عضو شورای شهر تهران: فضای سبز پایتخت حال و روز خوبی ندارد
آقای مهندس شما سالهاست که با موضوع درخت و باغ و فضای سبز سر وکار دارید. چه آن زمان که معاون خدمات شهری شهرداری تهران بودید و چه الان که رییس کمیته محیط زیست و فضای سبز شورای شهر هستید. به همین دلیل فکر میکنم یکی از مناسبترین گزینهها برای بحث و گفتوگو در مورد وضعیت فضای سبز و درختان پایتخت باشید. گفتوگوی ما هم با همین دیدگاه، نگاهی است به وضعیت فضای سبز و به خصوص وضعیت درختان پایتخت به مناسب روز درختکاری. بگذارید صحبتهایمان را با یک سوال کلی آغاز کنیم. اینکه مهندس حقانی، حال و هوای درختان و فضای سبز این روزهای تهران را چگونه میبینند؟
حال و روز خوبی ندارند. یعنی متاسفانه روز به روز از سطح و میزان فضاهای سبز ما بیشتر و بیشتر کم میشود و برعکس، به سرانه ساختوساز شهرمان بیشتر اضافه میشود. اصولا یک شهر از دو بخش کالبدی (یعنی ساختمانها و خیابانها و...) و بخش زنده شهری (یعنی همین فضای سبز و رودخانهها و...) تشکیل میشود. برای داشتن شهری ایدهآل و مناسب برای زیستن، باید بین این دو تعادل برقرار باشد. اما در تهران، درطول سالهای گذشته عدمتمرکززدایی از تهران و هجوم جمعیت مهاجر به این کلانشهر، باعث شده تا برای تامین مسکن و سرانههای خدماتی آنها، درختان و باغها به تدریج قطع و تخریب شوند و جای خود را به واحدهای مسکونی، برجها و مجتمعهای تجاری بدهند. این وضعیت در مورد اراضی کشاورزی هم به همین منوال بوده است. ادامه این روند باعث شده تا امروز، باغها تنها دو درصد (یعنی حدود ١٢٥٠ هکتار) از اراضی تهران را به خود اختصاص دهند و اراضی کشاورزی ٧/٢ درصد (یعنی حدود ١٨٠٠- ١٧٠٠هکتار) و در مجموع ٥/١٦ درصد از مساحت تهران به این مقوله یعنی فضای سبز، باغها و اراضی کشاورزی اختصاص داشته باشد.
کلا در شهری مثل تهران باید سرانه فضای سبز چقدر باشد؟
بستگی دارد. یکی از مشکلات ما در این بخش این است که هنوز تعریف درستی از سرانه فضای سبز نداریم. هر کسی به شیوهای سرانه فضای سبز را تعریف میکند. یکی درختکاری حاشیه خیابانها را هم جزو سرانه میداند و یکی باغها را و دیگری باغچههای خانهها و اراضی کشاورزی را هم جزیی از فضای سبز میداند. به همین دلیل مقدار فضاهای سبز هم، متفاوت است. مثلا وزارت راه و شهرسازی مقدار سرانه فضای سبز استاندارد در شهری مانند تهران را بین ٧ تا ١٢ متر میداند، اما سازمان محیطزیست این رقم را بین ٣٠تا ٥٠ متر و سازمان پارکها این رقم را بین ٢٥ تا ٥٠ متر اعلام میکند.
و آماری از مناطقی که کمترین و بیشترین سرانه فضای سبز دارند؛ دارید؟
بله. طبق آمار مناطق ١٠و ١١ کمترین سرانه و مناطق ٥ و ١٩ بیشترین سرانه فضای سبز را دارند.
اگر بخواهید تحلیلی علمی از مشکلات پیش رو برای حفظ و صیانت از فضاهای سبز ارایه بدهید، چه فاکتورهایی را در این امر دخیل میدانید؟
من سالهاست که در این زمینه تحقیق کردهام. براساس همین تحقیقات، مشکلات حوزه فضای سبز و درختکاری در تهران را میتوان در ٨ محور جستوجو کرد؛ اول، مشکلات کالبدی: این مشکل به معضل کمبود زمین مناسب برای درختکاری و ایجاد فضای سبز در تهران برمیگردد. یعنی الان زمینهای کمی را میتوانید پیدا کنید که بتوانید آنها را تملک کرده و تبدیل به جنگل و بوستان کنید. چرا ؟ چون در گذشته باغات، ارزش اقتصادی داشتند و وسیلهای برای معیشت مردم تلقی میشدند، ولی امروز ارزش زمین در تهران به حدی بالا رفته که خودش به کالایی سرمایهای و تجاری تبدیل شده است و دست به دست میچرخد و تبدیل به واحدهای مسکونی و تجاری میشود و دیگر نمیصرفد که زمینی بخواهد تبدیل به باغ شود. مساله بعدی، موضوع کمبود منابع مالی و مشکل اقتصادی است. در حال حاضر تمام هزینهها بردوش شهرداریها افتاده و دولت کوچکترین دخالتی در حفظ و صیانت از باغها نمیکند. بودجه شهرداری هم بالاخره محدود است. تا حد مشخصی میتواند برای فضای سبز و درختکاری هزینه کند. از سویی این هزینهها به قدری بالا و غیر قابل توجیه اقتصادی است که هیچ یک از بخشهای خصوصی هم تمایلی برای مشارکت در آن ندارد. اینها باعث میشود تا نتوان چندان که باید و شاید در این بخش هزینه کرد. سومین معضل این بخش، لزوم درآمدزایی توسط شهرداریهاست. همانطور که میدانید شهرداریها خودگردان هستند و باید خودشان بودجه مورد نیازشان را تامین کنند. این امر باعث میشود تا برای کسب درآمد از هر دستاویزی استفاده کنند. یکی از سادهترین و راحتترین روشهای کسب درآمد هم فروش باغها و زمینها به سرمایهداران برای کسب سود، به جای کسب درآمد پایدار است. این آمار به قدری وحشتناکتر میشود که در سالهای ٩٣ و ٩٤ و حتی بودجه ٩٥، تنها حدود ٢٠ درصد از درآمد شهرداری از محل درآمدهای واقعی پایدار است. براساس استانداردهای بینالمللی، در هر شهر، به ازای هر نفر شهروند، به سه هکتار فضای باز، شامل خیابانها و بزرگراهها و فضای سبز و... نیاز داریم، در حالی که در تهران این رقم تنها حدود ٨ هزار مترمربع به ازی هر نفر است. دلیل این اهمال، سوءمدیریت تامین کاربریها یا تصمیمگیریهای سلیقهای در مورد اجرای قوانین یا عدم انطباق طرح جامع شهری با روش بودجهنویسی برای شهر و فقدان نظارت کافی از سوی ما در شورای شهر است.
و چهارمین معضل؟
معضل بعدی، مساله اقلیمی و بعد از آن شرایط زیست محیطی است. یعنی اقلیم شهر ما اقلیمی نیمهخشک و خشک است که نگهداری از درختان و فضای سبز را مشکلتر میکند. همچنین به دلیل مشکلات زیستمحیطی باعث میشود تا کمکم چمنکاری بیشتر مورد توجه باشد. ضمن اینکه متاسفانه درختانی که کاشته میشوند، اکثرا با اقلیم تهران سازگار نیستند. اما ششمین مورد، مساله فرهنگی است. ما تا امروز موفق نشدهایم، به خوبی ضرورت و اهمیت درخت و فضای سبز را به مردم اطلاعرسانی کنیم.
فکر میکنم به مواردی که اشارهکردید باید موضوع کاستیهای حقوقی و قانونی را هم اضافه کنید.
دقیقا، اما واقعیت این است که ما قوانین خوبی در این زمینه داریم ولی مشکل اینجاست که این قوانین تاکنون اجرایی نشده است. براساس قانون مصوب سال ٥٩، شهرداریها مکلف به حفظ فضاهای سبز و باغها هستند. حتی در این قانون آمده است که شهرداری باید باغهای بدونصاحب یا باغهایی که مالکین آنها برای خشک شدنشان به عمد آنها را آبیاری نمیکنند را آبیاری کند. همچنین شهرداریها باید بودجهای برای تملک باغها اختصاص دهد.
خب شهرداری مدعی است که سالانه میلیونها اصله درخت در تهران میکارد.
بله. من هم شنیدهام. حتی مدعی هستند که تنها در یک سال بیش از ٥ میلیون درخت کاشته است. ولی واقعا چه کسی در مورد تعداد آنها تحقیق کرده است؟! ضمن اینکه اگر هم این آمار حقیقی باشد، من فکر نمیکنم ٥٠ هزار اصله آنها هم سبز باقی مانده باشد. آنهایی هم که سبز ماندهاند، بعید است که بیش از ٥٠،٦٠ سال عمر کنند.
گویا براساس قانون، شهرداری موظف است برای باغها شناسنامههایی هم صادر کند. درست است؟
بله. در این شناسنامه باید تعداد و بن درختان و کونههای آنها به دقت عنوان شده باشد. این قانون در شهر اصفهان اجرا شده ولی در تهران... بدینترتیب میتوان با تخریبکنندگان باغها برخورد قانونی کرد.
به نکته خوبی اشاره کردید. در حال حاضر جرم کسانی که باغها را تخریب میکنند، چیست؟
براساس قانون، هر مالک باغی که عامدا یا آمرا، باغی را از بین ببرد، باید باغش به نفع مردم مصادره شود و در اختیار شهرداری قرار گیرد اما از آنجایی که باغهای ما شناسنامه ندارند، عملا شناسایی متخلفان هم مشکل است.
جزای نقدی ندارند؟
چرا، اما با توجه به قیمتهای نجومی ملک در تهران برای مالک کاملا به صرفه است که بخواهد درختانی را قطع کند و جریمهاش را بپردازد و در عوض برجی بسازد. نمونهاش همان بوستان جنجالی مادر است!
راستی قصه بوستان مادر به کجا انجامید؟
همان طور که میدانید بخشی از زمینهای این بوستان را مردم به شهرداری دادهاند و بخشی از زمین آن هم متعلق به شهرداری است که قرار بوده همه آنها به اتفاق به بوستان تبدیل شود ولی به لطف خود شهرداری، بوستان «مادر» به یکباره به بوستان «پدر» تبدیل میشود. پرونده شکایت کمیسیون عالی شهرسازی در مورد این باغ هنوز در دو شعبه از مراجع قضایی باز است ولی با این حال شهرداری همچنان به کار ساخت مجتمعهای داخل آن ادامه میدهد و به زودی هم تکمیل خواهند شد. حتی به دستور توقف کار کمیسیون اصل ٩٠ هم توجهی نکردهاند.
چرا شما میگویید ساخت و ساز در بوستان مادر غیرقانونی است؟
براساس قانون مصوب سال ٨٥، شهرداری در طول دو بازه پنج ساله (یعنی ١٠ سال) حق ندارد سرانههای فضای سبز را تغییر کاربری دهد. اما شهرداری در مورد بوستان مادر این کار را کرده است. من در مورد این بوستان ١٦ سوال از شهردار تهران کردم که برای هیچ کدام پاسخ درستی نگرفتم.
خب چرا حل این نواقص و معایب را از طریق کمیته محیط زیست شورا پیگیری نمیکنید؟
چگونه؟ ما الان چند ماه است که طرح صیانت از باغها را به صحن شورا آوردیم که یکفوریت آن با ٢٤، ٢٥ رای اعضا به تصویب رسید. طرح یکفوریتی به این معناست که این طرح برای تصویب باید حداکثر تا یک هفته بعد از تصویب یکفوریت آن در صحن مطرح شود و اعضا در موردش تصمیمگیری کنند. ولی تا امروز آقای چمران این طرح را مطرح نکرده است.
در یک کلام، وضعیت درختکاری و فضای سبز تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
من هم در یک کلام جواب میدهم: اصلا خوب نیست.
انتهای پیام/