«تریسی بیکر»؛ دختربچهای که آرزوهایش را در قالب داستان تعریف میکند
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مجموعه «داستان تریسی بیکر» نوشته ژاکلین ویلسون نویسنده بریتانیایی داستانهای کودک و نوجوان است. وی از مشهورترین و تاثیرگذارترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان است. اولین رمانش را در ۹ سالگی نوشت و در نوجوانی در مجلهای مشغول به کار شد. ویلسون جوایز معتبری همچون گاردین، اسمارتیز و ردهاوس را از آن خود کرده و تاکنون بیش از چهل میلیون نسخه از کتابهایش تنها در انگلستان به فروش رسیده است. وی در سال ۲۰۱۴ نامزد جایزه هانس کریستیان آندرسن شده بود. از آثار وی میتوان به «دو قلوها»، «دوست تا همیشه»، «خانه به دوش»، «طولانیترین آواز نهنگ»، «لیزی زیپ دهنی» و... اشاره کرد.
زنده شدن آرزوها در دنیای قصهها
داستان درباره دختربچه ۱۰ سالهای بهنام تریسی است که پدرش را از دست داده و مادرش که توانایی نگهداری از او را ندارد، تریسی را به پرورشگاه سپرده است. او گویی تصویری نزدیک و شاید هم واقعی از بچههای پرورشگاهی را به نمایش میگذارد. آرزوهای این دختربچه گاهی ساده، بچگانه و شاید خندهدار باشد اما در عین حال تلخیهای زیادی هم برای مخاطب به همراه دارد. بزرگترین آرزوی تریسی این است که مادرش برگردد و او را با خود به خانهشان ببرد، حتی آرزوهایش را در قالب داستانهایش برای همه به تصویر میکشد، داستان تکراری تریسی که برای همه تعریف میکند این است که مادر هنرپیشهاش سرش خیلی شلوغ است اما روزی برمیگردد و تریسی را با خود میبرد. اما در حقیقت مادرش زمان زیادی است که از او سراغی نگرفته و حتی به دیدنش نیامده است. شاید خود تریسی هم میداند که این آرزویش برآورده نمیشود چون میخواهد برای خودش خانه و خانوادهای پیدا کند.
تنها بودن، ناامیدی و احساس بیمهری باعث شده که تریسی از نظر رفتاری با مشکل روبهرو باشد چراکه او بسیار پرخاشگر، عصبی، ناسازگار و سرکش است بهطوریکه همه از دستش عاصی میشوند. ناراحتیها، کابوسهای شبانه باعث شب ادراری او میشوند که تمسخر بچههای دیگر را برایش به همراه دارد، اما در کنار این نقاط ضعف، تریسی به نوشتن علاقه دارد و در حال نوشتن احوالات خودش است، این گونه هم ذهن آشفته خودش را خالی میکند و هم آرزوهایش را در قالب داستان تعریف میکند.
نویسندهای که ناجی تریسی میشود
یکی از نقاط قوت کتاب حضور نویسنده در داستان برای پیش رفتن قصه است. در میانه داستان خانم نویسندهای به پرورشگاه میآید تا درباره بچههای پرورشگاهی گزارشی بنویسد. بچهها طبق عادت همیشگی و روحیه محبت طلبشان میخواهند توجه او را جلب کنند و دست آخر تریسی موفق میشود بیشتر از همه مورد توجه او قرار گیرد. خصوصیات این خانم نویسنده و همچنین تصاویری که از او در کتاب ارائه شده، همان نویسنده کتاب یعنی ژاکلین ویلسون است. تریسی در کنار خانم نویسنده احساس امنیت و خوشی میکند و حتی از او میخواهد که او را به فرزندی قبول کند. رفتار تریسی بهتدریج با اطرافیانش بهتر میشود و با آنها ارتباط دوستانهای برقرار میکند. این کتاب به کودکانی که از داشتن پدر و مادر محروم هستند و یا به کودکان عصیانگر و سرکش میپردازد و در طول داستان به آنها کمک میکند تا بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کرده و به آرامش دست پیدا کنند.
در جلد دوم کتاب، تریسی بیکر موفق میشوند نقش اول نمایش مدرسه را بازی کند اما بازهم بدرفتاری میکند و این برایش کمی گران تمام میشود. با این حال قول میدهد که دیگر پرخاشگری نکند و به صحنه نمایش باز میگردد. او هنوز هم در پرورشگاه زندگی میکند و هنوز هم آرزو دارد مادرش به دیدنش بیاید و اجرایش را در جشن آخر سال ببیند اما همه اطرافیانش به او میگویند که او در خیالاتش به سر میبرد.
بیشتر بخوانید:
- داستان یک ویرانی و سرآغاز انتقامی جنونآمیز در «گنجشکها بیصدا میگریند»
- «همسر اول»؛ شروعی دوباره از پس رنج، درد و فروریختن/ روایت بحرانیترین مسئله بشری با حال و هوایی زنانه
- «گره دریایی»؛ سوار بر کشتی داستان روی امواج دریا/ روایتی از دریانوردانی که فداکاریهایشان را نشنیدهایم
- «بینشانهای ارس»؛ حکایت اسطورههایی که گمنام ماندند اما تا پای جان ایستادگی کردند
- «زمستان آلیسا»؛ سرکوب احساسات و اسارت در دنیایی از غم/ مرگ از آنچه فکر میکنیم نزدیکتر است
بخشی از داستان تریسی بیکر
«روزی روزگاری دختری بود بهنام تریسی بیکر. نه، این خیلی مسخره است؛ درست مثل شروع قصههای احساساتی جن و پری. این قصهها همهشان یکجورند. اگر دختر خوب و خوشگلی باشی و موهایت طلایی و فرفری باشد، آنوقت بعد از جارو زدن خاکسترها یا بعد از یک خواب مفصل توی یک قصر تار عنکبوت گرفته، این شاهزادههه از راه میرسد و تا ابد با شادی زندگی میکنی. خوب این خوب است، اما به شرطی که از آن دختر خوب خوبها باشی و خیلی هم خوشگل باشی اما اگه بد باشی، آنوقت اصلاً هیچ شانسی گیرت نمیآید یک اسم مسخره مثل رامپلستیلتسکین هم رویت میگذارند و هیچکس به مهمانی دعوتت نمیکند و حتی اگه بزرگترین محبت را هم به کسی بکنی هیچوقت ازت تشکر نمیکند. آنوقت معلوم است با همچین رفتاری که باهات بشود، کلافه میشوی. با عصبانیت پاهایت را به زمین میکوبی و خودت را روی زمین میاندازی یا عین دیوانهها جیغ میکشی و توی یک برج زندانیات میکنند و کلیدش را هم میاندازند بیرون. من وقتی بچهتر بودم، هم پاهایم را به زمین میکوبیدم و هم جیغ میزدم. تا حالا چندین و چنددفعه من را زندانی کردهاند. یک دفعه تمام روز زندانی بودم. و تمام شب. این مال اولین خانه بود، برای اینکه آرام و قرار نداشتم و همهاش مامانم را میخواستم.»
کتاب «داستان تریسی بیکر» در ۱۷۲ صفحه و قیمت ۵۶ هزارتومان و جلد دوم آن با نام «تریسی بیکر هنرپیشه میشود» در ۱۸۲ صفحه و قیمت ۵۸ هزارتومان نوشته ژاکلین ویلسون و ترجمه نسرین وکیلی در نشر افق به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/