یمن؛ خاکریز جنگ نیابتی ایران و عربستان؟
حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 و به عراق در سال 2003 سرآغاز مجموعهای از تحولات عمیق سیاسی در منطقه بود. برکناری دو حکومت طالبان و صدام حسین در این کشورها اقداماتی محسوب میشوند که زمینه ژرفتر شدن نفوذ منطقهای ایران را فراهم آورد.
عربستان از مهمترین کشورهایی بود که به همراه آمریکا از گسترش و نفوذ منطقهای ایران در هراس است. یکی از مهمترین دلایل اختلاف این کشورها به ویژه عربستان با ایران را میتوان تضادهای ایدئولوژیک میان این بازیگران منطقهای و فرامنطقهای دانست. عربستان به عنوان یک کشور وهابی و سنی مذهب خود را مهد اسلام میداند و برای خود نقش رهبری جهان اسلام مبتنی بر مذهب تسنن قائل است و از سوی دیگر بعد از انقلاب اسلامی و اعلام دکترین امالقری جهان اسلام، ایران نیز برای خود رسالت تبلیغ اسلام با تکیه بر مذهب تشیع قائل است.
ایران در منطقه حامی و رهبری محور مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا را برعهده دارد. در مقابل عربستان خود را رهبر کشورهای سنی و محافظهکار میداند و همسو با آمریکا خود را درمقابل این محور قرار میدهد. نباید فراموش کرد که ساختارهای حکومت این دو کشور نیز در تحلیل مسائل مربوط به ایران و عربستان، بسیار حائز اهمیت است: یک رژیم سلطنتی و محافظهکار در مقابل یک رژیم جمهوری و انقلابی.
شروع تحولات انقلابی سال 2011 در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این دو بازیگر را به رقابت برای تاثیر گذاری بر این تحولات وا داشت و باعث شد رقابتهای ایدئولوژیک این کشورها با رقابتهای ژئوپلتیکی و استراتژیکی در آمیخته و از مدیترانه تا شاخ آفریقا کشیده شود.
این رقابتها میتواند به افزایش یا کاهش نفوذ منطقهای این بازیگران منتهی شود. ایران در منطقه به حمایتهای مادی و معنوی از نیروهای شیعی و مردمی همسو با خود میپردازد و در مقابل عربستان با حمایت همه جانبه از نیروهای رادیکال و تروریستی به دنبال تضعیف این نیروهاست.
این رقابتها به گونهای است که در هر کشوری که ایران حافظ وضع موجود است، عربستان به دنبال تغیر وضع موجود (مانند سوریه) است و بالعکس در هر کشوری که عربستان حافظ وضع موجود به شمار میرود ایران علاقمند به تغییر وضع موجود (مانند بحرین) است.
یمن یکی دیگر از حوزههای مورد اختلاف دو طرف به شمار میرود. در حالی که ایران از انقلاب مردمی یمن حمایت کرده در مقابل عربستان از دولت در تبعید منصور هادی و تجزیهطلبان حمایت میکند.
یمن در جنوب شبه جزیره عربستان قرار دارد ونزدیک به 22 میلیون نفرجمعیت دارد که حدود 30 درصد آن را شیعیان زیدی تشکیل میدهند. اکثریت جمعیت یمن، سنی مذهب به شمار میآیند.
این کشور تا قبل از اتحاد، شامل دو کشور مجزا با نامهای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن (یمن جنوبی) بود که در سال 1990 با متحد شدن این دو، جمهوری متحده یمن پدید آمد. این کشور به لحاظ ژئوپلتیکی و تسلط بر شاخ آفریقا و امکان کنترل تنگه استراتژیک باب المندب، اهمیت خاصی دارد. اهمیت این تنگه به لحاظ ترانزیت کالا و انرژی و همچنین مقاصد نظامی درخور توجه است به گونهای که با بستن این تنگه میتوان کانال سوئز را بی اهمیت کرد. حال میتوان به مهمترین سیاستهای این بازیگران درکشور یمن پرداخت و نشان داد که چگونه ایران و عربستان در یمن منافع متضادی دارند.
عربستان و یمن؛ برنامهای برای متوقف کردن ایران
عربستان علاوه بر تناقضات هویتی با شیعیان یمن از نظر ژئو پلتیکی نیز با یک تنگنا درباره این کشور مواجه بوده و همواره در صدد است بخشهایی از یمن در کنار دریای عرب و تنگه باب المندب را زیر نظارت خود قرار دهد.
مهمترین جهتگیری این کشور در جریان این تحولات اخیر یمن را میتوان تلاش برای کند کردن موج انقلاب مردم، تلاش برای مدیریت و کنترل تحولات و حفظ ساختار حکومت یمن و به قدرت رساندن افراد و جریانات وابسته دانست.
نباید فراموش کرد که عربستان میکوشد تا درسایه حمایت همه جانبه از دولت در تبعید منصورهادی، نفوذ شیعیانی که ادعا میشود متاثر از ایران هستند، کاهش دهد.
به این ترتیب، عربستان در قامت رقابت منطقهای با ایران، تلاش میکند اجازه ندهد رویدادهای موجود در کشور همسایهاش خلاف آنچه که مطلوب میشمارد جلو رود.
ایران و یمن؛ نفوذی که اغراق میشود
دولتمردان یمن و سایر کشورهایی عربی همواره در اظهارات خود سعی کرده ایران را به حمایت از مبارزان شیعه متهم کنند، حال آنکه هیچ شواهد مستندی از حمایت ایران در قبال شیعیان و مردم یمن ارائه نمیکنند.
آنچه واقعیت دارد، تاثیرپذیری شیعیان یمنی از جمهوری اسلامی ایران و حضرت امام خمینی (ره) است. حوثیها و جنبش انصار الله یمن، حرکتی اسلامی –شیعی در یمن را پایهگذاری کردهاند که دقیقا متناسب با اهداف انقلاب اسلامی، سرشتی ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی دارد.
با این اوصاف، قدرتگیری این جنبش، فرایند تقویت جایگاه تهران در حوزه جنوب غرب آسیا و همچنین حیات خلوت عربستان را فراهم میکند .در این بین ایجاد خط هوایی بین تهران و صنعا در 10 اسفند 1393 که برای اولین بار در تاریخ دو کشور راهاندازی شده بود میتواند در جهت توسعه نفوذ ایران در منطقه استراتژیک یمن ارزیابی شود.
میتوان نتیجه گرفت که با توجه به تضاد سیاستهای آمریکا در یمن از یک سو با گروه ترورییستی القاعده و از سوی دیگر با شیعیانی که منجر به توسعه نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی میشوند، کاخ سفید مدیریت تحولات یمن را به عربستان واگذار کرده و چشم بر روی کشتار مردم این کشور بسته است.
امروزه با گذشت نزدیک به یک سال از تجاوز نظامی عربستان به یمن و کشته و آواره شدن بیش از هزاران نفر، عربستان به هیچ یک از اهداف خود در این کشور نرسیده و علاوه بر از بین بردن زیر ساختهای این کشور و ایجاد خسارتهای فراوان، زمینه و بستر مناسبی را برای فعالیت و قدرتگیری گروههای تروریستی چون القاعده وداعش را فراهم آورده است.
* دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بینالملل دانشگاه گیلان
انتهای پیام/