دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

برادرزن جانباز مرگ مغزی: اهدای عضو ادامه ایثار بود

اعضای بدن مرد ۵۵ ساله‌ای که پس از یک دوره بیماری سخت دچار خون‌ریزی و مرگ مغزی شد، به بیماران نیازمند اهدا و این عمل به عنوان بیست‌وچهارمین مورد اهدای عضو امسال در استان کهگیلویه‌وبویراحمد ثبت شد.
کد خبر : 68477
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، سامان عباسی، هماهنگ‌کننده پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی استان کهگیلویه‌وبویراحمد به خبرنگار شرق گفت: «سیدکرامت متولی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس بود که در اثر سانحه‌ای دچار خونریزی و مرگ مغزی شد.

در پی مرگ مغزی او موضوع پیوند اعضا با خانواده‌اش در میان گذاشته شد و در نهایت با موافقت خانواده نامش در فهرست اهدا‌کنندگان عضو این استان در سال ۹۴ ثبت شد. آن مرحوم پس از رضایت خانواده برای اهدای عضو، در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج به اتاق عمل رفت و کبد او برداشته و برای پیوند به شیراز انتقال یافت».برادرزن کرامت در گفت‌وگو با خبرنگار شرق ماجرای اهدای عضو را توضیح داده است.


‌ مرگ مغزی کرامت چطور اتفاق افتاد؟
او ٤٢ روز به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستان بستری بود. دو، سه روز قبل از اهدای عضو او را برای دیالیز برده بودند که ناگهان در زمان انجام دیالیز فشار خونش بالا رفت و منجر به خون‌ریزی مغزی شد بعد از آن هم به کما رفت. بعد از آن چند آزمایش انجام شد و پزشکان به ما اعلام کردند مرگ مغزی اتفاق افتاده است و موضوع اهدای عضو را مطرح کردند که ما هم با اهدای هر بافت قابل استفاده موافقت کردیم که در نهایت برداشت کبد و قرنیه او مطرح شد.
‌ چه مدت بعد از خون‌ریزی مغزی معلوم شد امیدی به زنده‌ماندن او وجود ندارد؟
بعد از خون‌ریزی مغزی، سه روز در کما بود و با کمک دستگاه ادامه حیات می‌داد و وقتی امید ما قطع شد که نوار مغزی که از او گرفتند سفید بود و پزشکان هم مرگ مغزی را اعلام کردند.
‌ چه شد تصمیم به اهدای عضو گرفتید؟
بعد از اینکه پزشکان از او قطع امید کردند با توجه به اینکه او جانباز جنگ بود این هم برایش جهاد دیگری محسوب می‌شد و باعث می‌شد به ایثار خود ادامه دهد و خانواده آن مرحوم تصمیم گرفتند برای ادامه راه جهادی و ایثارش اعضایش را اهدا کنند و پس از آن هم با رسانه‌ای‌کردن این کار در مسیر فرهنگ‌سازی برای این حرکت گام بردارند.
‌ آیا آن مرحوم قبلا خودش درباره اهدای عضو با شما یا دیگر اعضای خانواده صحبت کرده بود؟
بله، قبل از این وضعیت با خواهر من که همسرش بود صحبت‌های خاصی کرده و از این حرکت قشنگ و انسان‌دوستانه استقبال کرده بود. همه زندگی او براساس ایثار و زبانزد خاص و عام بود؛ چه از نظر دیانت و چه از نظر مردم‌داری و کمک به هم‌نوع و همسایه که اهدای عضو آخرین نمونه از آن بود. به همین دلیل افراد زیادی در مدت بیماری‌‌اش به ملاقاتش آمدند و بعد فوتش هم در مراسم ختمش جای سوزن‌انداختن نبود.
‌ دیگران وقتی ماجرای اهدای اعضا را می‌‌شنیدند چه واکنشی نشان می‌دادند؟
واکنش‌ها مثبت بود؛ چون خود او هم انسان خوبی بود، حتی در مراسم ختم همه به نوعی خوب و خوشحال بودند و موضوع اهدای عضو مصیبت وارده را برای ما تحمل‌پذیرتر کرده بود و هیچ‌کس فکر نمی‌کرد او از دنیا رفته است.
‌ او چند فرزند داشت؟
سه فرزند، یک دختر به نام فاطمه و دو پسر به نام‌های محمدرضا و علیرضا.
‌ توصیه شما به خانواده‌هایی که ممکن است در شرایط مشابه قرار بگیرند چیست؟
توصیه خاصی ندارم، هر جا که چنین صحبتی می‌شود همه از این امر انسان‌دوستانه و خداپسندانه استقبال می‌کنند. ما هم حس کردیم این کار از غم و مصیبت ما کم خواهد کرد و ما گاهی احساس می‌کنیم او هنوز زنده و بین ماست. همین که این موضوع رسانه‌ای می‌شود، تأثیر مثبت دارد و نیازی به توصیه من نیست. همه می‌دانند اهدای عضو چه کار انسان‌دوستانه‌ای است.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب