دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

واکاوی رسالت و نقش دانشگاه اسلامی در «تمدن‌سازی»/ حلقه مفقوده علوم انسانی ناشی از فقدان افق تمدنی است

 تحلیل نقش و جایگاه دانشگاه‌های ایران پس از انقلاب اسلامی در تولید علوم و فنون درون‌زا و بومی و متعاقب آن تمدن‌سازی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
کد خبر : 645605
دانشگاه ها

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، لاله قلی‌پور- ملت ایران باوجود برخی عقب‌ماندگی‌های تحمیلی و اختلالاتی که در بعضی از مقاطع در پیشرفت خود تجربه کرده، علاوه بر خودباوری تمدنی، از ظرفیت‌های واقعی ایجاد یک مسیر جدید برای شکل‌گیری تمدن اسلامی برخوردار است. به‌بیان‌دیگر، ما از دشواری‌ها و پیچیدگی‌های تمدن‌سازی ناآگاه نیستیم اما نمی‌توانیم از ظرفیت‌های منحصربه‌فرد ایران اسلامی برای گام نهادن در مسیر شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی چشم‌پوشی کنیم.


کشور، به برکت انقلاب اسلامی، موفق شده تا در مدت زمان ۴۲ سال گذشته، بخشی از این ظرفیت را آزاد کند و تا حد قابل‌توجهی به فعلیت برساند؛ یعنی ما صرفاً از استعدادهای بالقوه سخن نمی‌گوییم بلکه معتقدیم در این سال‌ها بخشی از این استعدادها فرصت به فعلیت رسیدن را پیدا کرده است؛ هرچند فاصله ما با به فعلیت رساندن سایر ظرفیت‌هایی که بدون آن‌ها شکل‌گیری تمدن نوین ممکن نخواهد شد، کم نیست. ما امروز می‌توانیم با قاطعیت بگوییم که جمهوری اسلامی در میدان علم و فن‌آوری، در عرصه دفاعی و یا در ایجاد یک نظم سیاسی جدید مبتنی بر اسلام، قدم‌های مهمی با رویکرد تمدنی برداشته است به‌ویژه آنکه رشد ما در ساحت علم و فن‌آوری کاملاً کلیدی است.


مراکز علمی و دانشگاه‌ها در طول تاریخ همواره از یک سهم کلیدی و آغازگر در عرصه تمدن‌سازی برخوردار بوده‌اند. از بیت‌الحکمه‌ها تا نظامیه و دارالعلم یا حوزه‌های علمیهٔ جامع علوم، همگی در شکل‌گیری تمدن شکوهمند اسلامی صاحب نقش بوده‌اند. امروز هم کسی نمی‌تواند سهم و نقش منحصربه‌فرد دانشگاه‌های معاصر را در تمدن‌سازی نادیده بگیرد.


البته دانشگاه مدرن و تولد نارس آن در ایران، با آنچه موردنظر اسلام به‌عنوان یک مرکز علمی و تربیتی است همسویی کامل ندارد و چه‌بسا در عرصه نرم‌افزاری تعارضاتی هم میان این دو وجود داشته باشد، اما آنچه مسلم است، البته امروز دانشگاه‌ها با هویتی تا حدی جدید و متأثر از گفتمان انقلاب اسلامی در خدمت شکل‌گیری تمدن اسلامی قرار گرفته‌اند و گام‌به‌گام در حال تحول هستند.


اکبر فرجی ارمکی، دانش‌آموخته دکتری مدیریت آموزش عالی دانشگاه شهید بهشتی در مقاله «رسالت و نقش دانشگاه اسلامی در تمدن‌سازی و تولید علم دینی» به تحلیل نقش و جایگاه دانشگاه‌های ایران در تولید علوم و فنون درون‌زا و بومی می‌پردازد.


لزوم ایفای ِنقش بازیگران نواندیش در دانشگاه‌ها


نویسنده در مقدمه مقاله با اشاره به اینکه علم، یکی از قوی‌ترین عناصر تمدنی در عصر حاضر به شمار می‌رود، خاطرنشان می‌کند: «اگر جامعه‌ای در این ناحیه نتواند دیدگاه‌های مفید، جذّاب، موجه و کارامل ارائه کند، نمی‌تواند احیاگر تمدن خود باشد. تمدن‌ها نیاز به ساخته‌شدن و ترمیم در طول تاریخ‌ دارند و در بعضی‌ اوقات ممکن است توسط تمدن‌ها و فرهنگ‌های نوظهور دیگر به چالش کشیده شوند.» به عقیده وی: «بازسازی و مرمت اجزای تشکیل‌دهنده فرهنگ‌ها و تمدن‌ها وظیفه منادیان و اندیشمندان آن‌ها است. تمدن‌ها وقتی که به وجود می‌آیند، اعتلا می‌یابند، دچار ضعف می‌شوند و رو به افول می‌گذارند. پایدار ساختن یک تمدن در نقطه اوج و اهتزاز، نیازمند توجه، بررسی و تقویت عناصر سازنده است.»


حفظ رابطه معقول جامعه و دانشگاه‌ها لازم است


تمدن اسلامی ملّی کشور کهن و ریشه‌دار ایران از مهم‌ترین، قدیمی‌ترین و پویاترین تمدن‌های بشری در طول تاریخ بوده است. این پژوهشگر، یکی از مهم‌ترین عناصر تشکیل دهند این تمدن را علم و دانش می‌داند و می‌نویسد: «تاریخ علمی تمدنی ایرانی اسلامی از وجود مدارس، مکتب‌خانه‌ها و حوزه‌های علمی و فرهنگی حکایت دارد که البته این نهادها جز با حمایت و همراهی رهبران و اندیشمندان این کشور نمی‌توانستند، شکل بگیرند. ایرانیان از دیرباز در علم دوستی و دانایی محوری شهره بوده‌اند و در شکل‌گیری تمدن عظیم اسلام نیز نقش به سزایی داشته‌اند. ورود اسلام به حوزه‌های تمدنی ایرانی و وحدت و هم‌اندیشی این دو حوزه تمدنی بزرگ، کلیت منسجمی ساخت که اندیشه بشری در طول تاریخ حتی نتوانسته بود ابعاد و بنیان‌های آن را به تصور درآورد.»


به گفته وی؛ «در توسعه، پویایی، بازیابی و بازسازی این تمدن و هویت بزرگ، دانشگاه‌ها که نهاد مدرن تولید علم و جنبش نرم‌افزاری هستند، نقش اساسی و کلیدی ایفا می‌کنند. از درون دانشگاه و توسط نخبگان علمی است که پایه‌های نظری تمدن، توجیه مناسب نظری می‌یابند.»


بازآفرینی، مرمت، حفظ و پویایی این تمدن کهن در عرصه جدید، از دیدگاه نویسنده، رسالتی است که امروزه بار عظیم آن بر شانه‌های دانشگاه و قشر فرهیخته دانش‌پژوهان قرارگرفته است لذا وی دراین‌باره می‌گوید: «دانشگاه به‌عنوان نهادی که علاوه بر کارویژه علم‌آموزی دغدغه‌هایی فراتر از مرزهای علم دارد، تمام ابعاد آفرینش‌گری انسان را ازجمله علم، هنر، صنعت و مورد بررسی قرار می‌دهد.»


به تعبیر فرجی، دانشگاه در تمام دنیا، خاستگاه اندیشه‌ها و طرح‌های نو است و اضافه می‌کند: «دانشگاه پویا و فعال و شاداب، ابزارها و اندیشه‌های ترقّی‌آفرین را خلق می‌کند و می‌تواند در رشد فرهنگ، اجتماع و اقتصاد مؤثر باشد و چنانچه رسالت واقعی خود را انجام دهد و این امر مداوم باشد، می‌تواند به رشد تولید علوم و فنون بومی و توسعه تمدن‌ها کمک کند. لازمه ایفای نقش از سوی دانشگاه‌ها حضور شخصیت‌های نواندیش در دانشگاه و ارتباط آن با حوزه‌های مختلف اندیشه، علم و فن‌آوری است.»


البته این پژوهشگر با بیان اینکه هر نظام آموزشی بر اساس جغرافیای خاص خود و نیازها، پیشینه تاریخی نظام‌ها و ارزش‌های موجود در جامعه مفهوم می‌یابد، اظهار می‌کند: «واردکردن بی‌کم‌وکاست نظام آموزشی یک جامعه به جامعه دیگر که وضعیت تاریخی، فرهنگی و ارزشی متفاوتی دارد، منجر به شکل‌گیری یک نظام غیر کارآمد می‌شود.»


سیاست آموزشی هر جامعه به عقیده نویسنده، نمی‌تواند جدا از فرهنگ و سابقه تمدنی و مکتب و سنّت علمی آن باشد و به رشد نیز برسد. وی در این زمینه می‌افزاید: «نظام آموزشی باید قالب‌های فکری جامعه را درک کرده در برقراری ارتباط و سازگاری با آن بکوشد. نظام آموزشی دانشگاهی هر جامعه‌ای در ارتباط تنگاتنگ با حوزه فرهنگی و تمدنی آن جامعه قرار دارد.»


محقق در ادامه توجه دانشگاه‌های امروزی ایران را بیشتر معطوف به علوم تجربی و فن‌آوری جدید می‌داند و عنوان می‌کند: «علوم انسانی مورد غفلت واقع‌شده است. به‌طوری‌که اندیشه‌های نو در حوزه علوم انسانی در خارج دانشگاه بیشتر رشد می‌کند تا در دانشگاه‌های داخل و با توجه به‌سرعت پیشرفت و تحول در عرصه‌های علمی و فرهنگی در جهان، نباید از اهمیت علوم انسانی که نقش مادر علوم و مبانی را دارد، غافل شد.»


وی ادامه می‌دهد: «تلاقی و رویارویی جامعه و دانشگاه با اندیشه‌ها و سؤالات نو ضروری است و باید در دانشگاه ضمن مطالعه و فهم هر پدیده‌ای، به‌ نقد و بررسی آن‌ نیز همت گماشت و وجوه مثبت آن را پذیرفت. این ارتباط تنگاتنگ دانش‌ها با جامعه و ازجمله فرهنگ جامعه، باعث شد تا کشورهایی که در معرض وابستگی‌های سیاسی، اجتماعی، صنعتی و... هستند، به دفاع از ارزش‌های فرهنگی جامعه خود برخیزند.»


تحولات دانشگاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی


پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نظام دانشگاهی تا حد زیادی به عرصه منازعه نیروهای اسلامی و غیر اسلامی که حاصل پرورش برخی تحصیل‌کردگان غرب بود، تبدیل شد. نویسنده با اشاره به اینکه در این شرایط، رسالت دانشگاه و فضای آن نه علمی و نه فرهنگی، بلکه یک کارکرد سیاسی انقلابی و پرشور و پرتنش بین نیروهای مسلمان و نیروهای مخالف پیدا کرده بود، می‌نویسد: «تداوم این روند باعث شد تا امام خمینی (ره) در پیام نوروزی سال ۱۳۵۹ بر لزوم ایجاد تحول بنیادی در نظام دانشگاهی کشور تأکید کند و به دنبال آن، دانشجویان مسلمان بر توقّف موقّت فعالیت‌های آموزشی اصرار کردند تا در طی آن، به اصلاحات اساسی برای پایان دادن به اوضاع نابسامان فرهنگی، سیاسی و آموزشی و طرد گروه‌های سیاسی آشوبگر و مخالف بپردازند. لذا در ۱۵ خرداد ۱۳۵۹ با تصمیم ستاد انقلاب فرهنگی، دانشگاه‌ها تعطیل شدند. در پی صدور فرمان امام (ره) ابتدا یک تشکل با نام ستاد انقلاب فرهنگی شروع به کارکرد و سپس همین ستاد، تبدیل به شورای عالی انقلاب فرهنگی شد تا به‌عنوان یک سازمان متمرکز، به‌طورجدی فعالیت فرهنگی علمی دانشگاه‌ها را پی‌ریزی و پایه‌گذاری کند.»




بیشتر بخوانید:





وی ادامه می‌دهد: «به‌فرمان حضرت امام (ره) ستاد انقلاب فرهنگی ضمن شکل‌گیری، موظف بود زمین تحول و اسلامی شدن دانشگاه‌ها و دگرگون‌سازی اوضاع را ایجاد کند. فعالیت ستاد باید برای همیشه مشکل سیاسی دانشگاه‌ها را از بین ببرد و شکل و محتوای علمی و پژوهشی دانشگاه تا را در زیر سایه تدین و اسلامیت فراهم کند.»


از درون دانشگاه و توسط نخبگان علمی است که پایه‌های نظری تمدن، توجیه مناسب نظری می‌یابند


یکی از اهداف موردنظر از تعطیلی دانشگاه‌ها، تعدیل وضع سیاسی موجود و توجه و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی در آموزش عالی از نگاه این پژوهشگر است و وی در خصوص چرایی آن می‌گوید: «از سویی دانشگاه‌ها عرصه مبارزه سیاسی بین گروه‌ها شده بود و از سوی دیگر، بیگانگی برنامه‌های دانشگاهی با معارف و فرهنگ اسلام و عدم توجه به نیازهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه و نیز نداشتن مدیریت صحیح و نبودن امکانات کافی آزمایشگاهی، کیفیت علمی-آموزشی دانشگاه‌ها را پایین آورده بود.»


به گفته وی؛ «ستاد انقلاب فرهنگی تلاش کرد تا ضمن برنامه‌ریزی و درک نیازمندی‌های جامعه، به طرح برنامه‌ها و پروژه‌های علمی-تحقیقاتی و تدوین محتوای آموزشی برای پاسخگویی به نیازها بپردازد؛ ازجمله اقدام به تأسیس دفتر همکاری دانشگاه و صنعت برای برقراری تعادل و توازن آموزش و پژوهش دانشگاهی با نیازها و الزامات جامعه که این از وظایف نظام نوین دانشگاهی پس از پیروزی انقلاب بود. اساساً بعد از انقلاب اسلامی سعی شد زمینه و بستری فراهم شود تا دانشگاه‌ها در خدمت جامعه اسلامی ایران قرار بگیرند.»


مبانی و بستر دانشگاه اسلامی به‌عنوان تولیدکننده علوم و فنون بومی


نویسنده یکی از مبانی و بسترهای دانشگاه را با توجه به مقدمه قانون اساسی ذکر می‌کند و می‌گوید: «در مقدمه این قانون آمده است هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به‌سوی نظام الهی است تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به‌منظور تجلّی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید. قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم‌گیری‌های سیاسی و سرنوشت‌ساز برای همه افراد اجتماع فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود متصدی و مسئول رشد و ارتقا و رهبری شود.»


وی به بندهای یک، دو و چهار از اصل سه اشاره می‌کند که مبنی بر ضرورت ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با مظاهر فساد و تباهی؛ بالا بردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها؛ تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه‌های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی هستند.


سند چشم‌انداز بیست‌ساله جمهوری اسلامی ایران مبانی دیگری است که این محقق در ادامه به آن استناد می‌کند و می‌افزاید: «این سند در دو زمینه الف) در زمینه علمی: نهضت نرم‌افزاری و تولید علم؛ ب) در زمینه فرهنگی: تقویت روحیه ایمان و ایثار در مسئولان و مردم، تبیین مبانی ارزشی و قانون اساسی هستند.»


ویژگی‌های فرد ایرانی در افق ۱۴۰۴ بر اساس چشم‌انداز بیست‌ساله که دانشجویان مصادیق بارز آن خواهند بود؛ «فعال، مسئولیت‌پذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه، تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به‌ نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن» است.


این محقق، سیاست‌های کلی چشم‌انداز در قسمت امور فرهنگی که وزارت علوم از مجریان اصلی آن به شمار می‌رود را این‌گونه توضیح می‌دهد: «اعتلا و عمق بخشیدن به معرفت و بصیرت دینی بر اساس تعالیم قرآنی و مکتب اهل‌بیت(ع)؛ نمایان نگاه‌داشتن اندیشه دینی و سیاسی امام (ره) و برجسته کردن نقش آن به‌عنوان یک معیار اساسی در تمام سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها؛ اصلاح نظام آموزشی کشور شامل آموزش‌وپرورش، فنی و حرفه‌ای و آموزش عالی در راستای تحقّق اهداف چشم‌انداز بیست‌ساله.»




بیشتر بخوانید:


ساخت تمدن با امتداد اندیشه به عرصه عمل محقق می‌شود


مهم‌ترین شاخص تمدن اسلامی تربیت نسل سپاسگزار است




نویسنده در ادامه از شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان یکی دیگر از مبانی و بسترهای دانشگاه نام می‌برد و خاطرنشان می‌کند: «شورا طی چندین مصوبه و طرح در خصوص مسائل آموزش عالی و اسلامی شدن دانشگاه‌ها، به هدایت کلی و سیاست‌گذاری در زمین برنامه‌های فرهنگی دانشگاه‌ها پرداخته است.»


وی می‌افزاید: «شورا پس از بحث‌های فراوان، مؤلفه‌های دانشگاه را در قالب ۶ مؤلفه استاد، دانشجو، نظام برنامه‌ریزی فرهنگی، متون برنامه‌ریزی درسی، نظام برنامه‌ریزی آموزشی و پژوهشی و مدیریت، تعریف و ذیل هرکدام از آن مؤلفه تا سیاست‌هایی را به‌عنوان راهبرد، طراحی و تدوین و تصویب کرده است.»


فرجی به برخی از این سیاست‌های راهبردی اشاره می‌کند که عبارت‌اند از: «گسترش و تقویت ایمان و اعتقاد اسلامی، تهذیب و تزکیه نفس و اعتلای عقلانی و علمی دانشجویان؛ تقویت روحیه آرمان‌گرایی، کمال‌جویی، آزادگی، ایثارگری، مشارکت‌جویی، نقّادی، حقیقت‌جویی و تشویق و تقویت احساس مسئولیت اجتماعی دانشجویان؛ ارتقای سطح دانش و بینش سیاسی و اجتماعی دانشجویان و تجهیز آن‌ها با توانایی‌ها و قابلیت‌های موردنیاز برای تحلیل مسائل جامعه و جهان در راستای تحقّق آرمان‌های اسلامی، قانونمند کردن فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی دانشجویان به‌منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برای بحث و گفت‌وگو و تحرّک و ارتقای اندیشه دینی.»


پس از انقلاب اسلامی، بستری توسط دانشگاه‌ها برای خدمت‌رسانی به جامعه اسلامی ایران فراهم شد


سیاست‌های راهبردی دیگر شامل حل مشکلات اجتماعی و معیشتی دانشجویان به‌منظور فراهم آوردن بستر لازم برای فعالیت‌های علمی، فرهنگی و دینی آنان؛ ارتقای سطح دانش و معرفت دینی، سیاسی و اجتماعی استادان متناسب با رشته تحصیلی، علایق و تجارب آنان؛ احیا و حفظ و ترویج اصیل اسلام در محیط‌های علمی با استفاده از روش‌های کارامل و هماهنگ با شئون محیط‌های علمی؛ زمینه‌سازی به‌منظور ایجاد توانایی بحث و گفت‌وگو و نقد و ارزیابی سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها؛ توجه به نقش الگویی استادان در رفتارسازی دانشجویان و الگوسازی بر اساس آن نقش از طریق شناسایی و معرفی و تشویق مدیران، استادان، دانشجویان و کارمندان شایسته بر اساس شاخصه‌های مدیریت در نظام اسلامی است.


در بخش پیشنهادهایی که در قسمت انتهای تحقیق توسط این پژوهشگر عنوان‌شده آمده است که دانشگاه‌ها در تعریف مأموریت خود در برنامه‌های راهبردی به کارکرد تولید علم بومی توجه خاص مبذول دارند. با توجه به نقش دانشگاه در ارتباط با نیازهای جامعه و حفظ و تقویت هویت ایرانی-اسلامی و مسئله جهانی بودن علم، باید بین کارکردهای مختلف دانشگاه از حیث تمدن سازی تعادلی ایجاد شود به دلیل تقدم و تأخّر پژوهش که در درجه یک، برای تولید علم و جنبش نرم‌افزاری و سپس آموزش و ارائه خدمات اجتماعی به جامعه و تقویت حلقه ارتباطی صنعت و دانشگاه به‌اضافه کارکردهای فرهنگ‌سازی و تقویت معنوی جامعه و ظرفیت‌سازی سیاسی به ترتیب جز کارکردهای دانشگاه تمدن ساز محسوب می‌شود.


آسیب‌شناسی وضعیت فعلی دانشگاه‌ها و جامعه و ارائه یک یا چند مدل اثربخش برای برقراری ارتباط سالم بین این دو یکی دیگر از پیشنهادها نویسنده است، وی معتقد است: «به‌منظور ارتقای علم و دانش و در پی استقلال کامل علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، توجه به دانشگاه باعث رشد و توسعه جامعه در همه ابعاد می‌شود و این امر درگرو آسیب‌شناسی و نقد و بررسی وضع موجود است تا کاستی‌ها و نواقص نمایان شده و نسبت به رفع آنان اقدام شود.»


ارزیابی و بررسی وضعیت فعلی دانشگاه و نظام سیاسی و شناخت موانع برقراری ارتباط بهتر بین دانشگاه و نظام سیاسی و ارائه راهبرد برای رفع این موانع و نیز ارزیابی و بررسی اوضاع استقلال و خودکفایی علمی، فنی، مالی و بودجه‌ای دانشگاه‌ها و شناخت میزان توفیق در این امر دو پیشنهاد مطرح‌شده دیگر توسط «فرجی» است.


بررسی و توجه به نقش و عملکرد نظام مدیریتی دانشگاه‌ها و شناخت کاستی‌ها و تجربیات مفید و ارائه راهکارهای بهتر برای حل مسائل و نیز ارزیابی و بررسی سازمان‌های علمی و پژوهشی پس از انقلاب اسلامی و تقویت وجوه مثبت و تلاش برای رفع وجوه منفی آنان؛ شامل جهاد دانشگاهی، انتشارات سمت، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز نشر دانشگاهی و از دیگر پیشنهادها تحقیق فوق است.


«بررسی و آسیب‌شناسی وضعیت علوم انسانی؛ شامل بررسی وضعیت اساتید، دانشجویان، کتب و مواد درسی، وضع اشتغال فارغ‌التحصیلان این حوزه و تلاش برای رسیدن علوم انسانی به جایگاه واقعی خود و عدم توجه یک‌ بُعدی به علوم تجربی و فنی» از دیگر پیشنهادهای ارائه‌شده توسط نویسنده مقاله است.


وی در پایان خاطرنشان می‌کند: «حفظ رابطه معقول جامعه و دانشگاه‌ها لازم است؛ به‌طوری‌که امروزه از دانشگاه خواسته می‌شود که فعالیت‌هایش را در زمینه‌های تولید علم، توسعه فن‌آوری و مقابله با مواردی چون فقر، تعصب، خشونت، بی‌سوادی، تخریب محیط‌زیست، بیماری و غیره افزایش دهد.»


گفتنی است، هرگونه تحقیق و بررسی علمی و کارشناسی در باب دانشگاه و نظام آموزشی ازآن‌جهت حائز اهمیت است که این نهاد مدرن، تولیدکننده علم و دانش است و به جامعه قدرت می‌دهد تا در راستای ترقّی فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع گام بردارد و تداوم این روند به شکل‌گیری تمدن کمک کند. دانشگاه‌های ایران نیز از این قاعده مستثنا نیستند. درست به همین دلیل است که در عصر جمهوری اسلامی بایستی با دانشگاه‌های متعدد و باکیفیت در جستجوی ساخت و تأسیس تمدنی نوین بود.


انتهای پیام/۴۱۶۷/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب