«تیتی» شکوفهای خزانزده که به دنبال نجات بشریت بود
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ونوس بهنود ـ در شرایطی که فیلمهای سینمایی عموماً با طرح آسیبی جنجالبرانگیز به دنبال جذب مخاطب و فروش بیشتر هستند، طرح موضوعات آرمانی و به نوعی آرزوهای محال آن هم از زبان آدمهایی که درگیریهای ریز و درشت زندگی امانشان را بریده کار سختی است.
«تیتی» از آن دست فیلمهایی است که با انتخاب سخت خود یکی از لایههای پنهان اندیشه آدمها را در جامعهای سراسر آکنده از گرفتاری و مشکلات در مقابل مخاطب میگذارد. بعد از سه فیلم «ناهید»، « اسرافیل» و« پاییز نیکایدوها» پناهنده این فیلم را در سال ۱۳۹۸ کارگردانی کرد. هر چند اکران آن با تاخیر همراه شد اما «تیتی» در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۹ حضور داشت و در ۴ رشته بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران نامزد شد.
قرار است یک دختر ساده گیلانی و یک مرد دانشمند از حقیقتی بگویند که فراموش شده است. حقیقت والا دیدن زندگی و زیستن تک تک لحظات آن با معانی عمیق. فراتر رفتن از پول و مادیات و ارج نهادن به انسان. «الناز شاکردوست» در نقش «تیتی» (به معنی شکوفه) آن مغلطه وهم انگیز سادگی و در عین حال عمق بینش را به زیبایی بازی کرده است. در سکانسی اعتراف میکند که سواد ندارد اما فکرش خوب است. نکته های عمیق را به زبانی ساده بیان میکند؛ درست مثل «شازده کوچولو» مهمانی از سیاره دیگر است. شازده کوچولویی که مهم ترین سوال زندگیاش این بود که چرا گلهای سرخ خار دارند و نمیتوانند با کمک آن از خود حتی در مقابل باد و باران دفاع کنند.
«تیتی» دخترکی است در آرزوی مادر شدن که در همه نقاشیهای خود بر در و دیوار اتاق محقری که در آن زندگی میکند این آرزو را نقش و رنگ کرده است. اما از بد روزگار مجبور است برای گذران زندگی بچه دیگران را به دنیا بیاورد و فکر میکند با این کار به بشریت خدمت کرده. حالا باردار است و بعد از ناامیدی از تمام مردان اطرافش حاضر نیست نوزاد را به والدینش بدهد. سکانسی از لحظات بعد از زایمان او مانند تصویری که از مریم مقدس بعد از زایمان عیسی مسیح نقاشی شده؛ تصویری پاک و بی آلایش از او و نوزادش است. میگوید این یکی بماند برای من و حداقل یک آدم با شرف بزرگ کنم. تیتی البته برای نگه داشتن نوزاد تهدید میشود و دانشمند میگوید حتی یک سلول از این بچه مال تو نیست.
بعد از این اتفاق و از دست دادن نوزاد، قدرتهای جادویی اش را از دست میدهد اما لطافت روح تیتی بیآلایش باقی میماند. تیتی از کسی که مدعی است او را میخواهد و هر روز در خانهاش بساط قمار و شراب و مواد مخدر دایر میکند و رحم تی تی را به دوستان نازای خود اجاره میدهد، چه کتکها که نخورده است. با وجود تمامی تحقیرها و اذیتها نقش زنی وفادار را برای او بازی میکند. دلش را به او سپرده و به هیچ سمت وسوی دیگری اجازه نمیدهد که برود. چنین نگاه آرمانی به مقوله عشق میراث دار قدری میخواهد.
«تیتی» در همهمه فیلمهای ایرانی که از خیانت و ادعاهای دوزاری عشق میگویند چه در عشق و چه در انسانیت یک نگاه آرمانی دارد. نه سواد درست و حسابی دارد و نه رفتارهای سیاسانه . بعضیها او را تی تی خله صدا میکنند و برخی برای اینکه او را در اندازه فهم خود بگنجانند میگویند وضع درستی ندارد. به ویژه نامزدش «امیر ساسان» که «هوتن شکیبا» نقش او را بر عهده گرفته است. لات بازی میکند و حرمت نمیشناسد. تی تی را به هر بهانهای تحقیر میکند و تا میتواند از او سوءاستفاده میکند. تی تی اما در مقابل تمامی آزار و اذیتهایش به دانشمند میگوید دلش صاف است فقط خیلی سختی کشیده است و اگر راه کج نمی رفت بهترین خواننده ایران میشد.
دانشمند داستان(پارسا پیروزفر) که چهره اتوکشیده شهری است و دهها دانشجو در کلاسهای درسش فیزیک یاد میگیرند از این ابراز نظر تی تی عصبی میشود. او که تومور مغزی دارد و در بیمارستان در حالی که بستری است با تی تی به عنوان خدمه آشنا میشود. تی تی حیفش میآید به پیشنهاد زن دانشمند گوش کند و نوشتههایش را دور بریزد. بعدها میفهمد این نوشتهها اثبات بزرگ شدن سیاهچالهای است که در کهکشان راه شیری مانند جاروبرقی همه چیز را میمکد و کم مانده تا به زمین و آدمهایش برسد.
هر چند مثلث عشقی که آیدا پناهنده در فیلمش رقم زده برای مخاطب جذاب است اما لحظه به لحظه رفتار تیتی از سوی وی تعقیب میشود. مخاطب شور آن را دارد که تیتی را تا پایان داستان وفادار ببنید. چنین وفاداری و چنین عشقی، گمگشته او در زندگی واقعی است.
بیشتر بخوانید:
روایت گمگشتگی و بازگشت به خاکی شریف
خاک جوانمردی لگدمال گاوهای وحشی
کارگردان و بازیگر «بی صدا حلزون» در پاسخ به خبرنگار آنا چه گفتند؟
آیدا پناهنده حتی موضوعات علمی فانتزی و تخیلی را به شکل قابل قبولی در فیلم خود جانمایی کرده و در واقع میتوان گفت ۹ ماه نگارش این فیلم نامه با دقت و توجه به جزئیترین مسائل بوده است. در عین حال نمیتوان روح زنانگی غالب به آن را نادیده گرفت.زنان کارگردان نسل جدید ایران دغدغههای جدید را به زبان جدیدی طرح میکنند. قهرمانهای داستانی مانند تیتی یا «خاتون» تینا پاکروان با اراده، زیبا، معصوم و با صلابت هستند. حتی اگر تحقیر و توهین و سیلی سرد را متحمل شوند دست از ارزشهایشان نمیکشند. تی تی برای اثبات عشق خود خواسته امیر ساسان را اینطور پاسخ میدهد که مانند سیاوش خود را به آتش میزند. کاغذها را نمیسوزاند اما دستش را روی شعله آتش میگیرد، بیآنکه بسوزد. اطرافیان میگویند آدم عادی نیست و تی تی به واقع آدم عادی نیست؛ هر چند که تخم مرغ غاز رنگ کند، فطیر بپزد، آجر به آجر خانه بسازد یا مزارع خود را آبیاری کند.
نقاشیهای تیتی برگرفته از روح حقیقتجو و زیباییخواه آدمی است که در روزمرگیها به ویژه برای شهریها فراموش شده است. زن دانشمند نقطه مقابل تی تی و شخصیتی مورد تنفر است. حتی اگر در بی مهریهای همسرش حق با او باشد اما برای مخاطب چهرهای زننده دارد. گویی از انسانیت و زیبایی هیچ چیز نمیفهمد و در نهایت نیز میتواند به سادگی همسر دانشمند خود را ترک کند. پارسا پیروزفر نماد شهرنشین زخم خورده از حساب و کتاب ها و باید و نبایدهایی است که به کار او اهمیتی نمیدهند. اینکه محاسباتش میتواند بشریت را نجات دهد.
در مقابل چنین غربتی، تی تی از او با کشتی نوح حرف میزند و میگوید همان طور که نوح آدمها را از طوفان نجات داد، شاید یکی هم پیدایش شود و آدمها و کره زمین را از این سیاهچاله نجات دهد. تی تی معصومیت از دست رفته ما است. چه زن و چه مرد. به همین دلیل است که دانشمند میگوید هیچ زنی را مثل او ندیده و او اصلا زن نیست. تی تی نماد انسانی است که به موجودی نایاب تبدیل شده است. نه میتواند برای نوزادانی که به دنیا آورده، مادر شود و نه میتواند کنار دانشمند بماند.
«تیتی»تنها است. شکوفهای که خزان روزگار، دوستانش را ربوده است. کسی که میتواند در دریا برای بیماران دعا کند و دعایش مستجاب شود. میتواند دل کودکان را از غم به شادی برساند و میتواند آدمها را شرمنده تمناهای تلخ و غیر انسانیشان بسازد. پناهنده در فیلم تی تی نماد پردازی خوبی از قهرمانی که در ظاهر آدمی بسیار ساده و معمولی است داشته است. قهرمانی که ناجی خود و دیگران است. و مگر میشود با تی تی همکلام شد و حظ نبرد؟
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/