دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
ساسان گلفر

نگاهی به فیلم «سگ‌های هار»: تنش و غافلگیری در بازسازی یک فیلم نفرین‌شده

بازسازی فرانسوی یک فیلم ایتالیایی که تا 24 سال پس از ساخته شدن، امکان نمایش پیدا نکرد، یکی از آثار پرتنش و نفس‌گیر جشنواره فجر سی‌و‌چهارم را رقم زده است؛ گرچه فیلمنامه‌اش متکی به مقوله‌ای است که تماشاگر امروزی به اندازه کافی با آن آشناست.
کد خبر : 79187

«یکی از قوانین دنیا این است: هیچ چیز آن‌طور نیست که به نظر می‌رسد.» جمله پایانی فیلمی که احتمالاً پرتنش‌ترین اثر سینمایی جشنواره سی‌وچهارم بین‌المللی فجر است، البته در مورد خود آن نیز صدق می‌کند.


فیلم «سگ‌های هار» (عنوان فرانسه Enragés و به انگلیسی Rabid Dogs) محصول 2015 فرانسه و کانادا به کارگردانی اریک آنزو که در بخش مرور سینمای فرانسه جشنواره فجر امسال نمایش داده شده، بازسازی فیلمی است به همین نام به کارگردانی ماریو باوا، محصول 1974 که البته به علت بلاهای متعددی که بر سازندگان آن فیلم نازل شد، تا 24 سال بعد از ساخته شدن امکان نمایش نیافت.


«سگ‌های هار» ماریو باوا (با عنوان ایتالیایی Cani Arrabbiati) که فیلمنامه‌اش را آلساندرو پارنزو نوشته بود، در آخرین مراحل تولید به علت ورشکستگی تهیه‌کننده به پرده راه نیافت و بعد، مرگ سرمایه‌گذار اصلی فیلم در تصادف رانندگی سبب شد فیلم محصول 1974 بالاخره در 1998 با پخش VHS امکان نمایش خانگی پیدا کند و نه سال پس از آن، در سال 2007 با عنوان «ربوده شده» (Kidnapped) روی پرده برود. یکی از منتقدان آن فیلم را «نیستی‌گرایانه‌ ترین اثر ماریو باوا» نامید و دیگری به آن لقب «شاهکار نوآر کمینه‌گرایانه» داد.



نمایی از «سگ‌های هار» محصول 1974 ایتالیا به کارگردانی ماریو باوا


فیلم فرانسوی «سگ‌های هار» چهار دقیقه از نظر زمان نمایش از نسخه ایتالیایی بیشتر دارد (100 دقیقه) و تفاوت‌هایی در جزئیات داستان (مثل تبدیل پسربچه بیمار به دختربچه بیمار)، فضا (که با اختلاف زمانی 41 ساله و اختلاف مکانی دو کشور اروپایی همسایه کاملاً طبیعی است) و همچنین اختلاف فاحش سبک تصویرپردازی و میزانسن دو کارگردان.


فیلمنامه «سگ‌های هار» را کارگردان، اریک آنزو نوشته و خود او یکی از چهار تهیه‌کننده فیلم است. لامبر ویلسن (بازیگر 57 ساله فزانسوی که کارش را 39 سال پیش با نقش کوتاهی در فیلم «جولیا» به کارگردانی فرد زینه‌مان شروع کرده و در فیلم‌هایی مانند «جفرسن در پاریس»، سه‌گانه «ماتریکس» و «از خدایان و انسان‌ها» حضور داشته)گیوم گویی، ویرجینی لدویِن و فرانسوا آرنو از بازیگران این فیلم هستند. این فیلم برای اولین بار سال گذشته در یکی از بخش‌های فرعی جشنواره کن به نمایش درآمد.



نمایی از «سگ‌های هار» محصول 2015 فرانسه و کانادا به کارگردانی اریک آنزو


داستان فیلم با سرقت مسلحانه‌ای آغاز می‌شود که از همان ابتدا فاجعه می‌سازد و پیامدهای این حادثه را به ترتیب زمانی و با نشان دادن نمایشگرهای زمانی در چند ساعت پس از آن دنبال می‌کند. چهار سارق مسلح پس از سرقتی خونین همراه با کیسه‌های پر از پول از چنگ پلیس فرار می‌کنند و از روی ناچاری یک زن رهگذر و مردی را که قصد دارد دختر چهار ساله بیمارش را هر چه سریع‌تر به عمل جراحی پیوند کلیه برساند، گروگان می‌گیرند و سر راه خود مدام بر تعداد جنازه‌ها اضافه می‌کنند و هر کاری که می‌توانند برای فرار از پیامدهای جنایات خود انجام می‌دهند؛ غافل از این‌که «هیچ چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد، نیست».


چرخش روایت و غافلگیر شدن تماشاگر از مشاهده تغییرات غیرمنتظره داستانی، البته در سینمای امروز تازگی ندارد و تماشاگر معاصر نمونه‌های خوب و بد متعددی از این شیوه داستان‌سرایی را به خود دیده است. شاید آنچه سبب شده است تا فیلم نمره متوسطی از منتقدان سینمایی بگیرد، همین تازگی نداشتن عنصر پیچش داستانی به عنوان یکی از نقاط اتکای فیلمنامه باشد. اما فیلم از لحاظ زمانبندی و ضرباهنگ، بازی، تصویرپردازی، تدوین و موسیقی کاملاً موفق عمل کرده است و به راحتی می‌تواند تماشاگر عادی را از اولین لحظه تا پایان، میخکوب نگه دارد.


فیلم از جنبه بصری مبتنی بر نماهای کوتاه در سکانس‌هایی متکی بر تدوین موازی دو یا چند رویداد همزمان است. فیلمساز اغلب در به‌‌کار گیری نماهای اکستریم کلوزآپ (بیش از حد نزدیک) اشخاص و اشیاء موفق عمل کرده و گاه آن را به افراط کشانده و ظاهراً از این افراط نیز آگاه بوده و حتی به شوخی، از نماهایی مثل نمای اکستریم کلوزآپ سطح کره ماه استفاده کرده است!


در مجموع، «سگ‌های هار» به عنوان یک فیلم اکشن سالم و جذاب و به‌ عنوان نقطه مقابل فرمی آثار متعدد مبتنی بر نماهای ایستا و برداشت‌های بلند موجود در این جشنواره (که البته اکثر آنها فیلم‌هایی موفق و جذاب هستند) با همه نفس‌گیر بودنش لحظه تنفسی برای تماشاگر عادی و حتی تماشاگر حرفه‌ای جشنواره فراهم می‌آورد. این اکشن شاگردان مکتب لوک بسون طبیعتاً خالی از فکر هم نیست و همان قانون یادشده در پایان فیلم را می‌توان در موردش صادق دانست که «هیچ چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد، نیست.»


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب