پیروانی: روزی به لیگ برتر بازمیگردم/ ۴ بار به فینال حذفی رسیدم
به گزارش گروه ورزش خبرگزاری آنا، نزدیک به یک دهه از دوری یکی از خوشنامترین مربیان شیرازی از لیگ برتر گذشته و فوتبال شیراز در این بازه زمانی نسبتا طولانی دوران افول و نزول را طی کرده است. غلامحسین پیروانی، مربی شاعر مسلکی که خیلیها او را با تکبیتیهای گاه و بیگاه در حین گفتوگو با خبرنگاران میشناسند بیکاری و انزوا را به حضور در بطن فوتبال کم مایه و پرهیاهوی ایران در یک دهه اخیر ترجیح داده و همچنان راه خودش را میرود. او نزدیک به سه دهه میشود که مشغول تربیت کردن فوتبالیستهای جوان و با استعداد شیرازی است و بعد از خداحافظی با نیمکت پرماجرای تیمهای لیگ برتری در آکادمی فوتبالش روزگار آرامی را سپری میکند. پیروانی را باید تاریخ شفاهی فوتبال شیراز دانست. او جزو نسل بازیکنان شیرازی است که به تیم ملی راه یافت و بین اهالی فوتبال به عنوان شناسنامه فوتبال این خطه شناخته میشود. صحبتهای مربی خوشنام شیرازی درباره تاریخ فوتبال این شهر و دلایل افول و سقوط تدریجی آن در همشهری شنیدنی است.
*فوتبال شیراز از روزگار قدیم حرفهای زیادی برای گفتن داشت و تیمهای این خطه معمولا در برابر تیمهای متمول تهرانی قد علم میکردند. کدام تیم شیرازی برای نخستین بار در برابر تیمهای بزرگ شگفتیساز شد؟
فوتبال از حول و حوش سالهای ۱۳۱۰ وارد شیراز شد و تیمهای برق، پاس و تاج شیراز جزو نخستین تیمهایی بودند که وارد چرخه باشگاه داری شدند. بعدها یعنی در دهه ۵۰ تیمهایی مثل کوروش، الکترونیک، سیمان، کما و مرصاد آمدند و در کنار آنها تیمهای کوچک تری مثل بوستان سعدی تیم فوتبال داشتند. شیراز از همان سالها تیمهای سرسخت و بازیکنان قرص و محکمی داشت. حالا اگر بخواهیم درباره قدیمیترین تیم فوتبال شیراز صحبت کنیم باید بگویم که وقتی باشگاه برق در سال ۱۳۲۴ فعالیتش را شروع کرد من هنوز به دنیا نیامده بودم.
*ظاهرا در آن سالها، تیمهای شیرازی را افراد مشهور و سرشناس شهر اداره میکردند؟
همینطور است. به جز برق که توسط عدهای از کارکنان اداره برق شیراز تاسیس شد بقیه تیمها توسط افراد مورد اعتماد و کارآمد اداره میشدند. مثلا مدیریت پاس بر عهده سرگرد قربانی بود، کوروش دست عیسی خان فعلی بود. تاج شیراز را مرحوم احمد میرحسینی اداره می کرد. سیمان دست حسام طاعت بود و برادران هژبر تیم الکترونیک را سر و سامان میدادند.
*مردم از فوتبال شیراز با احترام یاد میکنند و خیلیها معتقدند فوتبال مثل شعر در این شهر ریشه تاریخی دارد. خود اهالی شیراز فوتبال را در حد شعر و ادبیات قابل احترام میدانند؟
فوتبال در شیراز بیش از هر چیز جنبه معنوی داشت. یعنی بازیکن به باشگاه و مردم شهر وفادار بود و خیلی اوقات به مادیات پشت میکرد اما الان اینطوری نیست. یک موقعی شیراز را شهر شعر و فوتبال میدانستند و مردم هم به ورزشگاه میرفتند تا تیم شهرشان را تشویق کنند اما این فرهنگ و سنت به مرور زمان از بین رفت. وقتی در سال ۱۳۵۳ برق به لیگ فوتبال تخت جمشید راه پیدا کرد با حمایت مردم شهر تیمهای بزرگ را میبرد و خیلی زود به تیمهای مطرح کشور بدل شد.
*تیمهای شیرازی استاد شگفتی سازی در جام حذفی بودند. همین تیم برق بارها تیمهای تهرانی را در پایتخت برد و حتی تیم مرصاد هم یک بار استقلال را در جام حذفی شکست داد. چرا تیمهای شیرازی فقط در جام حذفی خبرساز میشدند؟
نمیدانم، شاید برای اینکه در جام حذفی تک مسابقهها تعیین کننده است و تیمهای شیرازی دنبال کوتاهترین مسیر برای قهرمانی بودند. من ۴ بار با فجرسپاسی به فینال جام حذفی راه پیدا کردم و یک بار با این تیم قهرمان شدم. به عنوان سرمربی یک بار هم با برق قهرمان و دو بار نایب قهرمان جام حذفی شدم. یادش بخیر من تا ۴۰ سالگی برای برق بازی کردم و بعد هم در مقام مربی روی نیمکت این تیم نشستم. وقتی بازیکن برق بودم در سال ۱۳۵۳ به تیم ملی جوانان دعوت شدم و با تیم ملی ۲ بار قهرمان آسیا شدم.
* برق که جالا هیچ نام و نشانی از آن باقی نمانده در فوتبال ایران تیم مهمی بود. اینکه میگویند برق شیراز همواره اسکلتبندی تیمهای ملی جوانان را تشکیل میداد درست است؟
دقیقا همینطور است. آن موقع که معنویت در فوتبال حرف اول و آخر را میزد تیم برق هر سال ۵ یا ۶ بازیکن به تیم ملی جوانان میداد اما حالا سازندگی معنا و مفهوم خودش را از دست داده و همه به قول معروف حاضری خور شدهاند. آن موقع تیمهای جوانان و امید شیراز هر سال قهرمان کشور میشدند. این حکایت فوتبال در همه شهرهای ایران است. الان دیگر هیچ نشانی از تیمهای برق شیراز، ابومسلم مشهد، راه آهن و بانک ملی، آرارات، عقاب و پاس تهران نیست. وقتی یک تیم ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه میکند و یک تیم شهرستانی با ۲۰ میلیارد تومان باید فصل را تمام کند بهتر از این نمیشود. یک بار با تیم فجرسپاسی ۵ بر ۲ به پرسپولیس باختیم و من بعد از این بازی گفتم این جنگ ژ۳ بود و تفنگ بادی.
*شاید فجرسپاسی تنها تیم شیرازی بود که بعد از برق با همین تفنگ بادی میتوانست در فوتبال ایران دوام بیاورد. این تیم چگونه در شیراز پا گرفت؟
بعد از برق شیراز، فجر شهید سپاسی به کارخانه بازیکن سازی فوتبال ایران بدل شد. اگر بخواهم با آمار و ارقام صحبت کنم تیمهای شیرازی بیش از ۱۰۰ بازیکن به فوتبال ایران معرفی کردند. تیم فجر شهید سپاسی هم در سال ۱۳۶۷ و با خرید امتیاز تیم بهزاد شیراز فعالیتش را با مدیریت سرهنگ جعفری شروع کرد. شهید مجید سپاسی نام یکی از همرزمان قدیمی سرهنگ جعفری در دوران جنگ بود و او به همین خاطر اسم تیم را به فجر شهید سپاسی تغییر داد. این تیم با سرمربیگری ابراهیم قاسمپور از لیگ دو به لیگ دسته اول صعود کرد؛ آن موقع لیگ برتر نداشتیم، لیگ ۲ بود و لیگ یک.
*فجر شهید سپاسی فصل قبل به لیگ یک سقوط کرد اما بر خلاف برق هنوز در فوتبال ایران نفس میکشد. شاید امید همه شیرازیها به این تیم باشد. اینطور نیست؟
بله، فجر شهید سپاسی به هزار و یک دلیل باید زنده بماند و نفس بکشد. وقتی سرمربی این تیم بودم ۴ بار پرسپولیس را در تهران شکست دادیم و یک بار در تهران ۴ گل به این تیم زدیم. آن موقع استقلال را هم در شیراز بردیم. آن موقع صداقت در رفتار و کردار بازیکنان و مربیان وجود داشت و مادیات مثل خوره به جان فوتبال شیراز نیفتاده بود. شیرازیها یک مثل دارند که میگوید: عزیزم لذت دنیا به مال است؟ نه، به فهم و حسن و کمال است. یعنی اگر پولدار باشی اما فهم و کمال نداشته باشی به جایی نمیرسی اما الان این ضرب المثل در فوتبال نقض شده. به قول شاعر،چار دینار جهان پوشش عیب کهن است/ من بیچاره ندارم همه عیبی به من است.
* فکر میکنید جای خالی شیرازیها در لیگ برتر خالی است یا کمتر کسی به این موضوع توجه میکند؟
کسی به این چیزها توجه نمی کند کاکو. به قول سعدی، با سیه دل چه سود گفتن وعظ/ نرود میخ آهنی بر سنگ. ما هر چه درباره این موضوع صحبت کنیم فایده ندارد.
* البته جای خالی مربیانی از جنس شما در فوتبال ایران به شدت احساس میشود.
انشاءالله که جای خالی امثال من احساس نشود. حدود ۲۷ سال است که در شیراز آکادمی فوتبال دارم و به فوتبالیست های جوان خدمت میکنم. محمد دانشگر که الان در استقلال بازی میکنم بازیکن آکادمی ما بود و از نسلهای قبل هم بازیکنانی مثل افشین پیروانی را تربیت کردیم. الان هم بیشتر وقتم را در آکادمی سپری میکنم. البته مربیانی که مدرک A دارند را آنجا گذاشتهام و خودم فقط نظارت میکنم. همین که از مادیات دور شدهام خیلی راحتم.
* در کنار فوتبال شغل دیگری ندارید؟
یک موقعی کارم دامداری و کشاورزی بود اما کارم را جمع کردم. قدیم ها ۲ راس گوساله میخریدیم ۴ هزار تومان الان قیمتش به ۱۰ میلیون تومان رسیده است. شاید روزی برسد که با یک تیم شیرازی به لیگ برتر برگردم.
انتهای پیام/۴۰۴۸/
انتهای پیام/