چرا رژیم آمریکا مافیایی است؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حنیف غفاری طی یادداشتی نوشت: فرمایشات رهبرمعظم و حکیم انقلاب اسلامی مبنی بر بحرانزا و بحرانزیست بودن رژیم مافیایی آمریکا، مورد توجه بسیاری از مخاطبان و تحلیلگران حوزه روابط بینالملل قرار گرفته است. بهراستی رژیم مافیایی آمریکا چه خصوصیاتی دارد و چه مولفههایی در فعالیتهای آشکار و پنهان آن در دیگر نقاط جهان باید مورد توجه و استناد قرار گیرد؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
رژیم مافیایی آمریکا مبتنی بر ۳مولفه اساسی، حرکت خود را در مناسبات جهانی تنظیم کردهاست: «تولید بحران»، «توزیع بحران» و «تثبیت بحران». بهعبارت بهتر، مقامهای آمریکایی بحران را تولید و سپس از طریق شبکههای متصل بهخود در سراسر دنیا توزیع و سپس با استناد به رویکرد کلان یا کوتاهمدتی که در قبال توزیع بحرانها در پیش میگیرند، آنها را تثبیت میکنند؛ بنابراین فعالیتهای رژیم آمریکا صرفا معطوف به تولید بحران نمیشود، بلکه هدایت بحرانها و بهرهگیری مستمر از آنها نیز در دستور کار نهادهای سیاسی، جاسوسی و عملیاتی ایالاتمتحده قرار دارد.
در رژیمهای مافیایی، در عمل مفهومی به نام «دوست» معنا ندارد و دیگر بازیگران همراه، نقش «شریک» یا «مهره» این رژیمها را ایفا میکنند. این قاعده بهصورت مطلق در قبال آمریکا نیز صدق میکند. جهت درک بهتر این موضوع، لازم است نیمنگاهی به بحران اوکراین بیندازیم؛ جایی که بسیاری از بازیگران اروپایی وادار به ورود به قمار پرریسک، نامتوازن و خطرناک آمریکا در کییف شدهاند.
در این معادله، اروپا بهجای «شریک امنیتی» به «مهره بازی آمریکا» تبدیل شدهاست. این همان آسیبی است که تا به امروز گریبانگیر اروپای واحد شدهاست. زمانی که در تاریخ هفتم فوریه سال۱۹۹۲ میلادی پیمان «ماستریخت» یا همان پیمان اتحادیه اروپا بین سران ۱۲کشور عضو جامعه اقتصادی اروپا منعقد شد، اروپاییان بهصورت خواسته یا ناخواسته اقتصاد و امنیت خود را به واشنگتن گره زدند. آمریکا نیز در مقابل، بهراحتی از اروپا بهمثابه یک «ابزار سلطه» در جهان استفاده کرد و حتی «شراکت اروپا» با خود را در بسیاری از موارد به «اطاعت محض اروپا از خود» تقلیل داد.
در دوران ریاستجمهوری ترامپ شاهد بودیم که دولت سابق این کشور در راستای اثبات قدرت خود به شهروندان کشورش، بهراحتی وضع تعرفههای گمرکی در قبال برخی کالاهای وارداتی از اروپا را در دستور کار قرار داد و حتی ابایی از به چالش کشیدن ساختار ناتو جهت دریافت هزینههای بیشتر از بازیگران اروپایی نداشت.
در مناسبات پنهان آمریکا و مهرههایش، ماجرا بهمراتب پیچیدهتر است. در سال ۲۰۱۳ میلادی، دولت اوباما در راستای ایجاد جنگ نیابتی (بهجای حضور آشکار اشغالگران)، گروه تروریستی- تکفیری داعش را تأسیس کرد و آنها را به کمک دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی در منطقه شامات (سوریه و بخشی از عراق) اسکان داد.
پس از حمایت همهجانبه آمریکا از داعش و توزیع بحران در مناطق هدف، مقامهای پنتاگون و سنتکام به بهانه مبارزه با تروریسمی که خود مولد آن بودند، راهی منطقه غرب آسیا شدند! این همان سیاست توأمان «بحرانسازی»، «توزیع بحران» و «تثبیت بحران» است.
حکومت آمریکا در اینجا نقش «متغیر مستقل» و داعش نقش «متغیر وابسته» را ایفا میکرد. مشابه این رویکرد را ما در شکلدهی به گروههای تروریستی مانند «الشباب» و «بوکوحرام» در آفریقا یا حتی شکلگیری گروههای نژادپرست افراطی و نئونازیستی در کشورهای اروپایی مشاهده میکنیم. نمیتوان ماهیت این گروههای متوحش و افراطی را بدون استناد به مصدر تولیدکننده آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نکته بعدی، مربوط به «شبکههای پشتیبان آمریکا» در جهان است. در هر ۳مرحله «ایجاد بحران»، «توزیع بحران» و «تثبیت بحران»، مقامهای کاخسفید از هرم رسانهای ساخته و پرداخته دست خود بهمثابه یک «اهرم تأثیرگذار» استفاده میکنند.
مهمترین وظایفی که رسانهها و شبکههای اطلاعرسانی وابسته به جریان سلطه (رژیم مافیایی آمریکا) برعهده دارند، تسهیل سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای مدنظر آمریکا در نقاط مختلف دنیاست.
رسانههای مافیایی، به نام دمکراسی و به کام دیکتاتوری، به فعالیتهای مخرب خود در راستای تحریف وقایع جاری در جهان مشغول هستند. این رسانههای وابسته، از تکنیکهایی مانند «مبالغه»، «وارونهنمایی»، «عادیسازی» و «سادهسازی» وقایع و بحرانها در راستای منافع رژیم مافیایی آمریکا استفاده میکنند.
بهعنوان مثال، رسانههای غربی ضمن تمرکز محض روی بحران نبرد در اوکراین، به وضوح نسلکشی ۸ساله سعودیها و اماراتیها در یمن را بهدلیل بهرهگیری این دو از حمایت آمریکا، سانسور کرده و شهادت روزانه دهها کودک یمنی را بهمثابه پدیدهای عادی یا غیرقابل اهمیت مورد شناسایی افکارعمومی دنیا قرار میدهند.
حتی در قبال بحران اوکراین نیز بیشتر رسانههای غربی از تمرکز بر ریشه و مبنای شکلگیری بحران، یعنی مداخلهگرایی مخرب واشنگتن و اعضای ناتو در امور سیاست داخلی و خارجی روسیه از طریق اصرار بر گسترش ناتو به شرق خودداری کرده و صرفا مسکو را بهدلیل آغاز جنگ در اوکراین مورد سرزنش و انتقاد قرار میدهند. در این میان، رژیم مافیایی آمریکا هر کشور، دولت و حتی انسانی را که درصدد کشف ارتباطات علی – معلولی بین اجزا و اتصالات شبکه مافیایی این کشور سلطهگر و بحرانساز برآید، متهم به «دروغپردازی» یا «توهم توطئه» کرده و هر اقدامی را در راستای سرکوب آن صورت میدهد. این همان وقاحت ذاتی مستتر در رژیمهای مافیایی است که نمیتوان حدود و ثغوری برای آن متصور شد.
منبع: فارس
انتهای پیام/
انتهای پیام/