گفتوگو با قاتلی که اعضای خانوادهاش را کشت/ دلم برای مقتولان تنگ شده است
خودت را معرفی کن؟
هوتن ٢٨ساله هستم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل پدر ٦٥ساله و خواهر ٢٨سالهام، آریندخت.
چرا آنها را کشتی؟
بهخاطر تماشای تلویزیون. روزهای پایانی تعطیلات بود و من قصد داشتم تلویزیون ببینم اما خواهرم مشغول تماشای ماهواره بود. سر این موضوع درگیر شدیم و کشتمش، بعد هم پدرم سر رسید و برای اینکه متوجه موضوع نشود او را هم کشتم.
به همین راحتی؟
خواهرم را خفه کردم و هیچ کنترلی روی اعصابم نداشتم. اما زمانی که پدرم را به قتل رساندم بسیار ناراحت بودم. نمیخواستم این اتفاق بیفتد اما دیگر کار از کار گذشته بود.
بعد از قتل چه کردی؟
به سینما رفتم.
سینما؟
بله، بههمراه دوستانم به سینما رفتم تا کسی مشکوک نشود. شب هم به خانه دوستم رفتم. عصر فردایش با صحنهسازی بههمراه دوستانم به خانه برگشتم و با دیدن اجساد خواهر و پدرم شروع به فریادکشیدن کردم.
خواهرت را چگونه کشتی؟
ابتدا او را خفه کردم و بعد با بستن طناب دور گردنش وانمود کردم او خودکشی کرده است.
چگونه دستگیر شدی؟
همسایهها از قبل میدانستند که من با آریندخت مشکل دارم. آنها صدای دعوای ما را شنیده بودند و همین موضوع باعث شد خیلی زود لو بروم و دستگیر شوم.
فکر نمیکردم به این زودی شناسایی شوم. نقشه من حسابشده بود اما دستم رو شد.
یکسال از زمان قتل میگذرد، حالا چه احساسی داری؟
برای شما یکسال گذشت من در این مدت صدسال پیر شدم. بسیار پشیمانم که بهخاطر عصبانیت لحظهای دست به این کار زدم. کاش زمان به عقب برمیگشت و میتوانستم بار دیگر پدرم را در بغل بگیرم. من آریندخت را دوست داشتم و دلم برایش تنگ شده است.
میدانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
میدانم بهزودی محاکمه میشوم. اما هیچ اولیایدمی ندارم که بخواهد برایم درخواست قصاص کند. دوست دارم پیش خانوادهام باشم. دلم برای آنها تنگ شده است.
انتهای پیام/