یادداشت| رسانهها و موضوع اوکراین
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، درگیری روسیه و اوکراین در چند روز گذشته با واکنشهای متفاوتی همراه بود و به دلیل همسایگی روسیه با ایران، ایرانیها با حساسیت بیشتری این ماجرا را دنبال میکنند، بدیهی است افکار عمومی در جهان، این جنگ را از دریچه رسانهها دنبال کنند و این رسانهها هستند که با ارائه تصاویر، اخبار و اطلاعات دلخواه خود و منطبق بر منافع دولتهای متبوع و جریانهای سیاسی خود، به شکلگیری قضاوتها و ذهنیتهای مختلف پیرامون این منازعه کمک کنند.
متأسفانه برخی از فضای حاکم بر رسانههای داخلی بهویژه شبکههای اجتماعی متأثر از رسانههای غربی است و به همین دلیل غالب تحلیلها و قضاوتها درباره این منازعه یکطرفه و یا لااقل ناقص و بدون پشتوانه اطلاعاتی و شناختی دقیق است. البته مراد از این نوشتار جانبداری از هیچکدام از طرفین نیست اما تبیین و ارزیابی دقیق دلایل، عوامل، پیشزمینهها و فهم دقیق از پیچیدگیهای روابط بینالملل در ارزیابی منصفانه و دقیقتر این موضوع کمک میکند.
بهطور مثال، شاید رسانههای غربی کمتر به موضوع مطالبات دونستک و لوگانسک بهعنوان دو ایالت جداییطلب اوکراین که بر اساس قوانین حقوق بینالملل و اصل حق تعیین سرنوشت خواستار حمایت روسیه شدهاند، پرداخته باشند، بلکه بهمنظور تخریب چهره پوتین و ارائه تصویری زورگویانه و متجاوز از روسیه، این موضوع در خط خبری رسانههای غربی دیده نمیشود بلکه مفاهیم و اصطلاحاتی چون جنگطلبی پوتین، ملیگرایی روس و تجاوز آنها بیشتر به چشم میآیند که همین موضوع سبب شده تا افکار عمومی را به برداشتی غیرواقعی یا لااقل ناقص از این منازعه سوق دهد.
اکنون تصور کنید رسانههای غربی به برخی مفاد حقوق بینالملل و یا توافق مینسک تأکید کنند، بهموجب بند اول ماده ۳۰ طرح مسئولیت بینالمللی دولتها و همچنین توافقنامه مینسک، چون دولت کییف تعهداتش مبنی بر برابری و نمایندگی همه مردمانی که در قلمروش زندگی میکنند را نقض کرده؛ نظام مسئولیت بینالمللی بهصورت خودکار محقق میشود و حق جداییطلبی که ایجاد شده بود را قانونی و در چارچوب حقوق بینالملل موضوعه قرار میدهد.
بنابراین روسیه با توجه به عدم پایبندی دولت اوکراین بر اساس اسناد بینالمللی و تعهدات منطقهای و درخواست جمهوریهای خودخوانده دونتسک و لوگانسک بهعنوان یکی از تبعات نقض موازین حقوق بشر مندرج در قاعده حق تعیین سرنوشت تلاش کرده تا اصول بنیادین حقوق بینالملل که در منشور سازمان ملل متعهد نیز درجشده را در شرایطی که جداییطلبان شاهد نقض سیستماتیک حقوق بشر بودند را فراهم نماید.
ازاینرو با بررسی آرا دیوان بینالمللی دادگستری بهعنوان منبع حقوق بینالملل، مشروعیت اقدام جداییطلبان اوکراین و درخواست حمایت از روسیه و بهتبع آن ورود به خاک این کشور محلی قانونی پیدا میکند اما رسانههای غربی کمتر از این منظر به موضوع میپردازند و تلاش میکنند با تلفیق تصاویر واقعی و غیرواقعی از بمباران برخی مناطق مسکونی و آسیب به غیرنظامیان با تحریک افکار عمومی، به افزایش نفرت از روسیه و پوتین در افکار عمومی دامن بزنند، حالآنکه شاید کمتر کنشگر فعال در فضای مجازی این سؤال را از خود بپرسد که چرا آمریکا و کشورهای غربی با دهها هزار کیلومتر فاصله از مرز روسیه و اوکراین در یک دهه اخیر مداخلههای گوناگون مثل انقلابها و براندازیهای رنگین در این کشور را کردهاند، اما روسیه با داشتن کیلومترها مرز مشترک با اوکراین نباید دخالتی در اوکراین داشته باشد؟!
تأکید میکنم این نوشتار نه به معنای حمایت صرف از روسیه بلکه بدین معناست که امروزه رسانهها شکلدهنده اصلی جنگ نرم و جنگ روانی حتی در میدان رزم و جنگ نظامی هستند و ورای توان نظامی آنها، استراتژی رسانهای و سایبری دولتهای درگیر نیز حداقل در جلبتوجه افکار عمومی میتواند مؤثر باشد.
*محمود کبیری یگانه، معاون ارتباطات و امور بینالملل شورای اسلامی شهر تهران
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/