لرستان، سرزمین لالههای واژگون و قلعه فلکالافلاک
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، استان لرستان با مرکزیت خرم آباد دارای 11 شهرستان است که به طور کل مساحت 28294 کیلومتر مربع را در بر میگیرد.
این استان از شمال به استان های همدان و مرکزی، از شرق به استان اصفهان، از غرب به استان های کرمانشاه و ایلام و از جنوب به استان خوزستان محدود میشود. همچنین از دیگر ویژگیهای این استان میتوان به آبوهوای معتدل کوهستانی یا مدیترانهای با باران بهاره اشاره کرد که با توجه به چهار فصل بودن استان در طول سال میتوان با سفر به نقاط مختلف استان از قابلیت سفر در هر فصل استفاده کرد.
بافت تاریخی بروجرد، پلهای تاریخی لرستان، غارهای پیش از تاریخ لرستان، مجموعه تاریخی، فرهنگی قلعه فلکالافلاک، تالابهای پلدختر، آبشار آب سفید الیگودرز، آبشار بیشه، دریاچه گهر، سراب کهمان، تنگه شیرز، منطقه گردشگری و ییلاقی ونائی، ارتفاعات اشترانکوه و سمندر لرستان(سمندر نارنجی) از جاذبههای گردشگری این استان است.
تاریخچه استان
در هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد بعضی از اقوام مهاجر با تصرف سرزمین بین النهرین (میان دو رود) در کوه های زاگرس اسکان یافتند. نام این اقوام به استناد کتیبه های بابلی ، آشوری ، ایلامی و در آثار بر جای مانده از سارگن- پادشاه مقتدر آکد (2030 – 2048 ق . م) – 'لولوبی'،'مانایی'، 'کاسی'، 'گوتی'، ' نایدی'،' آمادا ' و 'پارسوا' ذکر شده است. تاریخ نگاران، در آریایی بودن لولوبی ها و مانایی ها تردید دارند؛ اما شواهد تاریخی حاکی از آن است که کاسی ها در سال 1600 قبل از میلاد در لرستان کنونی می زیسته اند و محدوده حکومتی آن ها از شمال و خاور لرستان تا اطراف همدان توسعه داشته است. این قوم، در هزاره دوم پیش از میلاد به قصد تصرف بابل دراین شهر نفوذ کردند و بعد از شکست اول از حمورابی (حاکم بابل)، بالاخره توانستند در بابل مستقر شده و دومین سلسله شاهان آن جا را تأسیس کنند. با انقراض این سلسله نوپا (در هزاره دوم پیش از میلاد) توسط دولت مقتدر عیلام، کاسی ها به سمت زاگرس عقب نشینی کردند و خراج گزار ایلام شدند. تا قبل از تسلط اسکندر مقدونی بر این ناحیه، این قوم مانند سدی در برابر توسعه طلبی آشوری ها، در مناطق خاوری مقاومت می کردند. بعد از مدتی، قدرت این قوم کوه نشین به حدی رسید که شاهان سلسله هخامنشی هنگامی که از مسیر فارس به شوش یا از مسیر بابل به اکباتان می گذشتند، هدیه هایی برای ایلات کوهستانی بین راه می فرستادند تا مسیر عبور آن ها را امن نگاه دارند. در دوره ساسانیان، پشتکوه و پیشکوه را خاندان معروف هرمزان اداره می کردند. هرمزان، آخرین فرمانروای این خاندان بود که با سپاهیان مسلمان در سال 16 هـ . ق به اسارت درآمد. مسلمانان پس از فتح ' حلوان ' ، نواحی شمالی لرستان را گرفتند و چند سال بعد در سال 21 هـ . ق، توانستند نهاوند و قسمت جنوبی لرستان را نیز ضمیمه محدوده حکومت خود کنند. سال بعد هنگامی که عمر مناطق تصرف شده را بین لشگریان کوفه و بصره تقسیم می کرد، لرستان ضمیمه کوفه شده و از آن پس جزو ایالت جبال (عراق عجم) به حساب می آمد و تا میانه سده چهارم هجری قمری، حکم ران این منطقه از بغداد یا کوفه تعیین می شد. در همین قرن، حسنویه کرد این منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هـ . ق بر لرستان تسلط داشتند . همزمان با استیلای قوم مغول بر ایران، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک تقسیم شد. هر یک از این دو قسمت از پیش از استیلای مغول تا مدت زمانی پس از انقراض ایلخانان، امرای نیمه مستقل داشتند. اتابکان لر بزرگ از کردان شام بودند که در اواسط قرن ششم هجری از راه آذربایجان رهسپار ایران شدند و در محدوده اشتران کوه و جلگه های شمالی آن سکونت کردند. آن ها تا نیمه اول قرن نهم هجری (500 – 827 هـ . ق) حکومت کردند و ایذج (مال امیر) را که خرابه های زیادی از آن باقی مانده- پایتخت خود قرار دادند. سلسله اتابکان با کشته شدن غیاث الدین کاووس (آخرین اتابک) به دست سلطان ابراهیم منقرض شد. اما اتابکان لرکوچک (580 – 1006 هـ. ق) با این که چندین امیر معتبر داشتند و حکومتشان نیز طولانی تر بود، هیچ وقت اهمیت و اعتبار لر بزرگ را پیدا نکردند. آن ها موقعیتشان را تا زمان صفویه حفظ کردند و حتی قلمرو حکومت خود را تا باختر کوه های پشتکوه توسعه دادند. در سال 1006 ه . ق با کشته شدن شاهوری -آخرین فرد این سلسله- به فرمان شاه عباس اول، این سلسله نیز برافتاد و حکومت لرستان به حسین نامی محول شد. خاندان این والی تا اوایل روی کار آمدن سلسله قاجار، بر لرستان حکومت کردند و حکومت پشتکوه را نیز زمانی حکام بروجرد و زمانی حکام شوشتر به عهده داشتند.
صنایع دستی
فرشبافی، ورشوسازی، گلیمبافی، قلمزنی روی ورشو، جاجیمبافی، خراطی چوب، نمدمالی، ساخت و قلمزنی مصنوعات ورشویی، سیاه چادربافی، گیوهدوزی و گیوهبافی از صنایع دستی استان لرستان است.
ادبیات قومی
مردم لرستان به دو زبان لری و لکی صحبت میکنند که اولی زبان اکثر شعبات قوم لر است. و دومی در بین برخی از طوایف لرستان بخصوص مناطق شمالی لرستان (مناطق الشتر، کوهدشت و نور آباد ) رایج است.
بر اساس مطالعات زبانشناسی، زبانهای لری و لکی جزو زبانهای هندو - اروپایی به شمار میآیند. زبانهای ایرانی شامل زبانهای ایرانی شرقی و زبانهای ایرانی غربی است. لکی و لری جزو زبانهای ایرانی غربی به شمار میآیند. بسیاری از واژههای لری اغلب ریشههای باستانی دارند و به احتمال تعداد زیادی از این واژهها مربوط به زبانهای کاسی و عیلامی است. گفته میشود زبان پارسی در زمان امپراتوریهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی در لرستان گسترش یافته است. در بین زبانهای جنوب غربی ایران، زبان (گویش) لری بزرگترین رابطه را با زبان فارسی دارد که هر دوی آنها دنباله پارسی میانه، زبان پارتیان قرن هشتم بعد از میلاد هستند. همانگونه که میدانیم پارسی میانه، زبان پارتیان و ساسانیان بود که به تدریج تغییر شکل داده و به صورت زبان فارسی نزدیک است که بعضی معتقدند این زبان در گذشته نه چندان دور از فارسی منشعب شده است.
موسیقی
موسیقی لری با موسیقی «ردیف دستگاهی» پیوند نزدیکی دارد. بخش مهمی از این موسیقی از طریق کمانچه و کمانچه نوازی محلی در موسیقی رسمی ایران «ردیف» نیز تأثیر گذاشته است. اغلب موسیقیهای محلی لرستان در دستگاه ماهور و بیشتر با ساز کمانچه اجرا میشوند. موسیقیهای لرستان به چهار بخش موسیقی کار، موسیقی مراسم، موسیقی عروسی و موسیقی ترانههای روز تقسیم شده است. ترانهها و رقصهای متداول لری بیشتر حماسی هستند و ترانههایی که جنبه تغزل دارند، در بین مردم از تداول کمتری برخوردار هستند. رقصهای بومی لری گاهی با وزن و سرعت آهسته و گاهی با تندی بیشتر اجرا و در همه حال به صورت گروهی اجرا میشود.
غذاهای محلی
غذاهای محلی و سنتی از مهمترین جاذبههای اجتماعی هستند. تقریباً همه انواع خوراکها در این استان تهیه و طبخ میشود ولی متداولترین آنها عبارتند از عدسپلو با گوشت، باقلاپلو، کباب چنجه، کباب بختیاری، شوله، کباب بروجردی، آش پخازه، آش شوربا، کپه، کال جوش یا کله جوش، جگروز، اناردونگ، نوژی آو و انواع کوفته.
سوغات
ورشو: گستردگی این هنر به حدی بوده است که نام شهر بروجرد و ورشو با هم آمیخته شدهاند. این فلز به صورت ورق از کشور آلمان و لهستان به ایران وارد میشده است و با داشتن جلا و مقاومت طولانی در مقابل پوسیدگی، آنرا «ژرمن سیلور» نیز اطلاق میکردند. هنرمندان دیار بروجرد، با استفاده از فن چکشکاری و خمکاری و استفاده از دستگاههای ساده و همچنین نیروی بازوی خود، به خلق آثار فلزی بسیار زییایی از ورقهای ورشوئی میپرداختند.
گیوهدوزی: گیوه از دوقسمت اصلی «زیره» و«رویه» تهیه میشود. ساخت زیره به وسیله دو لایه چرم که یکی از آنها توسط اشخاصی به نام «آجیهکو» با نخهای نسبتاً ضخیمی آج انجام میشود. پس از آج با استفاده از لایههای مقوا و چرم زیر آجیه شده دورهدوزی و آماده اجرا و مراحل بعدی کار که شامل بافت دور گیوه و نیز رویه آن است با استفاده از نخهای نازکتر و ظریفتری با سوزنهای کوچک و ریز بافته میشود.
هوراسبان: هوراسبان وسیله خورجین مانندی است که به وسیله زنان بافته میشود کلیه مراحل و مکانیزم بافت آن مانند گلیم است، با این تفاوت که ابعاد آن با گلیم فرق میکند . هوراسبان برای نگهداری و حمل اشیاء قیمتی نظیر پول و ... و اشیای قیمتی زنانه بهکار میرود. هوراسبان را هنگام کوچ بر روی اسب قرار میدهند و آن را با نخهای رنگی و تقریباً به شکل قالی میبافند. این وسیله قبلاً به عنوان جهیزیه به دختران عشایر داده میشود.
جل: از دیگر دستبافتهای زنان عشایر لر که در میان همه کوچنشینان دیده میشود جل است. جل برای پوشش چهارپایان ( اسب - قاطر - الاغ ) و به منظور جلوگیری از خراش پوست حیوان به هنگام حمل بار و حفظ آن در مقابل سرما مورد استفاده قرار میگیرد. جل نیز به وسیله دار افقی (تمدار) بافته میشود. مدت زمان لازم برای بافت آن در صورتی که توسط دو زن بافنده انجام میشود دو روز کافی است.
انتهای پیام/