله‌کنندگان حتی پرده‌ای چندساعته از محاصره کلانتری که مطهری و همراهانش به آن پناه برده بودند را نیز در دل خود داشت.


اما همه اینها یک طرف و روایت خود مطهری از واکنش مقامات دولتی استان فارس یک طرف. مقاماتی که مطهری در گفت‌وگو با «اعتماد» تاکید می‌کند نه تنها برای حل بحران کاری نکردند که حتی حرف حمله‌کنندگان را به شکل دیگری تکرار می‌کردند؛ اینکه سخنرانی این نماینده مجلس منتفی شود و او شیراز را ترک کند.


شما روز سه‌شنبه چند ساعت در یک کلانتری بودید، آیا اقدام موثری برای مقابله با حمله‌ای که به شما انجام شد، صورت گرفت؟


روز سه‌شنبه کلانتری نیروی انتظامی را چند ساعت در محاصره درآوردند و هیچ کس واکنشی نشان نداد. واقعا در جریان اتفاق روز سه‌شنبه کسانی که به من حمله کردند به قصد کشتن آمده بودند و من حداقل این‌گونه برداشت می‌کردم. چون برخورد بسیار خشن بود و من تا به حال چنین اتفاقی را ندیده بودم که با آجر و سنگ و هرچه دست‌شان بود، به ما حمله کردند. ابایی هم از استفاده از آن نداشتند و کافی بود شانس نمی‌آوردم و در آن صورت اتفاق دیگری می‌افتاد. آنها تمام تلاش‌شان را می‌کردند تا بیشترین آسیب را به ما وارد کنند. مسوولان دولتی هم متاسفانه خیلی ضعیف عمل کردند. ابعاد حمله خیلی بزرگ بود.


خودتان فکر می‌کردید با چنین موقعیتی در شیراز مواجه شوید؟


نه. به هر حال من مهمان آن شهر بودیم و یک مراسم عادی بود که قرار بود سخنرانی کنم. هیچ چیزی از قبل وجود نداشت که بدانم آنجا این اتفاقات می‌افتد.


خودتان خبر داشتید که در شیراز علیه این مراسم و حضور شما جو‌سازی شده است؟


نه. قرار این مراسم از چند هفته قبل گذاشته شده بود و این هفته چون مجلس تعطیل بود، من تصمیم گرفتم که به این سفر بروم. قبل از آن هم برگزارکنندگان مراسم مجوزهای آن را برایم فاکس کردند. به هر حال مراسم مجوز داشت و حداقل من هیچ خبری نداشتم که آنجا احتمالا چنین جوی وجود دارد و با چنین برخوردی مواجه می‌شوم.


به لحاظ ابعاد حادثه می‌گویید که از قبل فکرش را نمی‌کردید؟ چون قبلا هم در مواقعی برخی دیگر از مراسم سخنرانی شما با مشکل مواجه شده بود.


این‌بار کاملا متفاوت بود. من واقعا فکر می‌کنم که قصد داشتند به من صدمه جانی و جسمی بزنند. قبلا از این اتفاقات در برخی مراسم، و آن هم در حد شعار در سالن، هم برای من و هم برای خیلی‌های دیگر افتاده بود. اما این‌بار تعداد بسیار زیادی موتورسوار بودند که برای صدمه زدن از آجر گرفته تا گاز فلفل، همه‌چیز داشتند. اگر شانس با ما نبود واقعا من را می‌کشتند و معلوم بود با کسی شوخی ندارند. با تمام توان به ما حمله کرده بودند، ما به سختی از این مهلکه گریختیم و به کلانتری پناه بردیم. ماشینی که من با آن می‌رفتم صدمه زیادی دید.


آن تاکسی که ربطی به شما نداشت؟


نه. تاکسی فرودگاه بود و اصلا ربطی به من نداشت. اما شب عید اتومبیل آن بنده خدا هم به‌شدت آسیب دید. با آن حجم از آجر و سنگی که به سوی ما پرتاب شد، خیلی شانس آوردم که زنده ماندم.


بعد از این واقعه و علی‌الخصوص بازگشت به تهران آیا پیگیری هم انجام داده‌اید؟ یا اینکه خبری دارید که آیا پیگیری توسط دیگران انجام شده باشد؟


در همان شیراز و وقتی که این اتفاق افتاد تماس‌هایی گرفتم اما به جایی نرسید. یعنی کسی کاری نکرد. به هر حال در حدی که لازم باشد این موضوع را پیگیری می‌کنم.


با مقامات استان در آنجا تماس گرفتید یا مقامات کشوری؟ چون به هر حال انتقادات هم به استانداری فارس و هم به وزارت کشور در این خصوص زیاد است.


با مقامات استانداری در آنجا تماس گرفتم و موضوع را منتقل کردم. اما آنها به جای اینکه به دنبال عادی کردن شرایط و جمع کردن این قائله باشند، بیشتر پیگیری می‌کردند که مراسم سخنرانی لغو شود و بر این موضوع اصرار داشتند. من ندیدم تلاشی برای متفرق کردن حمله‌کنندگان و حفظ امنیت من صورت بگیرد. موتورسوارها خیلی راحت تقریبا هر کاری می‌خواستند می‌کردند و مزاحمی نداشتند.


خودتان رایزنی می‌کردید یا کسانی که برنامه را ترتیب داده بودند؟


من خودم تماس گرفته بودم و تلاش می‌کردم که این موضوع جمع شود. اما متاسفانه آنجا هیچ‌کس برای حرف من نه به عنوان یک شهروند، بلکه به عنوان یک نماینده مجلس ارزشی قایل نشد. یعنی حتی من احساس کردم که نگران این موضوع هم نشده‌اند. برخورد مقامات بیش از هر چیزی باعث تاسفم شد و ناراحتم کرد.


‌با چه مقامی تماس گرفتید؟


فکر می‌کنم معاون سیاسی و امنیتی استانداری بود که من با ایشان تماس گرفتم. اما در مقابل اصرار ایشان و استانداری بر لغو مراسم و بازگشت بنده به تهران بود. یعنی اصل درخواست‌شان با درخواست حمله‌کنندگان یکی بود. منتها موتورسوارها با اسپری فلفل و فحش ناموسی و گاز فلفل حرف خود را می‌زدند و آنها یک طور دیگر. آن حجم از حمله‌کنندگان که واقعا تعجب‌آور بود و مخصوصا اینکه با خیال آسوده هر کار می‌خواستند، می‌کردند معلوم بود که هیچ نگرانی بابت بازخواست شدن و پیگیری این موضوع و کارهایی که می‌کنند ندارند. به هر حال برای این عده نه قانون مهم است و نه اخلاق. اینکه یک عده‌ای بتوانند با این شکل خشن جلوی سخنرانی یک نماینده مجلس را که مصونیت دارد و برای اظهارنظر آزاد است، بگیرند و یک کلانتری را که باید پایگاه اقتدار و حفظ امنیت باشد چند ساعت محاصره کنند، اصلا عادی نیست.


‌احتمالا آیا قصدی برای پیگیری جدی این موضوع در مراجع عالی دارید؟ مثلا اینکه موضوع را در سطح دولت یا وزارت کشور پیگیری کنید.


به هر حال سعی می‌کنم موضوع را تا جایی که بشود پیگیری کنم. دولت به هر حال در این مسائل مسوول است و اگر مسوولیت‌پذیر باشند نباید حتی منتظر درخواست من یا کسی بمانند. دولت باید خودش پیگیری کند. به هر حال الزاما نیاز برای درخواست ندارند تا پیگیری شوند. دولت مسوول است و باید پاسخگو باشد. تامین امنیت مسوول دارد و اگر جایی آشوبی شود، مقام و دستگاه مسوول باید پاسخگو باشند. نیاز ندارد کسی درخواست کند. اما من سعی می‌کنم این موضوع را پیگیری کنم و همان جدیت قبل را در این پیگیری هم داشته باشم. نه اینکه الزاما چون برای من این اتفاق افتاده است، اصل قضیه و اینکه یک عده‌ای بتوانند هر کاری می‌خواهند بکنند جای تاسف دارد و باید کسی پاسخگوی این وضع باشد.


همکاران مجلسی خود در استان فارس که چندنفری هم عضو کمیسیون امنیت ملی هستند را در جریان این واقعه گذاشته‌اید؟


آنها خودشان باید خبر داشته باشند که چه اتفاقی افتاده است. اما من با کسی تماس نداشتم.


با مقامات عالیه دولتی چطور؟


آنها هم همین‌طور. ولی من هنوز تماس نگرفته‌ام. بعید می‌دانم بی‌اطلاع باشند. فقط امیدوار هستم.


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب