سهم ترکیه، اردن، کویت و آفریقا در آلودگی هوای ایران/ مهار کانونهای غبار داخلی و احیای جنگلهای زاگرس در دستور کار قرار گیرند
گروه جهان خبرگزاری آنا-محمد جعفری؛ پدیده ریزگردها که بهعنوان یکی از فرآیندهای بادی دستهبندی میشوند دستکم یک دهه است که به یکی از مشکلات اساسی برخی از استانهای کشور تبدیل شده است. این پدیده که هم زمینه طبیعی ازجمله خشکسالی و هم دخالت انسانها باعث پیدایش و گسترش آن میشود بیشتر با شروع فصول گرم قدرت خود را نمایان میکند.
از منظر طبیعی، کمبود بارش و کاهش رطوبت که دو عامل اصلی چسبندگی و به همپیوستگی خاک هستند باعث ایجاد کانون گردوغبار میشود و با وزیدن باد با سرعت نسبتاً زیاد پدیده ریزگردها بهعنوان تهدیدی جدی برای زندگی بشر، روستاها و شهرهای سر راه خود را درمینوردد و تأثیر زیادی بر سلامت انسانها میگذارد.
اما از بابت دیگر این خود انسان است که با فقدان برنامه مناسب برای مدیریت منابع آبی، سدسازیهای بیرویه بر سرشاخههای رودخانهها، عدم تخصیص حقابه کشورهای پاییندست رودخانههای مشترک، دستکاری سطوح خاک در وسعت زیاد بهمنظور کشاورزی و رها کردن آن، انتقال غیرعلمی آب رودخانهها به مناطق دوردست و چندین دلیل کوچک و بزرگ دیگر باعث کاهش رطوبت خاک و خشک شدن دریاچهها و مردابها میشود تا در کنار معضل کمبارشی و خشکسالی پدیده تهدیدکننده ریزگردها برای سالها و حتی دهها چندین کشور را درگیر کند.
به دلیل اهمیت موضوع و ضرورت مواجهه علمی با پدیده ریزگردها گروه جهان خبرگزاری آنا در نشستی تخصصی پای صحبت مهدی اسماعیلی عضو هیئتعلمی دانشکده محیطزیست دانشگاه تهران، حسین پناهیفر دارای دکترای تخصصی فیزیک در گرایش اپتیک، لیزر و مطالعات جوی و محقق گروه محیطزیست دانشگاه صنعتی امیرکبیر و محمد ملایی کارشناس ارشد منابع آب و مشاور قرارگاه رسانه نشست تا با استفاده از نظرات علمی و تجربیات ایشان گامی در مسیر دشوار و طولانی برطرف کردن پدیده ریزگردها بردارد.
به دلیل اینکه معضل ریزگردها، هم علل داخلی دارد و هم عواملی خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران بر آن تأثیرگذار هستند، وظیفه برگزاری این نشست بر عهده گروه جهان خبرگزاری آنا گذاشته شده است. گروه جهان آنا تابهحال چندین مقاله و گزارش تحلیلی در خصوص عوامل خارجی مؤثر بر وقوع ریزگردها منتشر کرده است.
آنا: سؤال کلی این نشست این است که تا چه میزان میتوان سدسازیهای بیرویه ترکیه بر سرشاخههای دجله و فرات را در کم شدن منابع آبی در سوریه و عراق و ایجاد کانونها وقوع ریزگردها دخیل دانست؟
پناهیفر: مشخص است که مبحث گردوغبار موضوع امروز کشور ما نیست و دهههاست در بخشهایی از کشور وجود آن تجربه شده اما در دهه گذشته به دلایلی که ذکر خواهم کرد بیشتر و گستردهتر شده است.
در همین ابتدا تأکید میکنم که تصور اینکه ما بتوانیم این مسئله را علاج کلی کنیم، درست و واقعی نیست چون ما در جایی از کره زمین قرار گرفتهایم و در منطقهای هستیم که به آن «کمربند غبار» گفته میشود و مقیاس بیابانها و کانونهایی که دور و بر ما هستند و ما تحت تأثیر آنها هستیم، جوری نیست که بشود به این سادگیها متوقفش کرد اما بالاخره میشود اقداماتی کرد که اثراتش را کم کند.
بر اساس تجربیاتی که از دههها مشاهده و بررسی به دست آمده ما همیشه در ماههای مارس و آوریل یعنی همان اول بهار خودمان در منطقه غرب آسیا با پدیده غبار دستبهگریبان هستیم. شما وقتیکه اطلاعات موجود را رصد میکنید میبینید که اوج فعالیتهای غباری و افزایش آن شاخصی که ما به آن "عمق اپتیکی" هوا میگوییم در ماههای مارس و آوریل در مناطقی از عراق و سوریه و عربستان رخ میدهد. دلیل این رخداد هم به خاطر موقعیت مکانی است؛ به این صورت که سیستمهای کمفشار مثلاً از دریای سرخ میآیند اینجا روی بیابانهای عراق، سوریه و عربستان. با ورود سیستمهای کمفشار، دما تغییر پیدا میکند و باد شدید ایجاد میشود و طوفانهای گردوغبار شکل میگیرند. جریان هوا هم در این مواقع رو به بالاست یعنی همه این مسائل دستبهدست هم میدهند تا این طوفانهای عظیم گردوغبار شکل بگیرند.
آنا: لطفاً چند نمونه عینی از بروز ریزگردهای گسترده را با ذکر جزئیات بیان بفرمایید.
پناهی فر: همانگونه که قبلاً هم ذکر کردم این پدیده از سالها پیش وجود داشته است اما امسال شدت و تکرارپذیری آن بیشتر بود. بهعنوانمثال، ۱۱ اردیبهشت سال جاری یک پدیده طوفان غباری داشتیم که در منطقهای مرزی بین عراق و سوریه شکل گرفت و بهسوی ایران حرکت کرد و کشور ما را تحت تأثیر قرار داد.
۱۲ اردیبهشت دوباره یک توده غبار از عراق نشئت گرفت و آمد به سمت جنوب غرب ایران و چند استان غربی و جنوب غربی را درگیر کرد.
آنا: از این دو مثال مشخص میشود که کانون شکلگیری بیشتر طوفانهای غباری در خارج از ایران هستند.
پناهی فر: البته نمیتوان گفت که همه طوفانهای غباری کشور ما در خارج از مرزهای ما شکل میگیرند. در ۱۳ اردیبهشت یک طوفان بسیار شدید در منطقه شرق ایران اتفاق افتاد که تأثیر آن رفت روی پاکستان و بعدازآن تا اقیانوس هند هم گسترش یافت. یعنی کشور ما هم بههرحال کانون گردوخاک است. ۱۴ اردیبهشت، بار دیگر یک توده غباری از منطقهای بین سوریه و عراق شروع شد و کشور ما را تحت تأثیر قرار داد.
البته لازم است بگویم که خود عراق هم خیلی از این معضل ضرر و زیان متحمل میشود. بهعنوانمثال در روز ۱۵ اردیبهشت طوفان غباری غلیظ عراق را درنوردید و براثر آن چند نفر جان خود را از دست دادند.
آنا: وسعت این طوفانهای غباری چند کیلومتر است؟
پناهی فر: در برخی موارد تا ۱۰۰ کیلومترمربع هم میرسند که اصلاً مساحت کمی نیست و میتواند چند استان کوچک و متوسط را درگیر کند.
آنا: در اولین سؤالم، از سدسازی بیرویه ترکیه روی سرشاخههای دجله و فرات پرسیدم. نمونههایی از تبعات این سدسازیهای غیرعلمی را بر وقوع طوفانهای غباری لطفاً ذکر کنید.
در ۱۸ فروردین سال جاری یک سایکلون (طوفان) شدید در مرز سوریه و عراق اتفاق افتاد، این یکی از پدیدههایی است که میشود به ظن تأثیرات مخرب سدسازیهای ترکیه به آن نگاه کرد. یعنی اینطور آن را تحلیل کرد که سدسازیهای بالادست باعث شده رطوبت خاک این منطقه کاهش پیدا کند. لازم است بگویم این را دیتای موجود هم تایید میکند. البته بارش هم در این چند سال کم شده ولی خوب با پایش دقیق مشخص شده رطوبت خاک در این منطقه کمتر از گذشته است.
آنا: سرعت وزش باد تا چه حد بر وقوع طوفان غباری تأثیر دارد؟
پناهی فر: البته کلیت شروع طوفان بهسرعت باد بستگی دارد. ما در علم هواشناسی پارامتری داریم تحت عنوان "حداقل سرعت باد" که میتواند ذره غبار را از روی زمین بلند کند. این پارامتر زمانی در این منطقه ۱۷ متر بر ثانیه بود، الآن شده ۱۰ الی ۱۲ متر بر ثانیه که نشاندهنده این است تغییراتی در سطح خاک اتفاق افتاده و آن را مستعد کرده تا وزیدن باد با سرعت کمتر از گذشته هم ایجاد طوفان غباری کند.
اتحادیه اروپا برای مقابله با این طوفانهای غباری در شاخ آفریقا پروژهای در دست انجام دارد به این صورت که خود اروپاییها رفتند به کشورهای آفریقایی و منبع پیدایش را مشخص کردند و خودشان در آنجا شروع به کشت صنعتی گسترده کردند
سایکلونی که در منطقه مرزی عراق و سوریه در ۱۸ فروردین ایجاد شد، به ایران وارد شد و حتی نوار شمالی ایران را کاملاً تحت تأثیر قرار داد، حتی از ایران خارج شد و ترکمنستان و تاجیکستان هم آن را رصد کردند. در تهران شاخص آلودگی غباری به ۱۶۰۰ میکروگرم در مترمکعب رسید.
آنا: این یافتههای شما از چه منابعی هستند؟
پناهی فر: اطلاعات ارائه شده در این نشست از رادار "باد" (wind) از وبسایت ان.دابلیو.اس (National Weather Service) یا جی.اف.اس (Global Forecast System) از زیرمجموعههای وبسایت "AQUA/ TERRA MODIS TRUE COLOR" با تصویر (true color) به دست آمدهاند. این رادار از طریق ماهواره "مادیس" مشخص میکند که چگونه سایکلون روی مرز سوریه و عراق ایجاد میشود.
آنا: با توجه به این اطلاعات دقیق ماهوارهای نمیتوان سازوکاری برای متوقف کردن روند ایجاد سایکلون ایجاد کرد؟
پناهی فر : در حال حاضر حرف من این است که ما در مورد این طوفانها کاری نمیتوانیم انجام دهیم. این یک پدیده طبیعی است، مقیاسش هم چیزی نیست که انسان نه بتواند آن را ایجاد و نه متوقف کند. این سایکلون همیشه بوده اما چیزی که اینجا اتفاق افتاده این است که آن "سرعت آستانه" (حداقل سرعت باد) که غبار را از روی سطح زمین بلند میکرده، حالا کم شده و حولوحوش پنج متر بر ثانیه کاهش یافته است.
خب، یکی از دلایلش میتواند همین بحث کم شدن رطوبت سطحی خاک در اثر کاهش جریان آب رودخانههای دجله و فرات بهخصوص دجله که از اینجا عبور میکند باشد. در همان رادار «باد الستر» که ذکر کردم میتوان در فیلمهای "آر جی بی یو-نت ست" دید که سایکلون با رنگ ارغوانی چطور شکل میگیرد و چند ساعت بعد حرکت میکند و به ایران میرسد. بنابراین ما امروز دانش پایش پدیدههای غباری را داریم. حالا این تصاویر "آر جی بی یو-نت ست" یک مورد خیلی سادهاش است. مثلاً برای همین رخداد ما تمام ماهوارهها از جمله مادیس و کالیپسو را رصد کردیم و همه دیتاهای آنها را گرفتیم و بررسی کردیم. لازم به ذکر است که تصاویر "آر جی بی" از سه رنگ (Red, Green and Blue) یا قرمز، سبز و آبی برگرفته شدهاند و تصاویری هستند که به صورت دیجیتال از فضا گرفته می شوند.
آنا: آیا ما در ایران تجهیزات پایش جوی داریم؟
پناهی فر: بله ما در کشورمان بهغیر از تهران شهری که شبکه و سیستم اندازهگیری و پایش جوی از روی زمین را داشته باشد، داریم اما اطلاعاتشان خیلی قابلاتکا نیست. در تهران شرکت کنترل کیفیت هوای تهران این اندازهگیریها را به دقت انجام میدهد و دیتاهایش موجود است. این مورد هم نمونه خوبی است. روز یازدهم اسفند سال گذشته صحرای بادیا و الغریای اردن، منطقه بیابانهای سوریه و عراق شاهد شکلگیری طوفان غباری بود که یک روز بعد ۱۲ اسفند به ایران رسید. من تأکید میکنم که متخصصان هواشناسی ما توانایی دانش پایش جو را به صورت حرفهای دارند و اگر زمینه و بستر لازم ایجاد شود، میتوان بهخوبی از این دانش و تجهیزات بومیسازی خودمان استفاده کنیم.
آنا: در مبحث پیشبینی این طوفانها هم کار کردهایم؟
پناهی فر: خب، بحث پیشبینی پیچیدهتر است. البته ما در ایران در بحث پیشبینی هم کار کردهایم اما این مبحث دیگری است و الزامات و بحثهای خودش را دارد. بر اساس نقشه توپوگرافی زمین که توسط ماهواره ناسا گرفته شده است هرگونه ایجاد طوفان غباری روی شمال آفریقا، منطقه البادیا و موریات اردن، جلگه دجله و فرات، صحرای النفود و الدهنای عربستان بر ایران هم تأثیر خواهد گذاشت اما مثلاً تأثیر صحرای ربعالخالی روی کشورمان به دلیل جهت جریانات بادی کمتر است. اینها روی ما تأثیر دارند. میبینید که وسعت این کانونهای ریزگرد که اتفاقاً کانونهای ریزگرد خارجی هم هستند، جوری نیست که بتوانیم آنها را خیلی دستکاری کنیم.
آنا: کشورهای دیگر ازجمله اروپاییها از این کانونها تأثیر میگیرند؟
پناهی فر: بله، اروپا از کانونهای شاخ آفریقا تأثیر میگیرد. اتحادیه اروپا برای مقابله با این طوفانهای غباری در شاخ آفریقا پروژهای در دست انجام دارد به این صورت که خود اروپاییها رفتند به کشورهای آفریقایی و منبع پیدایش را مشخص کردند و خودشان در آنجا شروع به کشت صنعتی گسترده کردند. آنها هم محصولات کشاورزی به دست آمده را فروختند و درآمد کسب کردند و هم منبع بروز طوفان را از بین بردند.
البته ایران بیشتر تحت تأثیر کانونهای عراق و سوریه و برخی اوقات عربستان است اما خیلی تحت تأثیر کانون شمال آفریقا نیست زیرا گردوغبار از شمال آفریقا در سطوح بالاست و فرونشستشان خیلی شدید نیست.
ترکیه هیچ سدی هم روی رودهای دجله و فرات نمیزد، با همین روند گرمایش جهانی هم که ما داریم، شاهد کاهش سرعت حداقلی برای بلند شدن گردوغبار میبودیم
به نظرم ما اول باید در ایران شروع به کار کنیم و کانونهای غباری داخلی را کنترل کنیم. مثلاً در جنوب تهران کانون گردوغبار داریم و در زمینهای نمکی "قشلاق دایلر" در غرب کرج با مشکل روبرو هستیم، دریاچه نمک در کنار جاده تهران به قم و نیز دریاچه نمک حوض سلطان را داریم که غالباً با وزش باد حدود ۱۳ کیلومتر در ساعت مستعد طوفان غباری هستند.
آنا: حتماً قوانین و دستورالعملهای مقابله با ریزگردها وجود دارند اما کدام سازمان یا وزارتخانه متولی مدیریت هماهنگ مبارزه با این معضل است؟
پناهی فر: بله ما آییننامه هماهنگی پیش گیری و مدیریت پدیده گرد و غبار را هم داریم. این آییننامه در نهم خرداد سال ۱۴۰۰ مصوب و سازمان حفاظت از محیطزیست مسئول پیگیری این قضیه شد. ما در کشورمان این دانش پایش و پیشبینی طوفانهای غباری را داریم و میتوانیم به کل منطقه کمک کنیم. ما در دانشگاه این کارها را کردهایم، الآن هم داریم میکنیم. بهجرئت میتوانم بگویم در منطقه غرب آسیا کسی بهتر از ما این کارها را بلد نیست انجام دهد و این ادعا، گزاف نیست.
آنا: مشکل کار کجاست؟ منظورم این است که با برخورداری از دانش، تجربه و تجهیزات لازم چرا در خصوص مقابله با این معضل خیلی کار جدی صورت نگرفته است؟
پناهی فر: در این ارتباط دانشگاه نتوانست خیلی نظرات علمیاش را پیش ببرد یا به قول شما رسانهایها "ژورنالیسم علمی" نتوانست با دانشگاه ارتباط بگیرد یا هر چیزی که بود، بههرحال هنوز این حلقه کامل نشده است و اگر کامل شود، حتماً نتایج خیلی خوبی در بر خواهد داشت.
بار دیگر عرض میکنم که وسعت کانونها جوری نیست که ما خیلی بتوانیم دستکاریشان کنیم. البته میتوانیم با برنامههایی منسجم اثراتشان را کم کنیم.
آنا: آقای اسماعیلی، مشتاقیم که نظر شما را در خصوص این بحث بدانیم.
اسماعیلی: آقای پناهیفر به نکات خیلی خوبی اشاره کردند، منتهای مراتب مقوله محیطزیست که ریزگردها و پدیده گردوغبار و ... هم بخشی از آن هستند، مثل ادبیات سعدی که سهل ممتنع هستند، تحلیلهایش هم سهل ممتنعاند. منظورم این است که بهظاهر ممکن است یک عامل را در شکلگیری طوفانهای غباری دخیل بدانیم ولی وقتی وارد میدان میشویم و بررسی میکنیم میبینیم عوامل مختلف دیگری نیز هستند که تحلیل ما را تحت تأثیر قرار میدهند و پیچیدگی کار را بهمراتب بیشتر میکنند.
من هم قبول دارم که مبحث سدسازیهای ترکیه روی سرشاخههای دجله و فرات و جلوگیری از ورود منابع آبی که قبلاً وارد عراق و سوریه میشد و عدم تأمین حقابه منجر به ایجاد کانونهای جدید شده مبحثی جدی است اما گرمایش جهان هم خودش عاملی است که باعث کاهش رطوبت خاک میشود. یعنی شما فرض کنید الآن ترکیه هیچ سدی هم روی این رودها نمیزد، با همین روند گرمایش جهانی هم که ما داریم، شاهد کاهش سرعت حداقلی برای بلند شدن گردوغبار میبودیم.
دریاچه نمک در کنار جاده تهران به قم و نیز دریاچه نمک حوض سلطان غالباً با وزش باد حدود ۱۳ کیلومتر در ساعت مستعد طوفان غباری هستند
منظورم این است که این مشکل گرمایش در داخل ایران هم خودش را نشان داده و هر چه این نرخ خشکی هوا بالاتر میرود، شما مکانهایی را خواهید دید که پتانسیل این را پیدا میکنند که به یک کارخانه ریزگرد بالقوه تبدیل شوند و یک بخش دیگر آنهم فکر میکنم مقولات مرتبط با حوزه کشاورزی است. یعنی ما در سطح کشور زمینهایی داشتیم که خاکشان پیوستگی داشت اما به دلیل شخم زدن و کشاورزی آن پیوستگی را از دست دادند و به دلیل خشکسالی هم دیگر روی آنها کشاورزی نشد. به بیان دیگر، زمینهایی داریم که خشک و ازهمگسسته و درنهایت آماده ایجاد طوفان غباری هستند.
آنا: در خصوص عوامل خارج از مرزها نظر شما چیست؟
اسماعیلی: در خصوص منشاء ریزگردها در خارج از ایران فکر میکنم یک مقداری روند انتشار اخبار جهتگیرانه است. حالا شاید ریشههای فرهنگی، باوری و تجارب تاریخیمان به نحوی است که بیشتر دوست داریم عراق را در پیدایش ریزگردها مقصر بدانیم تا اینکه بگوییم اردن و کویت هم نقش دارند.
الآن اگر از مردم بپرسید کانون ریزگردها کجاست؟ میگویند عراق است. خیلی کمپیدا میشود بگویند اردن و کویت هم هستند. حتی اگر در جامعه بخواهی بگویی در شاخ آفریقا هم ریزگردهایی بلند میشوند که بعضاً شاید ما را متأثر کنند کمتر کسی توجه میکند. شاید همین افرادی که عراق را اینقدر مقصر میدانند، ترکیه را به همان اندازه مقصر ندانند.
آنا: به نظر میرسد که دیدگاه علمی و عملی شما بیشتر بر از بین بردن کانون ریزگردها در داخل کشور متمرکز باشد تا کانونهای خارجی نزدیک ایران، درست است؟ اگر چنین است لطفاً در خصوص اثربخشی این رویه توضیح بدهید.
اسماعیلی: خب، خداوند همانگونه که نعمات زیادی ازجمله منابع نفت و گاز را به کشور ما هدیه کرده، درست به همان صورت طبیعی، ایران در منطقهای قرار گرفته که رطوبت کمی دارد و درواقع غبار خیز است. نمیتوانیم بگوییم این را میخواهیم و آن را نمیخواهیم.
منتهی ما باید نحوه مقابله با گردوغبار را مدیریت و تعدیل کنیم. یعنی پذیرش این حقیقت که ما نخواهیم توانست حداقل در کوتاهمدت و میانمدت، اراضیای که مستعد وقوع ریزگردها هستند را زیر کشت ببریم چون بالاخره این اراضی چند صد میلیون هکتاری را اگر شما بخواهید زیر کشت هم ببرید که بهصورت پایدار اینها تبدیل به اراضی شوند و کانون غبار نباشند، نیاز به حجم آب بسیار زیادی خواهید داشت که در این منطقه با این اقلیم امکانپذیر نیست.
یعنی شما نمیتوانید بگویید من راهحلش را دارم، شرایط مالی و اقتصادی و فناوریاش را هم دارم ولی خب آبش نیست که شما بگویید میخواهم این همه صحرا را زیر کشت ببرم و جلوگیری کنم.
الآن اگر از مردم بپرسید کانون ریزگردها کجاست، میگویند عراق است. خیلی کمپیدا میشود بگویند اردن و کویت هم هستند
در ضمن "مالش پاشی" هم یک راهکار مقطعی است و اثرات مخرب زیستمحیطی خودش را دارد.
ما اگر میخواهیم در کشور خودمان اثرات پدیده ریزگردهای بینالمللی را کاهش دهیم، خب بهتر این است که همین نواحی که در داخل کشورمان بهعنوان کانون ریزگرد مشخص شدهاند را مدیریت کنیم.
بعلاوه ما با بازسازی جنگلهای زاگرس میتوانیم سپر طبیعی خوبی در مقابل طوفانهای غباری ایجاد کنیم. جنگلهای پهنه زاگرس براثر خشکسالیها و آتشسوزیهای مکرر خیلی تخریب شدهاند.
ما تقریباً یک دوره ۳۰ ساله خشکسالی را از دهه ۷۰ شمسی به اینطرف شروع کردهایم که حدود ۲۰ سال اولش، پدیده ریزگردها را مثل این چند سال اخیر در تهران شاهد نبودیم. چرا؟ یکی از عوامل اصلیاش این بود که آن زمان اینقدر آن پهنه زاگرس را تخریب نکرده بودیم. آن زمان این همه اراضی که تبدیل به کانون نشده بودند را به نوع دیگری داشتیم.
آنا: خب راهکاری که شما پیشنهاد دادید یعنی تلاش برای کنترل کانونهای ریزگرد داخل کشور همراستا با پیشنهاد آقای پناهی فر است. آیا این پیشنهاد نباید در قالب طرح درازمدت دنبال شود؟
اسماعیلی: بله حتماً باید اولاً بر اساس آیندهپژوهی انجام شود و ثانیاً اگر قرار باشد یک راهکاری را پیشنهاد دهیم، قبل از اینکه اصلاً بخواهیم ریزگردها را مدیریت کنیم، باید افکار عمومی کشور خودمان را با دادن دادههای درست و یکپارچه مدیریت کنیم.
بیشتر بخوانید:
آلودگی هوای تهران یک گام تا قهرمانی جهان!
مهار ریزگردها با کمک باکتریهای بیولوژیکی
مرگ چند نفر براثر گرد و خاک در عراق + ویدئو
آنا: اگر لازم است نمونههایی از این دادههای نادرست را بیان کنید.
اسماعیلی: در ۱۹ فروردینماه سال جاری آقای محمد حسن نامی رئیس سازمان مدیریت بحران در مصاحبه با شبکه خبر اعلام کرد ۸۰ تا ۸۳ درصد ریزگردهای کشور ما منشأ خارجی دارد و یکچیزی حدود ۲۰ درصدش داخلی است. ۱۷ اردیبهشت هم آقای علیرضا شهیدی رئیس سازمان زمینشناسی در مصاحبه با صداوسیما آماری متفاوت با آمار آقای نامی ارائه داد و گفت منشأ ریزگردها ۷۰ درصد داخلی و ۳۰ درصد خارجی است. اصلاً من کاری ندارم به جایگاه حقوقی و مرتبه علمی خودمان، ما بهعنوان پنج نفر که شهروند این شهر هستیم میخواهیم یک جواب منطقی پیدا کنیم که بالاخره چند درصد این ریزگردها منشأ خارجی و داخلی دارد.
دلیلش چیست؟ دلیلش این است که شما اگر قرار باشد بروید یک چانهزنی و تعامل بینالمللی کنید با طرفهای عراقی، سوری یا ترکیهای، خب همین فکت را جلوی شما میگذارد میگوید رئیس سازمان زمینشناسی شما میگوید ۷۰ درصدش داخلی است! به من چه ربطی دارد؟ چرا آمدی یقه من را بگیری؟
در این میان تنها اتفاقی که میافتد این است که افکار عمومی ما مشوش میشود و به اطلاعات و آمار ارائه شده بیاعتماد میشود. ما کمکم داریم اعتماد مردم به نهادهای علمی را میگیریم! این اعتماد مردم به نهادهای علمی وقتی خدشهدار شد، دیگر شما مرجعی نخواهید داشت که مردم و افکارشان را جهتدهی کنید تا اعمال آنها را در راستای سیاستهای مرتبط نظام هماهنگ کنید. اینطور میشود که شما هر تصمیم درستی هم که بگیرید مردم عکسش را عمل میکنند.
آنا: برای دستیابی به اطلاعات و آمار درست باید چهکار کرد؟
اسماعیلی: من فکر میکنم با امکانات پایشی بسیار خوبی که در کشور ما فراهم است اگر این امکانات بهدرستی بکار گرفته شود حقیقت هم برای مسئولان تصمیمگیرنده، هم برای خبرگزاریهای جریانساز و هم برای افکار عمومی روشن میشود که آیا منشاء ریزگردها خارجی است یا داخلی.
رسانهها میتوانند نقش اصلی در به تعادل رساندن انتظارات مردم ایفا کنند. مردم ما الآن انتظارشان این است که با فشار دادن یک دکمه مقوله ریزگردها خاموش شود! خب چنین چیزی نیست! این هم باید بهدرستی برای مردم تبیین شود که بتوانند با واقعیت ماجرا به نحو مطلوبی کنار بیایند.
آنا: آقای ملایی با توجه به اینکه شما کارشناس منابع آب در قرارگاه رسانه هستند و بههرحال یکی از فعالیتهای شما همان روشنگری افکار عمومی و مصون کردن آنها در برابر تبلیغات مشوش کننده است، چه نظری درباره منشأ ریزگردها دارید؟
ملایی: هم آقای پناهی و هم آقای اسماعیلی مطالب خیلی خوبی را بیان کردند. من بهعنوان یک کارشناس منابع آب خیلی به آماری که در خصوص منشأ ریزگردها به دستم میرسد حساس هستم. بهعنوانمثال خبری که در ارتباط با بحث منشأ ریزگردها منتشر شد و صحبتی که رئیس سازمان زمینشناسی دراینارتباط داشتند، برای من مبنا قرار گرفت و فکرم رفت به سمت اینکه ما ابتدا باید مدیریت داخلی را درست کنیم و بحث اینکه حرف ایجابی بزنیم در ارتباط با بحث مدیریت گردوغبار در داخل کشور، آن چیزی که داخل دانشگاه و از دوستانی که در بحث اجرایی دارند کار میکنند، به ما پیشنهاد دادند، بحث آبخیزداری بود تا اینکه قبل از نشست امروز در مسیر با آقای اسماعیلی صحبتی داشتم و متوجه شدم که درواقع اطلاعات آقای شهیدی رئیس سازمان زمینشناسی برای برنامهریزی مقابله با ریزگردها قابلاتکا نیست. در بخشی هم که آقای پناهی صحبت کردند بیشتر متوجه اوضاع شدم. میخواهم بگویم منابع اطلاعات و آمار برای ما خیلی مهم هستند. برای من که یک کارشناس هستم و دارم در بحث جریانسازی رسانهای فعالیت میکنم و میخواهم مطالب مهمی را به مخاطبان منتقل کنم و افکار عمومی جامعه را در مسیر درست قرار دهم، سندیت آمار و اطلاعات بسیار مهم است. یعنی اگر زودتر منابع علمی در خصوص منشأ پیدایش طوفانهای غباری در اختیار من قرار میگرفت دیگر فکرم به سمت مبحث آبخیزداری نمیرفت.
آنا: برای دسترسی به آمار و اطلاعات درست و قابل اتکا چه پیشنهادی دارید؟
ملایی: به عقیده من منابع دادههایی که قرار است در زمینه ریزگردها و منشأ آنها منتشر شوند دارای مدیریت واحد شوند تا از پراکندگی در انتشار دادهها پرهیز شود. فقدان مدیریت واحد در انتشار آمار میتواند باعث گمراهی کارشناسان و برنامهریزان کشور شود و وقت و هزینه زیادی از بین برود و نتیجه هم نگیریم.
آنا: شما کارشناس منابع آب هستید در زمینه مدیریت منابع آب صحبت بفرمایید. زیرا بههرحال اولین شرط برای زیر کشت بردن اراضی خشکی که هماکنون به کانون ریزگرد تبدیل شدهاند نیاز به منابع آبی داریم.
ملایی: تا آن زمانی که مدیریت منابع آبی در دست مردم یعنی کشاورزان و باغداران بود وضعیت بهتر بود اما از زمانی که این امر در آخرین سالهای قبل از انقلاب اسلامی دولتی شد، مشکل شروع شد و منابع آبی کشور هم در مبحث آبهای زیرزمینی و هم از بابت آبهای سطحی، تحت تأثیر منفی قرار گرفت. فقدان مدیریت مناسب منابع آب باعث شد که مساحت پوشش گیاهی در کشور کاهش یابد و تبدیل شود به یکی از عوامل ایجاد گردوغبار در کشور.
آنا: پس به نظر شما بهرهبرداران مستقیم مثل کشاورزان و باغداران، باید در مبحث مدیریت مردمی منابع آبی وارد شوند؟
ملایی: بله. بهتر است در ابتدا بهوسیله رسانهها کاملاً به اطلاع افکار عمومی و حتی مقامات مربوطه برسد. بهرهبرداران واقعی یعنی کشاورزان در روستاها باید از بابت اقتصادی احساس کنند که فعالیتشان قابل توجیه است تا بمانند و روی زمینهایشان کار کنند اگر اینگونه نباشد آنها روستا و کشت و کارشان را رها و به شهرها مهاجرت خواهند کرد. بعلاوه بهرهبرداران مستقیم باید در زمینه مدیریت و استفاده از مراتع هم وارد شوند زیرا از آن سود خواهند برد.
آنا: در خصوص مدیریت منابع مشترک آبی با دیگر کشورها آیا ساز و کاری وجود دارد؟
ملایی: در این خصوص، سازمانی وجود دارد تحت عنوان شبکه بینالمللی مشارکت در مدیریت آب که از سال ۲۰۰۹ شروع کرد به جمعآوری تجارب کشورهایی که حوزه آبریز مشترک دارند و در قالب کتابی بسیار مفید در اختیار کشورهای جهان قرار داده است. کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق میتوانند از پیشنهادات کتاب فوقالذکر استفاده کنند. البته هماهنگی لازم باید توسط دستگاه دیپلماسی کشور صورت گیرد تا مبحث مدیریت منابع آبی مشترک بهصورت یکپارچه که از پیشنهادات این کتاب است محقق شود و منافع همه کشورها موجود در حوزه آبریز مشترک تأمین شود.
اهمیت منابع آبی مشترک بهجایی رسیده که کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند مرزهای سیاسی را بر مبنای منابع هیدرولوژی تعریف کنند
البته اینگونه هماهنگیها که به منافع ملی بازمیگردد خیلی سخت انجام میشود زیرا در مبحث استفاده مشترک از حوزه آبریز مشترک، قانون بینالمللی صریح و قاطعی نداریم. البته یک مصوبهای است که در سال ۱۹۹۱ کمیسیون حقوق بینالملل بهصورت توصیه ارائه داده است مبنی بر استفاده معقول و عادلانه از آبهای مشترک، التزام به عدم آسیب رساندن به حقابه کشورهای پاییندست رودخانه و التزام به تبادل مستمر آمار و اطلاعات در خصوص مدیریت حوزه مشترک آبی.
آنا: اگر سدسازی در کشور بالادست رودخانه مثل ترکیه باعث به خطر افتادن منافع کشورهای پاییندست رودخانه مثل سوریه یا عراق شود، قانونی در سازمان ملل هست که با توجه به آن بتوان اعتراض کرد؟
ملایی: تا آنجایی که من اطلاع دارم قانونی برای این اقدامات نداریم. مثلاً برای احداث سد ایلیسو در ترکیه حتی آمریکاییها و سوئیسیها هم سرمایهگذاری کردند پس قانونی در کار نبوده که اینها خیالشان راحت بود که پیگیری قضایی نخواهند شد.
آنا: آیا موردی از همکاری کشورها در خصوص استفاده معقول و عادلانه از آبهای مشترک تابهحال صورت گرفته است؟
ملایی: بله حوزه آبریز مشترک در آفریقا بین غنا، بنین و یکی دو کشور دیگر وجود دارد که بر اساس همین توصیه بهخوبی مدیریت میشود. این کشورها بهجای برجسته کردن تفاوتها بر اشتراکاتشان تکیه کردند و موفق هم شدند.
ببینید اهمیت منابع آبی مشترک بهجایی رسیده که کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند مرزهای سیاسی را بر مبنای مرزهای هیدرولوژیکی تعریف کنند. بهعنوانمثال، آب زایندهرود که از چهارمحال و بختیاری به استان اصفهان میرود و همیشه محل مناقشه این دو استان بوده اگر در قالب یک استان دیده شود یعنی این دو استان یک استان محسوب شوند خیلی راحتتر قابلحل و مدیریت است.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/