تراژدی دردناک اهالی ابوحمیظه از روزهای ابتدایی جنگ/ مستند «خاک» و نگاه ویژهاش به داغی که هنوز زنده است
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، هشت سال جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران مدت زمان زیادی است و به اندازه تمام روزهای این هشت سال و میلیونها انسانی که مستقیم یا با وسطه درگیر این رویداد تلخ بودند، قصه و داستان وجود دارد. سه دهه از پایان جنگ گذشته است و در طول این مدت آثار نمایشی مختلفی با سوژههای خاص دفاع مقدس ساخته شده است، از فیلمهای سینمایی پرهزینه گرفته تا سریالهای پربازیگر و نمایشهای صحنهای و مستندهایی با موضوعات متفاوت.
در میان این گونههای آثار نمایشی مستندهای جنگی و مستندهایی که اتفاق ویژهای از هشت سال دفاع را روایت میکنند حال و هوای عجیبی دارند. چون تمام آنها حوادثی را به تصویر میکشند که پیشتر به طور حقیقی روی داده است و اگر درونمایهای دراماتیک یا تراژیک دارند صرفا از ذهن خلاق یک فیلمنامهنویس متولد نشده و داستانهایی بر پایه حقیقتهای بعضا دردناک و دلخراش هستند. همانطور که در تمام جنگهای دنیا دیده و شنیدهایم، میدانیم که چنین رویدادی همواره با درد عجین است، دردی که ممکن است تا چند نسل بعد از اتمام جنگ نیز ادامه داشته باشد و چه خوب میشود وقتی یک مستندساز، یکی از این دردها را به تصویر میکشد تا شاید کمی از بار آن را کم کند یا حتی بتواند التیامی برای زخمهایی که همچنان تازه هستند، پیدا کند.
هشت سال دفاع مقدس مردم ایران در برابر ارتش عراق، پر است از اتفاقات ریز و درشت که فقط کافی است یک هنرمند دغدغهمند لنز دوربینش را بگرداند تا آنها را یکی پس از دیگری شکار کند. در طول این سالها بسیاری از مستندسازهای ایرانی (به خصوص جوانهایی که در زمان جنگ یا به دنیا نیامده بودند یا به قدری کوچک بودند که چیز زیادی از آن به خاطر ندارند) به سمت سوژههای مرتبط با جنگ تحمیلی رفتند و هرکدام از زاویه دید خود، سوژهای متفاوت از این رویداد تلخ را به نمایش گذاشتند، سوژههایی که حال و هوای خاص خود را دارند و اکثر آنها نیز مورد استقبال قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
نقش جاسوس انگلیسی در کودتای ۲۸ مرداد به روایت «کودتای ۵۳»
«کمیته» موفق در سوژهیابی، ناکام در رفع ابهام از یک ابهام
«شورش علیه سازندگی»؛ روایتی یکدست از زمان از دسترفته
عاشقانهای برای زادگاه جنگزده در ارتفاع ۱۸هزارپایی
رمزگشایی از انتقام سخت در مستند «اخراج»
نقد بیتوجهی ساختاری به فرودستان در «بیجه»
«انیمیشن ایرانی» تاریخ پویای ۷۰ سال پویانمایی در ایران
«عابدان کُهنز»؛ یک سند تصویری تربیتی و الگویی برای کار تشکیلاتی با عطر شهادت
اراده «چشمها و دستها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
واکاوی جدای بحرین از ایران در مستند «آسوده بخواب کوروش»
مستند «۱۹۱۹»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد
تلخیهای جنگ ۴ ساله بوسنی در مستند «داماد بوسنی»
زندگی و زمانه روحالله از چشم «بانو قدس ایران»
«زمستان است» روایتی تاریخی از خیابان لالهزار تهران
«خاک» و سوژه بکر و دست نخوردهاش
یکی از آخرین نمونه مستندهای این دسته اثر «خاک» به کارگردانی طالب رماوندی است، مستندی که سوژه بکری دارد و دست روی موضوعی گذاشته که در طول چند دهه اخیر کمتر به آن توجه شده است، با وجود اینکه روایت این حادثه از جنگ هنوز هم پس از گذشت بیش از چهل سال، دردناک و آزاردهنده است. مستند «خاک» اثری در رابطه با اهالی روستای «ابوحمیظه» است، روستایی که اهالی آن عرب زبان هستند و حدفاصل شهرستان حمیدیه و سوسنگرد و در نقطه صفر مرزی بین ایران و عراق قرار دارد.
ابوحمیظه یکی از اولین مناطقی بود که از روز نخست تجاوز عراق به خاک ایران طعم تلخ جنگ را چشید. روستایی که از همان ساعات ابتدایی از نزدیک وحشت حاصله از این رویداد را لمس کرد و اهالی آن هرآنچه که داشتند برای دفاع از خاک و ناموسشان گذاشتند، حتی جان پاکشان را. قصه پر غصه اهالی این روستا صرفا در رابطه با نزدیکی آنها به عراق و درگیریشان از روز اول جنگ خلاصه نمیشود، اصل داستان در رابطه با ۵۲ نفر از مردان غیور این روستاست که در همان سال ۵۹ به اسارت درآمدند و حالا پس از گذشت بیش از ۴ دهه از آن دوران، هنوز هم هیچ خبری از آنها به خانوادههایشان نرسیده است.
گفتوگوی طالب رماوندی با اهالی این روستا و پدر و مادرهایی که هنوز هم چشمانداز بازگشت عزیزانشان هستند، یکی از بخشهای تأثیرگذار این مستند است. بخش عمدهای از مستند به زبان عربی است و صحبتهای اهالی روستا (مخصوصا قدیمیترها که به زبان فارسی مسلط نیستند) در این بخشها زیرنویس میشود. اما با این وجود غمی که در چهره و حزنی که در صدای بزرگان روستا خانه کرده، گویای همه چیز است. پلانهای بدون دیالوگ، مادرهایی که عکس فرزندان مفقودالاثر شدهشان در دست گرفتند و چشمانی که هنوز میتوان رنگ و بوی انتظار را از آنها چشید، همه و همه از بخشهای دیدنی مستند «خاک» هستند.
بیشتر بخوانید:
عشق به زادگاه و عشق به سینما بنمایه اصلی مستند «ایستوود»
مستندی سرگرمکننده و حال خوب کن؛ «آن مرد با اتوبوس آمد»
«۷۲ ساعت» تا لحظه تلخ ترور قهرمان
«ساموئل خاچیکیان یک گفتوگو»؛ مستندی با طعم شیرین سینما
تازه شدن داغ «آیدین» بر پرده نقرهای
اشراری که با «اماننامه» سردار سلیمانی تسلیم شدند
«ژنرال»و نگاهی موشکافانه به یک عملیات نجات
محافظانی که تا آخرین لحظه پا پس نکشیدند
«بچههای زمین خاکی» همراه با امید در اوج ناامیدی
«سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربهزیر
بررسی فاجعه مرگ پرندگان میانکاله در «پرواز بیبازگشت»
بازخوانی «حماسه ملبورن» از زبان حماسهسرا
داستان مردی که «هوای» کارگران را دارد
برای پدر و مادرهایی که هنوز چشمانتظارند
مستند طالب رماوندی در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و اتفاقا در اکرانهایی که داشت مورد توجه منتقدان، اهالی رسانه و دوستداران سینمای مستند قرار گرفت. اگرچه این مستند میتوانست فراتر از یک کار کوتاه، اثری نیمه بلند یا حتی بلند باشد، اما نه به قیمت اینکه فقط روی انجام گفتوگوهای بیشتر مانور میداد یا روی همین مباحثی که در مستند به آنها پرداخته میشود، تأکید میکرد. برگ برندهای که میتوانست این مستند را به اثری ماندگار در میان مستندهای مرتبط با جنگ تبدیل کند، این بود که سازنده در قامت یک جستجوگر تلاش میکرد تا رد و نشانی از این ۵۲ مفقود روستا پیدا کند. سرک کشیدن به صلیب سرخ، ارتباط با مسئولان ایرانی و عراقی برای تعیین تکلیف این افراد و پیدا کردن حداقلهایی از رد و نشان آنها میتوانست کلیت مستند «خاک» را یک سر و گردن از چیزی که در جشنواره امسال سینما حقیقت به روی پرده رفت، بالاتر ببرد.
با این وجود اما نمیتوان مدعی شد که مستند «خاک» اثری خنثی است که در دل آن حرفی زده نمیشود و مستندساز سوژه را به درستی روایت نکرده است. اتفاقی که برای اهالی روستای ابوحمیظه رخ داده است، از آن دست وقایع استثنائی است که صرف پرداختن به آن، به خودی خود ارزشمند و قابل تقدیر است. اینکه یک مستندساز زبان پدر و مادری بشود تا بتواند خبری از فرزند مفقودش بعد از چهار دهه بگیرد، اتفاق کوچکی نیست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. طالب رماوندی برای ساخت مستند «خاک» دست روی سوژه ملتهبی گذاشته است، سوژهای که در دل آن داستانی تراژیک روایت میشود و عمق این داستان به قدری زیاد است که میتوان همچنان به آن پرداخت. اتفاقاتی همچون فاجعه روستای ابوحمیظه در دل جنگ تحمیلی ایران و عراق بسیار رخ داده است و پرداختن به آنها حتی در قالب مستندهای کوتاه، عمل قابل دفاع و رفتاری انسانی است. بسیاری از کسانی که در طول هشت سال دفاع مقدس آسیبهایی اینچنینی دیدند، هنوز با زخمهای آن دوران درگیر هستند و با وجو گذشتن چند دهه از آن روزها، اما همچنان تلخیهایش را به صورت کاملا ملموس به خاطر دارند. این اتفاق خوبی است که یک هنرمند مطالبهگر به درد آنها بپردازد و لنز دوربینش را به سمت آنها بچرخاند، حرکتی که شاید بتواند التیامی بر زخمهای دردناک آنها باشد.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/