پایان سریال «خاتون» با دُز بالای میهنپرستی/ برای شبکه نمایش خانگی هم میتوان اثر خوب ساخت
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سریال «خاتون» با تمام نقاط ضعف و قدرتی که داشت، پس از ۲۳ قسمت به پایان رسید. سریالی به کارگردانی تینا پاکروان و بازی تعداد زیادی از بازیگران شناخته شده کشورمان که هرکدام نقشهای کوچک و بزرگی در این اثر بازی کردند. نگاره جواهریان، اشکان خطیبی، بابک حمیدیان، میرسعید مولویان، مهران مدیری، شبنم مقدمی، محمدرضا شریفینیا، بیژن امکانیان، رویا نونهالی، پانتهآ پناهیها، مهران غفوریان و پیام دهکردی گروهی از بازیگران اصلی این سریال هستند که هرکدام از آنها به نحوی با یکدیگر مرتبط بودند و بخشهای عمدهای از سریال با حضور آنها پر میشد.
سازندگان این سریال که در پلتفرم نماوا تمرکز ویژهای روی گروه بازیگران داشتند و از ترکیب هنرپیشههای «خاتون» میتوان به این نتیجه رسید که بخش عمده هزینه تولید این اثر مربوط به دستمزد بازیگران بوده است. از همان ابتدا نیز بزرگترین نقشهشان برای جذب مخاطب، استفاده از اسم و عکس بازیگران شناخته شده سریال بود، بازیگرانی که حتی در نیمه اول سریال نبودند، اما تبلیغات شهری و فضای مجازی سریال روی کاکل آنها میچرخید. این وسواس در انتخاب بازیگر حتی در نقشهای کوتاه این سریال هم وجود داشت و بازیگرانی مثل پژمان بازغی، غزل شاکری، سروش صحت، بهناز جعفری، فرخ نعمتی، عاطفه رضوی و... برای بازی در نقشهای فرعی و چند قسمتی در این اثر حضور یافتند.
ایرانی قهرمان، ایرانی پهلوان...
اما از بحث بازیگران که عبور کنیم، مهمترین ویژگی «خاتون» مضمون آن بود. محتوای این فیلم به شدت میهنپرستانه بود و این ماجرا را میشد در تک تک بخشهای این اثر دید، از موسیقی تیتراژ گرفته، تا دیالوگهای شعارگونه شخصیتها (که خیلی اوقات توی ذوق میزد) و مسیر کلی داستان. پاکروان برای قرار دادن شخصیتهایش در همین مسیر، بالا و پایینهای زیادی در داستانش وارد کرد و با اضافه کردن خرده داستانها و کاراکترهای فرعی، تلاش کرد قصهاش را جلو ببرد. با وجود زیاد بودن تعداد شخصیتها سریال از ریتم خوبی برخوردار بود، اما گاهی اوقات این مسئله به پاشنه آشیل کار تبدیل میشد، چون کارگردان مجبور بود برای به نتیجه رساندن داستان زندگی شخصیتهای فرعی، در برخی از قسمتها برای دقایق طولانی قهرمانهایش را رها کند و به آنها بپردازد.
در قسمتهای ابتدایی «خاتون» نقدی که به این سریال مطرح بود، ضعف در شخصیتپردازی و بازی گرفتن از قهرمانهای داستان بود. شیرزاد ملک (اشکان خطیبی) و خاتون (نگار جواهریان) دو بازیگر اصلی این سریال در نیم فصل اول بودند که بار کلی درام داستان روی دوش آنها بود و تقریبا سکانسی در سریال وجود نداشت که حداقل یکی از این دو نفر در آن بازی نداشته باشند. این فشار سنگین کار باعث شده بود که این دو بازیگر نتوانند در قالب نقشهایشان فرو بروند و اصطلاحا پیراهن قهرمانهای داستان به تن آنها گشاد بود. اما در نیم فصل دوم و اضافه شدن شخصیتهای دیگر به داستان مثل رضا فخار (میرسعید مولویان) دایی جهان (مهران مدیری) حاجی میرعظیم (محمدرضا شریفینیا) و دیگر کاراکترهایی که بعضی از قسمتها را به پیش میبردند، از حجم فشار روی این بازیگران اصلی نیم فصل اول (مخصوصا خطیبی) کاسته شد و بازی آنها بیشتر به چشم آمد.
یکی ویژگیهای مثبت «خاتون» بازیهای خوب بازیگران این پروژه مخصوصا در نیم فصل دوم و اتفاقات در تهران است. نقش نگار جواهریان و اشکان خطیبی از نقشهای ماندگار این دو نفر در کارنامه هنریشان است و اگر بخواهیم ضعفهای نیم فصل اول را فراموش کنیم و جیغ کشیدنهای گاه و بیگاه خاتون را فاکتور بگیریم، باید به آنها نمره قبولی داد. بابک حمیدیان هم در این سریال بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته و به اعتقاد اکثر منتقدان، بهترین بازیگر این مجموعه بوده است. شخصیت رجبف که این بازیگر به تصویر کشید، به خوبی قابلیت تبدیل شدن به تیم منفورترین شخصیتهای سریالهای ایرانی را دارد.
در بین بازیگران این مجموعه، دو ستاره سریالهای کمدی تاریخ تلویزیون هم حضور داشتند که خودشان را در نقشهای جدی محک زدند و اتفاقا بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشتند. مهران مدیری و مهران غفوریان که بدون شک میتوان آنها را از بهترین کمدینهای ایرانی دانست در سریال «خاتون» شخصیتهایی را به تصویر کشیدند که کوچکترین نشانههایی از شخصیتهای طناز و بانمک آنها در آثار قبلیشان در آنها وجود نداشت. این دو بازیگر در تجربه هنریشان پیش از این هم آثار غیرکمدی بازی کردند که از آخرین موارد آنها میتوان به بازی مدیری در فیلم «درخت گردو» و غفوریان در سریال «قورباغه» اشاره کرد، تجربیاتی که برای مدیری اصلا خوب نبود و با انتقادات فراوانی مواجه شد اما برای غفوریان نظرات مثبت فراوانی را در پی داشت. پیام دهکردی، داریوش موفق، بانیپال شومون و شبنم مقدمی هم بازی خوبی در این مجموعه داشتند و به خوبی از پس ایفای نقشهایشان برآمدند.
بیشتر بخوانید:
نقشم در «خاتون» کوتاه اما سخت بود
نقشهایی که به تن بازیگران گشادند!
پایانبندی احساسی و خیرهکننده
به جز بازیها باید به مسائل فنی و تکنیکی این فیلم هم توجه داشت، از طراحی صحنه و لباس کار گرفته تا موسیقی متن و جلوههای ویژه. اگرچه مورد آخر در این مجموعه خیلی به چشم نیامد و پررنگترین موارد مربوط به سکانسهای حمله متفقین به شمال گیلان است. اما طراحی صحنه و لباس این فیلم و موسیقی تاثیرگذارش که اثر کیهان کلهر است، از دیگر برگ برندههای سریال خوش ساخت تینا پاکروان محسوب میشود.
پایانبندی «خاتون» اما از آن پایانبندیهای جذاب است، از آن نمونههایی که مخاطب کشورمان معمولا انتظار ندارد در پایان سریالها و فیلمهای ایرانی ببیند و قطعا برایش جدید خواهد بود. سکانس پایانی این سریال که پر از پلانهای سنگین، اکشن و احساسی بود، یکی از نقاط عطف «خاتون» است که قطعا تا مدتها در ذهن مخاطبان آثار نمایشی کشورمان خواهد ماند. سکانسی که شما در آن تقریبا تمام بازیگران اصلی و فرعی سریال را میبینید و اتفاقات فراوانی در آن رخ میدهد. این سکانس به دلیل اینکه به شدت درگیرکننده است، قطعا تا ساعاتی ذهن مخاطبش را درگیر میکند، اما پس از اتمام این درگیری ذهنی، سوالاتی برای تماشاگرِ «خاتون» پیش میآید که گروه تولید این سریال باید به آنها پاسخ دهند. سوالاتی در رابطه با سرنوشت برخی شخصیتها که ناتمام ماند، داستانهایی که نصفه و نیمه روایت شد و حرفهایی که به نظر میرسید نصفه و نیمه ماند. با وجود این سوالات بیجواب در انتهای سریال و نقدهایی که نسبت به برخی شخصیتپردازیها و بازیهای این کار وجود داشت، باید به «خاتون» تینا پاکروان نمره قبولی داد و در میان آثار به نمایش درآمده در شبکه نمایش خانگی آن را در رتبههای بالای جدول آثار موفق قرار داد.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/