سال نکوی سینما از بهارش پیداست!/ ۷ فیلمی که زورشان به جذب مخاطب نرسید
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، بعد از اینکه به دلیل همهگیری کرونا سینمای ایران مانند مابقی مشاغل شرایط سختی را پشت سر گذاشت، اینطور به نظر میرسید که اکران نوروزی ۱۴۰۱، شرایط خوبی را برای هنر هفتم رقم میزند. دلیل این تصور هم فروش قابل توجه فیلمهای سینمایی در نیمه دوم سال گذشته بود. جایی که دو فیلم «دینامیت» و «گشت ۳» توانستند رکورد پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران (صرفا از نظر مبلغ فروش) را بشکنند و نام خود را به عنوان فیلمهای پولساز سر زبانها بیاندازند.
به جز این دو کمدی، فیلمهای اجتماعی دیگری مثل «قهرمان»، «بیهمهچیز»، «آتابای»، «درخت گردو»، «منصور» و... نیز در سالی که گذشت اکران خوب را تجربه کردند و تمام این موارد در کنار هم باعث شده بود بسیاری انتظار یک اتفاق ویژه در اکران نوروزی امسال را داشته باشند. البته پیش از نوروز حاشیههای ریز و درشت مثل حذف فیلمهای «علفزار» و «لامینور» از فهرست اولیه اکران و ماجراهای ویدئوها و اظهار نظرهای داریوش مهرجویی و همینطور بالا رفتن قیمت بلیت سینماها هم به وجود آمد که معادلات اکران را بر هم زد تا در نتیجه یکی از بدترین تجربیات سینما در کشورمان در ایام نوروز رقم بخورد.
تا روز ۱۳ فروردین، هفت فیلم به نمایش درآمده در اکران نوروزی یعنی «سگ بند» ساخته مهران احمدی، «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر، «شادروان» اثر حسین نمازی، «روز صفر» ساخته سعید ملکان «مرد بازنده» آخرین فیلم محمدحسین مهدویان، «گل به خودی» از احمد تجری و «قدغن» اثر مجید مافی روی هم رفته فروش بیش از ۳۳ میلیارد تومانی را تجربه کردند، رقمی که شاید در نگاه اول قابل توجه باشد، اما وقتی فاکتور افزایش قیمت بلیت را به آن اضافه میکنیم، میبینیم که این رقم از فروش کمتر از ۹۰۰ هزار بلیت به دست آمده است، عددی که نه تنها با روزهای اوج سینما رفتن مخاطبان در ایران که حتی با روزهای ضعیف آن نیز قابل مقایسه نیست!
کرونا دیگر بهانه قابل قبولی نیست!
اگر بپذیریم که نوروز ۹۹ و نوروز ۱۴۰۰ به دلیل بیماری کرونا دو دوره بد برای قیاس با شرایط نرمال اکران نوروزی است، (که واقعا هم هست) اما نمیتوان امسال را نیز طبق همان قاعده حساب کرد. سینمای ایران در شش ماهه دوم سال گذشته پوستاندازی کرد و باتوجه به بازگشایی سینماها و افزایش ظرفیت و برداشتن اکثر محدودیتها، اینطور به نظر میرسید که شرایط به حالت پیش از کرونا بازگشته است و به همین دلیل هم بیش از ۲۰ فیلم متقاضی حضور در جمع فیلمهای اکران نوروز بودند. اما در نهایت قرعه فال به نام هفت فیلم خورد و این آثار روی هم رفته حتی نوانستند یک میلیون نفر را به سالن سینماها بکشانند، در حالی که در آخرین نوروز پیش از کرونا، یعنی نوروز سال ۹۸ تا روز ۲۴ فروردین سه میلیون نفر به سالن سینماها رفتند و از فیلمهای روی پرده دیدن کردند.
افزایش قیمت بلیت سینماها، عنصری است که در سالهای اخیر همواره به عنوان یکی از بزرگترین دلایل افت چشمگیر تعداد مخاطبان سینما مطرح شده است، عاملی که اگرچه نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، اما نباید همواره آن را به عنوان تنها دلیل و بزرگترین معضل در نظر گرفت و توجهی به دیگر موارد نداشت. بدون شک نمیتوان منکر شد که کیفیت آثار سینمایی به نسبت سالهای قبل پایین آمده و همین مسئله باعث شده مخاطبان سینما دیگر اقبال چندانی به سالنها نداشته باشند. وقتی سالنهای کنسرت با بلیتهای چند صد هزار تومانی در کسری از ثانیه پر میشود، یا اجراهای تئاتر با بلیتهای دو سه برابری نسبت به سینما با سالنهای پر نمایشهایشان را به روی صحنه میبرند، نشان میدهد مردم ایران به فکر مسائل فرهنگی هستند و حاضرند برای آن هزینه کنند، پس نباید فقط افزایش بلیت ۲۰ هزار تومانی را دلیل اصلی کاهش میزان مخاطبان سینما دانست.
مسئلهای که از افزایش قیمت بلیت مهمتر است، اشکالات مدیریتی در رأس سینما و البته ضعف کیفی فیلمهای تولید شده در سالهای اخیر است، دو موضوعی که مصداقهای فراوانی برای آنها وجود دارد و میتوان ساعتها در رابطه به هرکدام از آن مصادیق صحبت کرد. به عنوان مثال در زمینه مدیریتی سینما، آخرین موضوع به ماجرای اکران نوروزی امسال مربوط میشود، جایی که عدم هماهنگی بین شورای پروانه نمایش و سازمان سینمایی باعث به وجود آمدن حواشی متعددی شد و مسئله جابجایی زمان اکران یک فیلم را (لامینور) به یک بحران تبدیل کرد. یا در رابطه با زمان اکران فیلمهای نوروزی شاهد بودیم که دو دستگی عجیبی رخ داد و برخی فیلمها ۱۸ اسفند اکران شدند و گروهی دیگر ۲۵ اسفند و این عدم هماهنگی ضربه بزرگی به تبلیغات فیلمها زد. اصولا چیزی که در چند سال اخیر بسیار به چشم آمده این است که برنامهریزی در مدیریت سینمای ایران، جایی ندارد و هرکدام از مدیران میانی و سازمانها و مراکز زیرمجموعه سازمان سینمایی (یا سازمانهای مشابه) هرکدام سبک و سیاق خود برای رفتار با هنرمندان و مخاطبان سینما دارند و نمیتوان روندی منطقی در رفتار و عملکرد آنها شاهد بود.
کیفیتی که فدا شد
در زمینه ضعف کیفی آثار نیز مثالهای متعددی وجود دارد و میتوان با نگاهی به همین هفت فیلمی که برای اکران نوروز انتخاب شدهاند، این مسئله را درک کرد. تنها نکته مثبت اکران نوروزی امسال تنوع ژانر است و ما میبینیم که آثار مختلف از ژانرهای گوناگون کمدی، دفاع مقدس، پلیسی، کودک و نوجوان، درام و... در آن وجود دارد. اما همین مسئله نیز مشخص است که با وسواس درستی صورت نگرفته است. به عنوان مثال در زمینه سینمای کودک و نوجوان فیلم سینمایی «گل به خودی» در این ایام اکران شد، اثری که میتوان آن را یکی از ضعیفترین فیلمهای کودک و نوجوان در سالهای اخیر دانست، در حالی که در سالهای گذشته آثار متفاوت و جذابی در این ژانر تولید و اکران شدند که برخی از آنها مثل انیمیشنهای «شاهزاده روم» و «فیلشاه» در ایام نوروز اکران شدند و هرکدام مخاطبان چند میلیون نفری داشتند، در حالی که فیلم گل به خودی در عرض کمتر از یک ماه فقط ۱۰ هزار مخاطب داشت.
فیلم «روز صفر» سعید ملکان نیز از موارد عجیب اکران امسال بود، فیلمی که در جشنواره فجر سال ۹۸ سر و صدای زیادی به پا کرد و بسیار مورد توجه قرار گرفت، اما اکرانش بعد از گذشت دو سال، نتوانست آنطور که باید و شاید با استقبال همراه باشد و کمتر از صد هزار نفر در کمتر از بیست روز به تماشای آن نشستند. این میزان کم مخاطب در بین هر هفت فیلم اکران نوروزی مشهود است، وقتی بهترین فیلم اکران نوروزی یعنی «سگبند» در عرض نزدیک به سه هفته حتی به چهارصد هزار مخاطب هم نمیرسد و تنها چیزی که سازندگان کار روی آن مانور میدهند رقم فروش این فیلم است (که صرفا به دلیل افزایش قیمت بلیت انقدر زود بالا رفته) نباید توقع چندانی از دیگر آثار داشت، مخصوصا فیلمهای غیرکمدی که در سالهای اخیر با اقبال چندانی از طرف مخاطبان پیگیر سینما روبرو نمیشدند.
اکران نوروزی ۱۴۰۱ هنوز به اتمام نرسیده است و این هفت فیلم حداقل تا یک ماه دیگر روی پرده سینماها هستند. اما وقتی در مدت تعطیلات نوروز که بهترین زمان برای سینما رفتن است، نتوانستد به حدنصابهای لازم از نظر میزان فروش در گیشه برسند، نمیتوان توقع داشت در این مدت باقیمانده کار خاصی انجام دهند و رکورد جدیدی را به ثبت برسانند. با وجود جمیع اعداد و ارقام بعید به نظر میرسد که میزان مخاطبان فیلمهای اکران نوروزی از دو میلیون نفر بیشتر باشد، این در حالی است که در سالهای نه چندان دور، این رقم صرفا مربوط به میزان فروش یک فیلم در هفتههای اول اکرانش بوده. این افت عجیب و غریب میزان مخاطب زنگ خطر را برای سینمای ایران به صدا درمیآورد، زنگ خطری که باید مدیران هنر هفتم آن را بشنوند و هرچه سریعتر فکری به حال آن بکنند، چون در غیر این صورت باید سینما را یک هنر شکست خورده دانست، هنری که حتی نمیتواند هزینههای تولید خود را نیز به دست بیاورد.
انتهای پیام/۴۱۷۳
انتهای پیام/