هجمه علیه مهاجران افغان یک دسیسه است/ قاتل پدرم یک تکفیری است که توسط تندروهای داخلی و خارجی تحریک شده بود
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، یکی از تلخترین حوادث ماه رمضان امسال، حادثه تروریستی بود. اتفاق تلخقی که باعث شهادت دو روحانی جهادی در حرم مطهر امام رضا (ع) و مصدومیت شدید یکی دیگر از همراهانشان شد. در طول مدت زمانی که از رویداد گذشته است، حرف و حدیثهای زیادی در رابطه با علل و چرایی این حادثه مطرح شده و حتی پس لرزههای کوچک و بزرگی هم داشته است.
حالا که کمی از التهاب اولیه این فاجعه کاسته شده است، فرصت را غنیمت شمردیم تا با خانواده شهدای این حادثه به گفتوگو بپردازیم، تا ببینیم این دو روحانی شهید از چه جایگاه اجتماعی برخوردار بودند و سبک زندگیشان به چه ترتیبی بود. به همین بهانه با حجتالاسلام محسن اصلانی، فرزند شهید محمد اصلانی گفتوگو کردیم، روحانی جوانی که با این اتفاق در پیروی از مسیر پدرش، مصممتر شده است.
آنا: شهید اصلانی در حاشیه شهر مشهد چهرهای شناخته شده بود. از ویژگیهای اخلاقی و کارهایی که ایشان برای اهالی آن منطقه انجام میداد، بگویید.
شهید اصلانی برادر دو شهید و یک جانباز بود که در دوران دفاع مقدس هم مشغول به دفاع از انقلاب و نظام بودند. ایشان در مدت 30 سال در حاشیه شهر مشهد در حوزههای مختلف عمرانی، فرهنگی و دینی مشغول فعالیت بودند و از کارهای حداقلی مثل رساندن ارزاق و بستههای معیشتی به مردم گرفته تا کارهای سنگینتر مثل ساخت مسکن و مسائل اینچنینی به مردم کمک میکردند. حتی بعضی از افرادی که مشکل بیکاری داشتند، حاج آقا این مسائل را نیز با کمک مسئولان برطرف میکردند، یعنی پل ارتباطی بین مسئولان و مردم بودند. اگر حتی مسئولی کمکاری میکرد، حاج آقا میرفتند دفترشان، مسئول را به منطقه آورده و او را با مردم و مشکلات آنجا آشنا میکردند و به همین دلیل در بین مردم محبوبیت زیادی داشتند. ایشان با اینکه 50 سالشان بود مثل یک جوان انرژی داشتند، تا جایی که بعضی اوقات ما که در کنار ایشان بودیم، کم میآوردیم!
آنا: زمانی که این خبر را فاجعه را شنیدید کجا بودید و چه حالی به شما دست داد؟
راستش را بخواهید من این قضیه را از فضای مجازی متوجه شدم و همان لحظه به سرعت به بیمارستان رفتم. حال بسیار عجیب و دگرگونی داشتم. دوست نداشتم حاج آقا را از دست بدهم و واقعاً آن دقایق، لحظات سخت و دردناکی بود. بعد از اینکه تا حدودی به خودم آمدم و فهمیدم حاج آقا به شهادت رسیدهاند، حضور گرم مردم در مراسم تشییع پیکر ایشان و مراسم مختلفی که تشکلها و مجموعههای گوناگون میگرفتند و مردم با زبان روزه میآمدند و از کارهایی که حاج آقا برای آنها انجام داده میگفتند، من دلگرم و خوشحال میشدم که الحمدلله جای پدرم خوب است. ما که نمیتوانیم مثل ایشان باشیم اما در حد توان خود سعی میکنیم رهرو راه ایشان باشیم.
ثابتقدم در ادامه راه پدر شهید
آنا: یکی از خیابانهای مشهد نیز به نام ایشان نامگذاری شده درست است؟
بله، همان خیابان اصلی که حاج آقا در آن منطقه زندگی میکردند به نام بلوار صبا، حالا به نام شهید اصلانی شد. البته این مسئله به درخواست مردم و شهردار محترم بود که خودشان در صحن شورای شهر مشهد این را به تصویب رساندند و ما هم خوشحال شدیم.
آنا: این حرکت قشنگ و قابل تقدیری است، اما برای ماندگار کردن راه شهید اصلانی، چیزی فراتر از نامگذاری یک خیابان به نام ایشان نیاز است. شما برنامهای برای تشکیل نهاد یا انجمنی به نام ایشان دارید که بتواند راه و تفکرات شهید را ادامه دهد؟
بله. به کمک ارگانهای مختلف و مجموعههای مردمی در حال راهاندازی مجموعه نیکوکاری شهید اصلانی در همان مسجد حاج آقا هستیم. خیلی از مجموعههایی که در زمان حیات حاج آقا همکاریشان کمتر بوده، الان اتفاقاً بیشتر هم شده، از دفتر ریاست جمهوری و ارگانهای مختلف گرفته تا کمیته امداد امام خمینی(ره)، امور مساجد و... همگی پای کار آمدهاند. اگرچه این سازمانها قبلاً نیز همراهیهایی داشتند اما امروز قویتر ظاهر شدند و إنشاءالله که بتوانیم این راه را برای محرومیتزدایی و رساندن معارف دینی بیشتر به مردم ادامه دهیم.
آنا: بعد از آن حادثه هجمههایی بر علیه مهاجران افغانستانی، اهل سنت و حتی شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون به وجود آمد و در مقابل باعث واکنش افغانستانیها در شهرهای مختلف این کشور هم شد. به نظرم شما دلیل این حواشی چه بود و باید چه کنیم تا در دام این فضاسازیها نیفتیم؟
به نظرم تمام این موارد یک دسیسه است. حاج آقا اصلاً در خدمت کردن به دیگران، هیچ ملیت و حد و مرزی قائل نبود و بیشتر از هر چیز انسانیت برایشان مهم بود. ایشان در راه حفظ آرمانها و اهداف امامت و ولایت که داشتند، پرقدرت و علمی کار میکردند، مباحثه و مناظره انجام میدادند ولی از آن طرف در بحث عمرانی، کمکرسانی و محبت هیچ محدودیتی قائل نبودند. ایشان بارها و بارها به دیدار خانواده شهدای مدافع حرم رفتند. در بحث ارتباطشان با اهل سنت هم باید بگویم که خودشان زاده منطقه تلفیقی هستند و به همین واسطه با علمای اهل سنت آنجا ارتباط علمی اما بسیار عمیقی داشتند. به همین دلیل معتقدم که این قضایا همه اهداف دشمن را دنبال میکند. یعنی یک جریان تکفیری است که قصد نفوذ در مدارس و مجامع علمی اهل سنت را دارد. از علمای اهل سنت تشکر میکنم که چه در ایران و چه از کشورهای دیگر این جنایت را محکوم کردند ولی خواهشم از آنها این است که راهکارهایی برای مقابله با پیشگیری نفوذ جریان تکفیری و وهابیت در مجامع خودشان انجام دهند.
تلاش تندروها برای ایجاد نفاق
آنا: بعد از این حادثه با ضارب هم مواجهه داشتید؟
خوشبختانه یا متأسفانه هنوز نه! ولی فیلمها را دیده و توضیحات ارگانهای مختلف را شنیدهام و این قضیه که ایشان یک فرد تکفیری و الحادی بوده قطع به یقین است. ما معتقدیم این اتفاق یک قضیه از قبل برنامهریزی شده بود ولی بعضیها هم این قضیه را مطرح میکنند که او خودسرانه این کار را انجام داده است چون با وجود افراد زیادی که در آن محدوده حضور داشتند، این شخص فقط به همین سه نفر حمله میکند و بعد از به شهادت رساندن دو نفر اول، نفر سوم را رها نمیکند. این یعنی او میخواسته هر سه نفر را حتماً به شهادت برساند. در هر صورت مشخص است که فکر این شخص از ناحیه رسانهها و بعضی از مجامع تندرو تحت تأثیر قرار گرفته است.
آنا: در انتها به نظرتان دلیل اصلی این حادثه چه بود؟
این مسئله به یقین اثبات شد که ضارب فردی تکفیری و وهابی بوده و با تأثر از شبکههای مجازی که متأسفانه پر است از مطالب منتشر شده از ناحیه تندروهای داخلی و تندروهای خارجی، دست به این رفتار زده است. در حقیقت دو طرف باعث شدند که این فرد اقدام به این جنایت کند. به نظرم هر دو طرف تندرو زاده افکار صهیونیستی-آمریکایی هستند و ایجاد کننده نفاق بین مسلمانان مخصوصاً ایرانیها. آنها بحث ملیتها و فرقهها را پیش میگیرند تا همبستگی میان مردم را از بین ببرند. اما غافل از اینکه ما در این قضیه محکم ایستادهایم.
انتهای پیام/4173/
انتهای پیام/