خلافت برای تحقق عدالت/ شروطی که علی (ع) برای پذیرش بیعت مردم مطرح کرد +فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه دین و آیین گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، ماه مبارک رمضان در کنار همه فیوضات معنوی با نام و عظمت حضرت علی (ع) گره خورده است. ماهی که در آن امام اول شیعیان هنگام نماز در محراب به شهادت رسید. این ماه که در قرآن نیز از آن یاد شده همچون فرصت مناسبی است که با زندگی، سیره فکری و عملی آن حضرت و رخدادهایی که در زمان حیات ایشان به وقع پیوسته آشنا شویم. به همین بهانه به بیان چگونگی آغاز خلافت حضرت علی(ع) پس از عثمان، خلیفه سوم پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
خلافت خلیفه سوم چگونه بود؟
حضرت علی (ع)، بعد از رحلت پیامبر(ص)، به مدت ۲۵ سال از رسیدن به حکومت جامعه اسلامی دور ماند و تنها بعد از شورشی که بر ضد عثمان رخ داد و به قتل او منجر شد، به سبب گرایش و بیعت مردمی به خلافت رسید. عثمان برخلاف دو خلیفه قبل، رویکردی را انتخاب کرد که برای صحابه و عموم مسلمانان قابل قبول نبود و همین موارد در نهایت سبب قتل او شد؛ اعمالی مانند قومگرایی، مقدم داشتن بنی امیه بر همگان، دنیاگرایی و تجملپرستی، برخورد شدید با مخالفان، زیاد شدن فاصله طبقاتی میان مردم و... در این زمان گسترش پیدا کرد. بعد از کشته شدن عثمان، عمار یاسر از جمله افرادی بود که مردم را به بیعت با امام علی(ع) دعوت میکردند. بعد از کشته شدن عثمان و بروز شرایط بحرانی، مردم به رهبر نیاز داشتند، چون علی (ع) در آن زمان شایستهترین فرد برای کسب این مقام بود و از طرفی، اکثر رقبای اصلی او، چون طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر از قبول این امر امتناع ورزیدند، حضرت به سبب اصرار زیاد مردم و برای جلوگیری از بروز اختلاف، با ذکر شرایطی بیعت مردم را پذیرفت. طلحه و زبیر هم در آن موقعیت با ملاحظه گرایش عمومی به علی (ع) در شرایط اضطرار و به امید مشارکت در حکومت، با ایشان بیعت کردند و چون چنین نشد با طرح بیعت اجباری و خون خواهی عثمان با حضرت مخالفت کردند.
مؤلف «الغارات» در زمینه به حکومت رسیدن حضرت علی(ع) و درخواست مردم بر این امر مینویسد: «بر سر من ازدحام کردید، تا گمان بردم، یکدیگر را خواهید کشت، یا مرا خواهید کشت، گفتید: با ما بیعت کن، دیگری را نیابیم و جز تو را نپسندیم، با ما بیعت کن؛ متفرق نشویم و اختلاف کلمه نخواهیم داشت. من با شما بیعت کردم و مردم را به بیعت خود فرا خواندم و هر که به دل-خواه با من بیعت کرد، پذیرفتم و هر کس سر باز زد او را وادار بدان نکردم و به حال خود گذاردم. طلحه و زبیر بیعت کردند و اگر نکرده بودند من به زور آنها را وادار نمیکردم.»
حضرت علی(ع) در دوران حکومتش اهمیت ویژهای برای عدالت قائل بود و در برابر روش خلفای پیشین که بیتالمال را بر اساس سوابق افراد تقسیم میکردند، ایستاد. وی دستور داد که عرب و عجم و هر مسلمانی از هر تیره و تبار که باشد، در سهم بیتالمال یکساناند و تمام زمینهایی که عثمان به افراد مختلف واگذار کرده بود، به بیتالمال بازگرداند. در دوره کوتاه حکومت امام علی(ع) سه جنگ سنگین داخلی جمل، صفین و نهروان در گرفت.
بیشتر بخوانید:
- نسخه پیامبر خاتم (ص) برای بهرهمندی از ماه مبارک رمضان/ با مرور آداب مهمانی در ماه خدا به استقبال بهار دلها برویم
- نهجالبلاغه گنجی است که از آن غفلت کردهایم/ سخنان حضرت علی(ع) راه و روش زندگی برای رسیدن به رستگاری است
- ماه رمضان وزش نسیم معنوی از درگاه الهی است/ با روزهداری ابهت نفس اماره شکسته میشود
نحوه بیعت مردم با حضرت علی(ع)
در برخی از خطبهها، نامهها و کلمات قصار نهجالبلاغه هم از داستان بیعت سخن به میان آمده است که برای مثال در خطبههای ۲، ۳، ۶، ۳۰، ۳۲، ۵۴، ۱۳۶، ۱۳۸، ۱۶۲، ۱۷۳، ۱۷۴، ۱۷۶، ۲۰۵ و ۲۲۹ و نامههای ۶، ۵۲ و ۶۲ و... به این امر و مسائل پیرامون آن اشاره شده است.
آن حضرت در خطبه شقشقیه، درباره نحوه بیعت مردم مینویسد: «ناگهان دیدم، مردم از هر سو روی به من نهادند و چون یال کفتار پیش هم ایستادند، چندان که حسنان فشرده گشت و دو پهلویم آزرده، به گرد هم فراهم و چون گله گوسفند بر نهاده به هم و به کار برخاستم».
امام علی (ع) در ادامه این خطبه درباره علت پذیرش خلافت میفرماید: «اگر این بیعت کنندگان نبودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان بشتابند رشته این کار از دست میگذاشتم». آن حضرت در این خطبه علت پذیرفتن خلافت را سه عامل میداند: حضور حاضران، تمام شدن حجت به سبب وجود یاری کنندگان و عهد خداوندی در گرفتن حق مظلوم از ظالم.
علت عدم پذیرش خلافت توسط امیرالمومنین(ع)
امیر مؤمنان درباره چگونگی هجوم و اصرار مردم میفرماید: «چنان بر من فشار آوردند که شتران به آبشخور روی آرند و چراننده پای بند آنها را بردارد و یکدیگر را بفشارند، چندان که پنداشتم، خیال کشتن مرا در سر میپرورانند یا در محضر من بعضی خیال کشتن بعضی دیگر دارند».
امام علی (ع) در خطبهای دیگر علت عدم پذیرش خود را اوضاع نابسامان زمانه معرفی میکند و از مردم میخواهد از او دست بردارند که اگر وی را به خلافت برسانند، آن گونه که خود تشخیص دهند، عمل میکند: «مرا بگذارید و دیگری را بدست آرید، که ما پیشاپیش کاری میرویم که آن را رویههاست و خردها بر پای، همانا کران تا کران را ابر فتنه پوشیده است و راه راست ناشناس گردیده و بدانید که اگر من درخواست شما را پذیرفتم، با شما چنان کار میکنم که خود میدانم و به گفته گوینده و ملامت سرزنش کنندهای گوش نمیدارم و اگر مرا واگذارید، همچون یکی از شمایم و برای کسی که کار خود را بدو میسپارید، بهتر از دیگران، فرمانبردار و شنوایم، من اگر وزیر باشم، بهتر است تا امیر».
امیر مؤمنان(ع) در خطبهای دیگر به عدم اشتیاق و علاقه خود به خلافت و اصرار مردم اشاره دارد: « به خدا که مرا به خلافت رغبتی نبود و به حکومت حاجتی نه، لیکن شما مرا بدان وا داشتید و آن وظیفه را به عهدهام گذاشتید».
بیعت آگاهانه مردم پس از خلیفه سوم
آن حضرت در خطبهای دیگر بیعت مردم با خود را آگاهانه میداند: «بیعت شما با من بیاندیشه و تدبیر نبود». امیر مؤمنان(ع) در جایی دیگر بیعت همه مردم را شرط خلافت نمیداند و بر این اساس برای غایبان حقی برای نقض بیعت قایل نیست و انتقاد آنان را رد میکند «به جانم سوگند؛ اگر کار امامت راست نیاید، جز بدان که همه مردم در آن حاضر، باید چنین کاری ناشدنی نماید، لیکن کسانی که حاضرند و حکم آن دانند، بر آنان که حاضر نباشند، حکم رانند و آنگاه حاضر حق ندارد سر باز زند و نپذیرد و نه غایب را که دیگری را امام خود گیرد».
امام علی (ع) انتخاب خلیفه را برعهده مهاجر و انصار ـ و نه همه مردم ـ میداند و چون اینان با او هم مثل خلفای قبل از او بیعت کردند، اعتراض معاویه را نمیپذیرد «شورا از آن مهاجران و انصار است، پس اگر گرد مردی فراهم گردیدند و او را امام خود نامیدند کسی حق نافرمانی ندارد».
ایشان در خطبهای دیگر معتقد است، تمام مردم شهر با خوشحالی با او بیعت کردند: «خوشنودی مردم در بیعت من بدان جا رسید که خردسال شادمان شد و سالخورده لرزان بدان جا روان و بیمار برای بیعت خود را بر پای میداشت و دختر جوان برای دیدن آن منظره سر برهنه دوان».
امام علی (ع) در جایی دیگر به بیتوجهی خود به قدرت و نقش مردم در روی کار آوردن خود، بدون بخشیدن مال یا مقام و نیز به موضع طلحه و زبیر پس از بیعت و ادعای آنها در خونخواهی عثمان اشاره میکند: «من پی مردم نرفتم تا آنها روی به من نهادند و من با آنان بیعت نکردم، تا آنان دست به بیعت من گشادند و شما دو تن از آنان بودید که مرا خواستید و با من بیعت کردید و مردم با من بیعت کردند، نه برای آنکه دست قدرت من گشاده بود، یا مالی آماده».
به هر صورت آن چه از نهج البلاغه درباره به حکومت رسیدن امام علی (ع) به دست میآید، این است که ایشان در مواردی خلافت را حق خود میدانستند که از سوی خلفای قبل غصب شده بود؛ اما چون بعد از قتل عثمان، اوضاع زمانه را برای خلافت خویش مناسب نمیدید، در وهله اول از پذیرش آن خودداری ورزید تا مردم اتفاق کنند و شرایط او را بپذیرند و تنها زمانی که با اصرار مردم و تمام شدن حجت به سبب وجود یاران و عهد خداوندی مواجه شد، خلافت را پذیرفت. نکته مهم آن که حضرت علی(ع) پذیرش مردمی را عامل اصلی به فعلیت رساندن خلافت خود میداند و معتقد است همه مردم از جمله طلحه و زبیر بدون هیچ فشاری یا بخشش مال یا مقامی از روی رضایت با ایشان بیعت کردند.
سکانس صحبتهای عمار یاسر در سریال امام علی(ع) در مورد خلافت حضرت علی(ع) را در ادامه ببینید.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/