دبیرکل جامعه انجمنهای اسلامی اصناف: احمدینژاد کشور را ۲۰ سال عقب انداخت
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق نوشت: انتخابات مجلس دهم در مرحله اول، برگزار شد و گروههای خاصی که رفتارهای خارج از قواعد کار سیاسی داشتند، مورد اقبال مردم قرار نگرفتند. در نزدیک به سهسالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، عملکرد برخی نمایندگان مجلس به عملکرد اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و نوع «فهرستبندی آنها ربط داده شد که از تندروها، فاصله نگرفتند. آیا اصولگرایان، این نارضایتی از عملکرد اقلیت تندرو را در فهرستهای انتخاباتی مجلس دهم نشان دادند؟ پاسخ به این سؤال، مثبت نیست. دبیرکل جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار در زمره «اصولگرایان سنتی» طبقهبندی میشود و از قضا او نیز منتقد تندروها و دولت احمدینژاد است. پاسخهای احمد کریمی اصفهانی به سؤالات «شرق» در زمینه ارتباط دولت و مجلس، انتخابات مجلس دهم، احمدینژاد و وظیفهای که جریانات محوری جناح راست در قبال تندروهای منتسب به خود برعهده دارند را بخوانید.
در گفتوگوها و مواضع ماههای گذشته، بر این نکته تأکید داشتید که تندروها جایی در مجلس دهم ندارند. در دوسالونیم گذشته و پس از انتخابات سال ٩٢ هم یکی از منتقدان جدی تندروهایی هستید که خود را از محورهای اصولگرایی میدانند. چقدر فکر میکنید بعد از انتخابات مجلس، این فضا تعدیل شود؟
انتخابات مجلس دهم نشان داد مردم هم نسبت به این جریان حساس هستند اما دراینباره همچنان باید احساس خطر کرد. در ماههای گذشته به جریانات تندرو تذکر داده شد که با الگوگیری از مقام معظمرهبری، رعایت همه موازین در بیان اظهارنظرها را یک ضرورت بدانند. کسانی که واقعا خود را دلسوز میدانند، ایرادها و نقدهای خود را قبل از اینکه رسانهای کنند یا از تریبونهایی که دارند بیان کنند، به فرد موردنظر منتقل میکنند. اگر نسبت به رئیسجمهور نقدی وجود دارد، میتوان به خود ایشان منتقل کرد؛ چراکه برخلاف گذشته که رئیس دولت اساسا نقدی را نمیشنید، خوشبختانه دولت جدید با روی باز استقبال میکند. پس اگر روندی جز این اتخاذ شود، به معنای این است که آن فرد براساس منافع شخصی خود عمل کرده است و موضوع وی، نقد شرایط نیست بلکه به خطرافتادن منافع باندی است. بههرحال وقتی افراد شناختهشده که مسئولیتی هم در مجلس دارند و نماینده مردم هستند به رفتارهای تخریبی و استفاده از ادبیات توهینآمیز روی بیاورند، دیگران نیز به استفاده از چنین ادبیاتی تشویق میشوند که نتیجه آن، التهابآفرینی در جامعه است. من معتقدم با شرایطی که کشور ما در بخشهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارد هر نوع تندروی و افراطیگری به فضای کنونی جامعه آسیب و لطمه میزند. وقتی فضا آرام نباشد، نه امکان فعالیت وجود دارد و نه میتوان به اهداف مدنظر نظام رسید. کشور ما نیاز به اشتغال و توسعه و تولید دارد. تأکید مقام معظمرهبری در سال جاری بر اجرائیشدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم در همین راستاست. دولت هم با وجود همه مشکلات تحریمها و بدهیهای گذشته، به دنبال بهبود وضعیت معیشت مردم، کاهش واردات بیرویه و فعالکردن بنگاههای تولیدی است، هرچند حتما کار و توجه بیشتری در این بخش باید صورت بگیرد.
انتخابات مجلس دهم در مرحله اول به پایان رسید. شما اعتقاد داشتید با تندروهایی که خود را عضو اصولگرایان میدانند، نباید فهرست مشترک داد. خیلیها میگویند حضور برخی از این چهرهها و وزرای احمدینژاد در فهرست اصولگرایان، باعث کاهش اقبال عمومی شد. نظر شما چیست؟
البته جریان اصولگرایی در برخی حوزههای انتخابیه، نتایج خوبی کسب کرد. اما مشکل آنجا بود که بخشی از اصولگرایان مانند ادوار گذشته، محوریت جامعتین و جلسات وحدت را جدی نگرفتند. از موضع تندروها و لیدرهای آنان مشخص بود که حاضر نیستند به سازوکار وحدت تن بدهند. متأسفانه برخی اختلافنظرها میان اصولگرایان به دلیل عملکرد افراطی برخی افراد است و در واقع عملکرد آنان، مانع جدی وحدت است. همیشه تندروهای جناحها هستند که وحدت بین آن جناح را زیرسؤال میبرند. بارها در طول چند ماه گذشته گفتیم هرکسی که احساس تکلیف میکند، برای انسجام اصولگرایان باید تلاش کند اما برخی افراد نظر هیچکس را برنتابیدند و فقط نظر خودشان را ملاک قرار دادند.
با فرض اینکه شما میخواستید برای اصولگرایان در انتخابات مجلس استراتژی ترسیم کنید، چه میکردید؟
برخی چهرههای باسابقه جناح اصولگرا جایگاه رفیع و شاخصی دارند. مرحوم آیتالله مهدویکنی، محور وحدت بودند اما در فقدان ایشان، چهرههایی مانند ایشان نداریم که سرفصلها را تعیین کنند. اصول ما براساس یک مبنایی قرار داده شده و تغییرناپذیر است. بهطور مثال وحدت یکی از اصول ما در حمایت از نظام و راه امام و ولایت است. پرهیز از حاشیهسازیهای کاذب هم از اصول ماست و در این خصوص تفاوتهایی مانند نسل قبل اصولگرایی و نسل جدید، معنا ندارد. من اعتقاد دارم تفکر و پختگی نسل اول اصولگرایی در کنار نیروهای جوان، میتوانند مکمل هم باشند. مشکل آنجاست که برخی تندروها برای خارجکردن اصولگرایان باسابقه، موضوعاتی را مطرح میکنند اما نمیخواهند بپذیرند افرادی که در نسل اول اصولگرایی بودند افراد باتجربه و سردوگرم چشیدهای هستند. کار سیاسی به مفهوم حمله به رقیب به هر قیمتی و جنجالسازی نیست.
اما موضوع «جبهه پایداری» حتما برای اصولگرایان مهم است چه اینکه در انتخابات اخیر هم یکی از چالشها بود.
اگر مشکلی میان جریانات اصولگرا باشد آنها باید فارغ از هر خودخواهی این مسائل را حل کنند تا در مواقع لازم بتوانند اقدامات ضروری را انجام دهند. در انتخابات مجلس نهم، برخی افراد خود را همهکاره میدانستند و فقط خود را اصولگرای اصیل معرفی میکردند. البته فضای آن روزها هم همینطور بود؛ چون این نوع رفتارهای تمامیتخواهانه در دولت نهم و دهم بسیار مرسوم بود و شخص احمدینژاد اساسا فرد خودبزرگبینی است که به خرد جمعی اعتقاد ندارد و باعث لطمه زیادی به کشور و جریان اصولگرایی شده است. بنابر این چنین وضعیتی هر زمان بر هر گروهی حاکم باشد، نتیجهاش چیزی جز شکست نخواهد بود. بههرحال در انتخابات مجلس نهم و ریاستجمهوری سال ٩٢ نیز جریانی که ساز جدایی سر داد، «جبهه پایداری» بود که نیازی به بازگویی دوباره ندارد. شعار ما بهویژه اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری در انتخابات مجلس دهم این بود که تشکلهای ریشهدار و بااعتقاد بار دیگر نیز تکیه بر نظر جامعتین را الگوی کار خود قرار دهند. باز هم میگویم هیچگاه افراطیگری مورد قبول اصولگرایان اصیل نبوده است و شما این را در انتخابات دوم خرداد ٧٦ دیدید که آقای ناطق به آقای خاتمی تبریک گفت و در مجلس با او همکاری کرد. معتقدیم همواره در هر دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی، تندروی باعث ضرر به مجموعهها و نظام شده است و من نمیخواهم فقط یک جریان سیاسی را متهم کنم. در مجموع در این دوره از انتخابات هم این امکان وجود داشت که چهرههای شناختهشدهتر و وزینتری در فهرست انتخاباتی اصولگرایان باشند.
طیف احمدینژاد هم وارد انتخابات مجلس شد و حالا هم زمزمههای نامزدی خود او در انتخابات ریاستجمهوری آینده مطرح شده است. چقدر برای آنها شانس قائل هستید؟
در انتخابات مجلس دهم که شانسی نداشتند. جالب است که اطرافیان احمدینژاد همیشه مدعی بودهاند اصولگرایان نقشی در پیروزی وی در انتخابات سال ٨٤ نداشتند. اگر به حساب این «بدهکاران»، زودتر رسیده بودیم، امروز این افراد طلبکار نمیشدند. طبیعی است این افراد هماکنون دوباره آرامآرام وارد عرصه سیاسی کشور میشوند. انتظار داریم دستگاه محترم قضا به حساب این افراد رسیدگی کند. ایکاش وقتی این افراد قانون را اجرا نمیکردند، مجلس نیز دچار خطا نمیشد و با جدیت این مسئله را به اطلاع مردم میرساند و برای همین قصور است که این افراد امروز فرافکنی میکنند. احمدینژاد روزی که وارد انتخابات شد، این مطلب را عنوان میکرد که رأی اصولگرایان نقشی در پیروزی وی نداشته است. احمدینژاد پس از سوارشدن بر موج آرای مردم و اصولگرایان چنین اظهاراتی را مطرح کرد و امروز که متوجه شده است میان اصلاحطلبان و اصولگرایان واقعی محلی از اعراب ندارد با شگردهای جدیدی وارد عرصه شده است. جریان احمدینژاد ابتدا تلاش کرد طیف خاکستری جامعه را به سمت خود جلب کند اما بههرحال مردم به قدر کافی از عملکرد آنها مطلع هستند. حالا هم دوباره شعارهای عجیب سر میدهند. شورای نگهبان نیز باید بهگونهای عمل کند که این عده دیگر نتوانند مردم را فریب دهند. دولت احمدینژاد اقتصاد و سیاست خارجی را با تندرویهای خود از جایگاه اصلیاش خارج کرد. حالا او این روزها به دیدار خانواده شهدا میرود و حتی در اردوهای راهیان نور شرکت میکند. اگرچه احمدینژاد در حال برنامهریزی برای انتخابات مجلس دهم بود و حالا هم که شرایط بهنفعشان نشده، صحبت از انتخابات ریاستجمهوری میکنند.
اصولگرایان، حامی دولت و شخص احمدینژاد در آن هشت سال بودهاند. این دیدگاه شما که خواستار رسیدگی به وضعیت او هستید، کمی عجیب به نظر میرسد.
عملکرد دولتهای نهم و دهم در عرصههای مختلف بهگونهای بوده که اگر کسی بخواهد مدرکی را در این رابطه پیدا کند، غیرممکن است چیزی به دست نیاورد و صحبتهایی که رئیسجمهور امروز مطرح میکنند به همین دلیل است؛ چراکه اسناد و مدارک زیادی در این راستا وجود دارد. حتی افراد فاسد هنوز دستشان از خیلی از مراکز و سازمانهای کشور کوتاه نشده است و این دولت باید بهگونهای مراقب باشد که در پایان دولت یازدهم هم همان حرفی که در مورد دولتهای نهم و دهم مطرح میشود، وجود نداشته باشد. فساد سههزارمیلیاردی یک اختلاس بود و مسئله تأمین اجتماعی نیز یک اختلاس دیگر، که اینها برای یک دولت بسیار سنگین است. شاید اگر از قبل به آن مسائل رسیدگی میشد دیگر این اتفاقات نمیافتاد. نباید از این خطاها گذشت و باید بتوانیم جلوی اینگونه اتفاقات و مشکلات را بگیریم. درعینحال آگاهسازی افکار عمومی درباره افراد ماجراجو هم باید مدنظر باشد. آقای احمدینژاد نهتنها در عرصه سیاست خارجی بلکه از هر لحاظ کشور ما را ۲۰ سال عقب انداخت اما خبری از «دلواپسان» نبود. مردم متوجه این سیاسیکاریها هستند. برخی واکنشها علیه رئیسجمهور، بدترین شکل برخورد سیاسی است درحالیکه همین گروه بود که کشور را در هشت سال دولت احمدینژاد، دچار مشکل کرد.
روش مواجهه با این تندروها باید چگونه باشد؟
باید به رفتارهای آنها بیتوجهی کرد و البته برای متنبهشدن آنان، ارتباط سیاسی با این جریانات نگرفت. حتما باید در مورد کسانی که مرتکب تخلفات مالی در دولت قبل شدهاند برخورد شود؛ چون داستان آنها متفاوت است.
این جریان تندرو در مباحث مختلف، بر دولتی که وارث مشکلات کمنظیری از دولت پیش از خود است، فشار وارد میکند، چه در موضوعات فرهنگی و سیاسی و داخلی و بهویژه در موضوع سیاست خارجی و مسائل هستهای. اتفاقا عمده اینها از تریبون مجلس صورت گرفت.
اتفاقا بحث بر سر همین است. در سایر کشورها نیز یکی از مقامات ارشد، تصمیم نهایی را میگیرد. این یک واقعیت است. در ایران نیز ولیفقیه که پایبند به همه ارزشهاست، این جایگاه را دارد. پس صاحبان تریبونها باید توجه کنند آسیبی به این جایگاه وارد نشود. متأسفانه تندروها متوجه چنین مسئلهای نیستند. در موضوع سیاست خارجی، مقام معظم رهبری کاملا هوشیارانه همه چیز را زیرنظر دارند. تندروها بدانند اگر صلح امامحسن(ع) نبود، هیچگاه قیام امامحسین(ع) نیز شکل نمیگرفت و اگر این قیام هم نبود، کرسی درس ائمه دیگر ایجاد نمیشد. مواجهه برخی افراد با دولت یازدهم، قطعا از روی منافع خاص است. برخی متأسفانه از تریبون مجلس در ابتدای مذاکرات هستهای تلاش کردند این مذاکرات را بیاهمیت نشان دهند، اما با اوجگرفتن اینگونه اقدامات، مقام معظم رهبری وارد عمل شده و اعلام کردند تیم مذاکرهکننده کشورمان فرزندان خودمان هستند و ما به آنها اطمینان داریم. در آن زمان همایش برگزار کردند. متأسفانه تندروی عدهای در کشور، اجازه کار را از مسئولان میگیرد. درباره رأی اعتماد مجلس به کابینه و حتی استیضاح وزیر علوم هم، اکثریت مجلس اصولگرا بهدرستی عمل کرد اما شاید در برخی موارد، تحتتأثیر غوغاسالاران قرار گرفتند که این موضوع حتما باید مورد توجه قرار گیرد. اصولگرایان باسابقه بهدلیل داشتن مسئولیتهای مختلف، میدانند کار سیاسی و کار اجرائی چه ظرافتهایی دارد پس نقد خود را بهدرستی مطرح میکنند و کمک به دولت را وظیفه خود میدانند. این را در سخنان و موضعگیریهای چهرههایی مانند دکتر لاریجانی، حجتالاسلام ابوترابی، دکتر علی مطهری و دیگران بهخوبی میبینیم.
اما در روز استیضاح وزیر علوم، اکثریت مجلس به دلیل نوع حملات تندروها و صحنهگردانی آنها در آن روز، بهنوعی تغییر جهت داد.
من قبلا درباره کارتزردهای مجلس به وزیران دولت یازدهم، هشدار داده بودم. تعداد اندکی از نمایندگان هستند که برای هر موضوعی که اتفاق میافتد سؤالات خود را مطرح میکنند و به استیضاح رو میآورند. البته برخی فعالیتهای دولت از نظر ما جای پیگیری دارد اما نیازی به استیضاحها نبود. همه میدانند بیشتر نمایندگان موافق استیضاح از دو گروه پایداری و جمعیت ایثارگران هستند. متأسفانه این دو گروه در کار خود تعادل ندارند. درواقع با وجود آنکه سؤال اختیار نمایندگان است اما باید دید آیا سؤالی که رابطه دولت و مجلس را برهم بزند و بلاموضوع باشد یا استیضاحی که بینتیجه باشد، به سود کشور است؟ شاید برخی در جریان اصولگرا به دنبال مخالفت با دولت باشند اما ما معتقدیم برهمزدن رابطه دولت و مجلس غلط است و اعتدال در استیضاح وزیران رعایت شود. ابزار نظارتی مجلس امانتی در دست نمایندگان است بنابراین باید بهگونهای از آن استفاده کنند که قصد و غرض و جناحگرایی در کار نباشد؛ اما یک نکته را هم بگویم. دولت سه سال عمر خود را با مجلس نهم طی کرد. از حق نگذریم آقای روحانی با اولین استیضاح بهخوبی برخورد کرد و به رأی مجلس احترام گذاشت. درواقع اگر ایشان به گونه دیگری موضعگیری میکرد، این رابطه برهم میخورد. بنده معتقدم قوهمجریه رعایت برخی مسائل را کرد که البته از آقای روحانی انتظار هم همین بود البته مجلس هم باید مثل دولت در همه موارد دقت عمل داشته باشد. یادمان هست هیأترئیسه و برخی از نمایندگان مجلس در موضوع استیضاح آقای فرجیدانا تلاش کردند با رایزنی از انجام استیضاح جلوگیری کنند بنابراین اگر وزیر مقداری به رایزنیها دقت و توجه میکرد، شاید بستر استیضاح هم پیش نمیآمد. با درایت آقای لاریجانی، بسیاری از نمایندگان اصولگرا و البته ارکان دولت، روابط این دو قوه در این سه سال به نسبت گذشته، خیلی بهتر از قبل شده بود اما خب افکار عمومی نسبت به برخی رفتارها، در همین انتخابات مجلس دهم واکنش نشان داد و لطمه آن به اصولگرایی وارد شد. بههرحال رئیسجمهور و دکتر ظریف با ادبیاتی درست توانستند به دنیا بگویند ملت ایران چه مطالبهای دارد و اینکه دنیا متوجه شود آمریکا چارهای جز کنارآمدن با کشور قدرتمند منطقه ندارد و زمان بهکارگیری ادبیات زور و تحکم به پایان رسیده است. دیدارهای دیپلماتیک ما بر مبنای رعایت احترام و حقوق متقابل صورت میگیرد. نباید فضا را برای دولت محدود کرد. متأسفانه گروههایی فعال هستند که نه از رهبری انقلاب پیروی میکنند و نه منافع ملی را میشناسند. مقام معظم رهبری بارها اعلام کردهاند کار اجرائی واقعا سخت است و دولت هم با مشکلات مالی مواجه است. ایشان بهموقع تذکرات را میدهند اما بارها گفتهاند از پیشرفت و نحوه کارها نیز رضایت دارند. باید بپذیریم دولتی سر کار آمده که مبنایش اعتدال است و اکثریت به آن رأی دادهاند، بنابراین باید به رأی اکثریت احترام گذاشت.
نتیجه انتخابات مجلس دهم چقدر برای شما قابل پیشبینی بود؟
دولت آقای روحانی در سیاست خارجی از ابتدا با مسئله مذاکرات هستهای با ١+٥ مواجه بود که نسبتا خوب عمل کرده و دیپلماتها در مسئله ارزشی و پافشاری بر عزت و حکمت نظام، بهخوبی انجام وظیفه کردهاند و مذاکرات را پیش بردند. درعینحال دستگاه دیپلماسی با توجه به مذاکرات هستهای شاید کمتر به مسئله تعامل با همسایگان رسیدگی کرده، اما همین که تابهحال با حرفهای متفرقه باعث ایجاد تشنج نشدهاند تا روابط تیره شود، دورنمای خوبی را برای آینده نشان میدهد. در همین مدت در اقتصاد تا حدی آرامش به وجود آمده که به ثبات کمک میکند، ولی هنوز کمک مناسبی که باید به بنگاههای تولید شود، صورت نگرفته است. دولت میتواند با تزریق پول به بنگاههای تولیدی به سمت رونق آنها برود و باعث افزایش اشتغال که از معضلات جدی جامعه است، شود چون با افزایش تولید به صادرات هم کمک خواهد شد و میتوان از واردات بیرویه جلوگیری کرد. اینها نقاط مثبتی است و حتما در ذهن مردم میماند. بههرحال دولت و اصلاحطلبان با همان مکانیسم انتخابات ریاستجمهوری یازدهم وارد انتخابات مجلس شدند و نتیجه قابل قبولی هم گرفتند.
فکر میکنید بتوانید با اصلاحطلبان به برخی نقاط مشترک در رفتار سیاسی برسید؟
در صورت نبود تندروها درجناحها امکان کمشدن فاصله بین دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب وجود خواهد داشت. نه اینکه درصورت نبود تندروها در جناحها وحدت حتما تحقق پیدا میکند، بلکه میتواند آن فاصله زیاد بین دو جناح را کوتاه کند تا نظام از شکافهای بیش از حد سیاسی، آسیب نبیند.
انتهای پیام/