کسی که به نان شب محتاج است به کتاب توجه نمیکند/ در ادبیات کودک راههای نرفته زیادی پیش رو دارم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مصطفی رحماندوست متولد سال ۱۳۲۹ در همدان، شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است. وی مدرس داستاننویسی، قصهگویی، ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاهها و از داوران و نمایندگان هیئت علمی جشنواره بینالمللی شعر فجر نیز بوده است.
رحماندوست پس از اخذ مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، بهعنوان کارشناس کتابهای خطی در کتابخانه مجلس مشغول به کار شد و سپس بهعنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانشآموز، سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان، سردبیر مجله شهرزاد قصهگو به فعالیت خود ادامه داد.
رحماندوست دارای نشان درجه یک هنری (دکترا) است. وی پس از بازنشستگی از سمتهای دولتی، مدیر گروه شکوفه (بخش کودکان و نوجوانان) انتشارات امیرکبیر و مشاور رئیس کتابخانه ملی ایران شد و اقدام به راهاندازی پایگاه اینترنتی «کتابخانه ملی کودک و نوجوان ایران» کرد و توانست تا دهمین سال شروع به کار این پایگاه متن کامل بیش از بیستوچهار هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان را برای پژوهشگران قابل دسترس کند. رحماندوست همچنین یکی از اعضای اصلی داوران جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان و جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان و نوجوانان است. او عضو هیئت داوری کتاب سال، جشنوارههای کتاب و مطبوعات کودکان و عضو شورای موسیقی کودکان و شورای کتاب کودک ایران نیز بوده است.
از این نویسنده و شاعر ایرانی، تاکنون ۳۱۴ اثر بهصورت مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان، تألیف و ترجمه داستانهای کودکان و نوجوانان و کتابهایی درباره فنون قصهگویی و ادبیات کودکان در ایران و جهان منتشر شده است. تیراژ کتابهای وی به بیش از ۶ونیم میلیون نسخه میرسد و برخی از آثارش از جمله «قصه دو لاکپشت تنها»، «بازی با انگشتها»، «سه قدم دورتر شد از مادر»، «دو تا عروس، دو تا داماد» و … به سیزده زبان ترجمه شده است.
شعر «صد دانه یاقوت» یکی از مشهورترین و شناختهشدهترین اشعار رحماندوست است. این شعر و برخی از اشعار او در دوره تحصیلات ابتدایی و در درس زبان فارسی آموزش داده میشود. از آثار وی میتوان به فرهنگ آسان، فوت کوزهگری، ترانههای نوازش، ترانههای نیایش، مجموعه شعرهای «قصههای پنج انگشت» و «بازی با انگشتها» که ریشه در ادبیات فولکلور ایران دارد، مجموعه شعر «دوستی شیرین است»، هیچانهها، باغ مهربانیها و... اشاره کرد. وی همچنین با انتشار برخی از آثارش با کمک تسهیلات آسان نشر تحت عنوان عمو مصطفی در آمریکا، امکان مطالعه، گوش دادن و خریدن کتابهایش را برای کودکان ایرانی خارج از کشور مهیا ساخته است.
کتاب «باورکن، من لاکپشتم» به قلم مصطفی رحماندوست توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روانه بازار شده است. به همین بهانه با این نویسنده پیشکسوت به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
معرفی موجودات در حال انقراض ایرانی
آنا: ایده کتاب «باور کن من لاکپشتم» چگونه به ذهنتان رسید؟
رحماندوست: ایده این کتاب را خانم زهره پریرخ که خودشان از نویسندگان حوزه کودک هستند، به من پیشنهاد دادند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پروژهای را طراحی کرده است که بر مبنای آن حیوانات و موجودات در حال انقراض ایرانی را معرفی کنند. در اینصورت با اطلاعرسانی شاید حساسیت روی آنها ایجاد شود. اصل فکر خیلی قشنگ بود. تعدادی از این حیوانات را معرفی کردند و من هم از بین آنها لاکپشت را انتخاب کردم.
آنا: این کتاب ریشههای فرهنگی-بومی دارد یا زاییده تخیل شما بهعنوان نویسنده است؟
رحماندوست: تمام مجموعه ۱۰ جلدی «آهای، مواظب ما باشید!» که یک جلد آن «باور کن من لاکپشتم» نام دارد، واقعی است. یعنی هنوز در طبیعت ایران موجود هستند اما به آنها توجه نمیشود. این کتابها میخواهد که کودکان امروز را که بزرگان فردا هستند نسبت به این حیوانات در حال انقراض حساس کند. آن چیزی که الان بهعنوان معرفی این حیوانات آمده، داستانش تخیلی است اما تمام ویژگیهایی که در کتاب من یا در کتابهای دیگر این مجموعه درباره آن حیوانات گفته شده، مبتنی بر یافتههای علمی و واقعی است.
فعالیت در حوزه بزرگسالان را قبول نکردم
آنا: بیش از ۴۰ سال است در حوزه کودک فعالیت میکنید، بسیاری از همنسلان و همکاران شما تغییر مسیر دادند و به حوزه ادبیات بزرگسال وارد شدند، علت مداومت شما در حوزه کودک و نوجوان چیست؟
رحماندوست: من از اول تصمیم گرفتم در حیطه کودک و نوجوان کار کنم. در حوزه فعالیتهای فرهنگی بزرگسالان شغلهای متنوعی به من پیشنهاد شد اما قبول نکردم. بیش از ۴۰ سال یعنی از سال ۱۳۵۶ برای کودکان مینویسم و تا آنجا هم که نفس و توان ذهنی داشته باشم، فعالیت خود را ادامه خواهم داد. دلیل اصلی مداومت من تخصصی بودن این حوزه است، به نظر خودم در ادبیات کودک راههای نرفته زیادی پیش رو دارم. خیلی چیزها باید بنویسم که ننوشتهام، آدمهای زیادی را باید برای نوشتن تربیت کنم که هنوز نکردهام، اگر عمری باشد، کار زیادی در پیش دارم.
دلیل دیگر این است که من به کودکان علاقه دارم، هنوز هم وقتی کودکی را میبینم دلم میرود، قربان صدقهاش میروم، فامیل، غیرفامیل، غریبه و ... هم برایم ندارد. وقتی با کودکی مواجه میشوم حتماً روی رفتار، حرکاتش و سرعت فعالیتهایش دقت میکنم، کار میکنم و خیلی الهام میگیرم. دیگر نمیتوانم این خط کاری را عوض کنم. راستش چیز دیگری به غیر از این بلد نیستم.
آنا: سالها با کانون کار میکنید، خیلیها میگویند روند کیفی آثار رو به افت بوده اما حداقل همکاری شما نشان میدهد که کانون همچنان پویا است؛ ارزیابی خودتان از این همکاری چه بوده؟
رحماندوست: اصلاً همکاری من دلیل بر اینکه کار پیشرفت میکند، نیست. حتی گاهی ممکن است در کارم تأثیر منفی داشته باشد؛ من فقط سالهای اول انقلاب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مسئولیت داشتم؛ عضو هیئتمدیره بودم و کار میکردم. مدتی مدیر مرکز نشریات بودم و بعد رها کردم. از آن سال به بعد به صورت پراکنده گاهی در جلسات مشورتی و گاهی در جلسات انتخاب کتاب شرکت میکنم. مثلاً الان که در حال گفتوگو با شما هستم شاید ماهی یک جلسه در کانون داشته باشم، اما مسئولیتی در آنجا ندارم. به قدری سطح مطالعه در کشور پایین است که دیگر به معضلات فکر نمیکنم
کودکان هر چیز مناسبی که دوست دارند بخوانند!
آنا: در گفتوگوهای قبلی ما به موضوع کتابهای کودک و نوجوان بازاری که الان در سوپرمارکتها و دکههای روزنامهفروشی به فروش میرسند صحبت کردیم، این سبک از آثار را تا چه میزان معضل ادبیات کودک میدانید؟
رحماندوست: به قدری سطح مطالعه در کشور پایین است که دیگر اصلاً به معضل آن فکر نمیکنم. میگویم بچهها کتاب بخوانند، هر چیز مناسبی که میخواهند بخوانند! بله قبول دارم این کتابهای بازاری به نسبت کتابهای فرهنگساز، خوب نیستند ولی همین که باعث شود کودکان و نوجوانان کتاب بخوانند من با آن موافقم و سکوت میکنم.
بیشتر بخوانید:
- کتاب جدید شاعر «صد دانه یاقوت» منتشر شد/ «باورکن، من لاکپشتم»؛ داستان لاکپشتی که در تور ماهیگیر گرفتار شد
- ۱۰ نویسندهای که ادبیات کودک به آنها مدیون است/ خالقان بزرگ قصههای کودکانه
- فرهنگ قصهخوانی برای کودک و نوجوان باید در خانواده تقویت شود
- نوعدوستی ایرانیان با زبان هنر مانا میشود/ هنرمندان برای بازنمایی تلاش کادر درمان فعال شوند
ناشر کتاب خارجی میخرد، کپیرایت هم نمیپردازد
آنا: برخی معتقدند ضعف دیگر ادبیات کودک و نوجوان این است که کودکان ما الگوی ایرانی ندارند؛ مثلاً اسطورههای شاهنامه را نمیشناسند، در این راستا باید چه فرهنگسازی ایجاد شود که کودکان اسطورههای ایرانی داشته باشند؟
رحماندوست: اینکه کودکان اسطورههای ایرانی داشته باشند سه شرط دارد؛ یکی اینکه واقعاً نویسندگان ما کتابهای پرجاذبهای بنویسند که کودکان به دنبال آن بیایند. دوم اینکه خانوادهها تمایل به انتخاب و خرید این کتابها داشته باشند و خودشان تحت تأثیر الگوهای خارجی نباشند، سوم اینکه از نظر اقتصادی به جایی برسیم که صرف کند.
مشکل اصلی وضع اقتصادی مردم است که خرجهای ضروری دیگری دارند و کتاب را کنار میگذارندناشر میرود یک کتاب خارجی را میخرد، کپیرایت هم نمیپردازد، ترجمه میکند، معمولاً کسی ترجمه میکند که خیلی هم وارد نیست و پول مختصری میگیرد، کتاب خارجی که اصل آن بسیار پر جاذبه است خیلی ارزانتر به دست مخاطب ما میرسد. اگر آن ناشر بخواهد کتاب داخلی تولید کند لازم است نویسندهای که بتواند الگوهایی همشأن آن الگوهای خارجی فراهم کند، داشته باشیم که بنویسد. دوم اینکه پول تصویرگر و نویسنده بدهد و خیلی چیزهای دیگر.
کسی که به نان شب محتاج است به کتاب توجه نمیکند
آنا: پس خارجی یا داخلی بودن کتابها از نظر اقتصادی برای ناشر تفاوت دارد.
رحماندوست: بله. البته مسئله اصلی ما مشکل اقتصادی است. اوضاع اقتصادی کشور از حد وخیم هم گذشته است. یعنی یک زمانی میگفتیم قشر مستضعف، قشر زیر خط، الان دیگر فقط یک عده بسیار مختصری بالای خط قرار گرفتهاند، بقیه برای نان شبشان هم محتاج هستند. کسی که برای نان شب خود محتاج است خیلی به کتاب توجه نمیکند. اوایل انقلاب کتابهای ما با تیراژ ۵۰، ۶۰ و ۷۰ هزار نسخه چاپ میشد، حالا با تیراژ ۱۰۰۰ و ۱۲۰۰ نسخه منتشر میشود.
مشکل اصلی این است که وضع اقتصادی مردم خیلی خراب است، خرجهای ضروری دیگری دارند که کتاب را کنار میگذارند. اگر احیاناً مردم قدرت و توان خرید داشته باشند، ناشرانی هم هستند که از این قدرت و توان خرید استفاده کنند و نویسندگانی هم هستند که پاسخ دهند، حالا نه در حد صددرصد ولی در حد ۷۰ تا ۸۰ درصد بتوانند این بازار را درست کنند.
کتابهای ترسناک هیچکس را نکشته است
آنا: یکی دیگر از ضعفهای ادبیات کودک و نوجوان مسئله تصویرگری و انتخاب تصویرهای ترسناک در داستانها و ترانههای کودکانه است، به نظر شما دلیل استفاده از این سبک تصویرگری در برخی از آثار چه میتواند باشد؟
رحماندوست: این حرف شماست که میگویید ترسناک بد است، من این حرف را نمیزنم.
آنا: اما برخی معتقدند که نوشتن داستان ترسناک برای مخاطب کودک مناسب نیست.
رحماندوست: شاید آنها جذابیت خواندن این گونه کتابها را تجربه نکردهاند. من میگویم این کتابها و حتی کتابهای لوکس هم اگر دست مردم برسد و خوانده شود، خوب است. بهتر از نخواندن است. اگر بچهها کتاب ترسناک هم دوست دارند، با این کتاب هم به طرف مطالعه کشیده میشوند، عیب ندارد، بروند بخوانند چون این کتابهای ترسناک تا الان هیچکس را نکشته یا هیولا نکرده است.
آنا: یعنی در بلندمدت کودکان را دلزده نمیکند؟
رحماندوست: نه! اتفاقاً پرجاذبه است و برای برخی کودکان و نوجوانان ایجاد انگیزه هم میکند. این حرفها مال زمانی است که ما اینقدر کتاب و انواع مختلف کتاب را داشته باشیم که بگوییم خُب! حالا بیایید بنشینیم و در مورد انتخاب نوع بهترش صحبت کنیم. نه! الان همه گرسنهاند؛ نان و پنیر هم بخورند خوب است، فقط سیر بشوند!
کتابهای گویا هرگز جای کتاب فیزیکی را نمیگیرد
آنا: نظر شما در ارتباط با کتابهای گویا و صوتی برای حوزه کودک و نوجوان چیست؟ الان هم خیلی باب شده است.
رحماندوست: کتابهای گویا هرگز جای مطالعه کتاب فیزیکی را نمیگیرد اما خیلی بهتر از نخواندن است. خود من همیشه در ماشین کتابهای گویا گوش میکنم. حتی کتابهایی را که سالهای پیش خواندم باز گوش میدهم. اگر قرار باشد اعصاب من توی ماشین خرد شود که چرا در ترافیک گیر کردهام، همان بهتر که کتاب گویا گوش کنم که فایدهاش خیلی بیشتر از اعصابخردی است البته سودش به اندازه مطالعه نیست.
برای من که اهل کتاب گویا هستم ثابت شده که این نوع کتاب تأثیر صددرصدی مطالعه کتاب فیزیکی را که مینشینی، میخوانی، یادداشت برمیداری، علامت میزنی و محتوی درونی میشود، ندارد اما در هر صورت کتاب و نوعی از مطالعه است. رسیدن به ۵۰، ۶۰ یا ۷۰ درصد هدف از مطالعه هم خیلی عالی است. کتابهای گویا هرگز جای مطالعه کتاب فیزیکی را نمیگیرد اما خیلی بهتر از نخواندن است
دنیای مجازی را نمیشود نفی کرد
آنا: فضای مجازی را چطور میتوانیم در راستای پیشرفت ادبیات کودک و نوجوان خودمان پیش ببریم؟
رحماندوست: نباید با هر چیز تازهای که میآید و اتفاق میافتد مخالف باشیم تا جامعه وجود خودش را به ما تحمیل کند. دنیای مجازی را نمیشود نفی کرد. هست و وجود دارد. خانوادهها باید در جهت استفاده درست از آن برنامهریزی کنند. اگر آنها برنامهریزی نکنند، مثل خیلی از موارد دیگر زیان میزند اما الان فضای مجازی یک بستر ارتباطی موثر است و کتاب در فضای مجازی جای خودش را دارد، ارتباطات کتاب جای خودش را دارد، کاملاً هم قابل استفاده است. آن کتاب خواندن در کتابخانههای کاغذی یک قوانین و تأثیراتی دارد، این یک قوانین و تأثیرات دیگری دارد.
انتهای پیام/۱۱۰/پ
انتهای پیام/