علوم انسانی و پرورش انسان تک بعدی در دانشگاه
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - در سالهای گذشته بارها در نوشتههای خود به وضعیت سیستم آموزشی انتقاد داشتهام. در اینجا هدف نگارنده از بررسی و هشدار درباره علوم انسانی و بهطور کلی سیستم آموزشی کشور این نیست که تا چه حد شرقی یا غربی یا اسلامی و غیراسلامی است؟ زیرا بررسی از این زاویه، خود مبحثی مفصل میطلبد، بلکه میخواهم بگویم در مجموع سیستم آموزشی ما بهویژه در علوم انسانی بهطور مطلوب نتوانسته است که انسان را به خودش معرفی کند و نتیجه آن وجود برخی دانشآموختگانی است که تک بعدی و بدون مهارتهای لازم، خلاقیت و تفکر کارآفرینی وارد جامعه میشوند. متأسفانه این موضوع علاوه بر قشر دانشجو، بعضاً در اساتید دانشگاهها نیز مشاهده میشود!
پیشنهاد میکنم که زندگینامه دانشمندان و علمای قدیم از جمله «ابن سینا» در واحدهای عمومی دانشگاهها گنجانده شود. بدین ترتیب دانشجویان خواهند دید که میشود یک انسان «همه چیزدان» باشد و تک بعدی نباشد و میتوانند همچون ابنسینا با استدلالهای شخصی و تحقیق و پژوهش، در علوم مختلف، تحول ایجاد کنند!
حال چرا عدهای فکر میکنند این نبوغ فقط برای ابنسینا بوده است، در صورتی که ظرفیت انسان بینهایت است...؟!
علاوه بر نقص سیستم آموزشی، یک عده اسیر روزمرهگیها هستند و البته برخی از انسانهای تکبعدی یک خط قرمز به دور تواناییهای خود و دیگران میکشند و برای توانایی انسان حد و مرز تعیین میکنند! در واقع این افراد نمیتوانند درک کنند که ظرفیت انسان نامحدود است و هر کاری که اراده کند، میتواند به بهترین حالت ممکن انجام بدهد! معمولاً این اشخاص نمیتوانند خلاق باشند، زیرا با محدودیت ذهنی مواجه هستند! لذا یکی از راههای خودشناسی در دانشجویان، اضافه شدن زندگینامه علمای برجسته قدیم و یا حتی جدید است!
روزی جملهای را خواندم که بسیار درست و دقیق بود: «تعلیم و تربیت، قبل از آن که چیزی به انسان بیافزاید، باید انسان را متوجه درون خود کند»!
لذا با وضعیت فعلی (سیستم آموزشی، علوم انسانی، منابع درسی، نحوه تدریس و تفکرات برخی از اساتید) اگر دانشجو صرفاً به دروس ارائه شده در دانشگاه اکتفا کند و خود به پژوهش نپردازد و در پی کسب مهارت نباشد، نمیتوان انتظار داشت که به درجات عالیه برسد و موفق شود! بعضی اوقات به دلیل این که سیستم آموزشی، نتوانسته به درستی انسان را به خودش معرفی کند، افراد را از خودشان بیشتر دور میکند و نتیجه آن میشود: مدرک بدون درک درست از خویشتن!
تقسیمبندی نسلهای دانشگاهها را میتوان به این ترتیب بیان کرد:
نسل اول: این نسل از دانشگاهها که در جهان شکل گرفت آموزشمحور بودند و هدف این دانشگاهها آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص بود.
نسل دوم: این نسل از دانشگاهها پژوهشمحور معرفی شدند و نقش این دانشگاهها در کنار آموزش، بیشتر تحقیق و پژوهش برای توسعه مرزهای دانش و تولید علم بود.
نسل سوم: این نسل از دانشگاهها با عنوان دانشگاههای کارآفرین مطرح شدند که هدف آن تربیت نیروهای انسانی کارآفرین شد و اقتصادی کردن علم (علم را به ثروت تبدیل کردن) نیز مورد توجه قرار گرفت. دانشگاه نسل سوم صرفاً به آموزش و پژوهشهای علمی و کاربردی و انجام پروژههای تحقیقاتی برای صنایع نمیپردازد بلکه در کنار این اهداف دانش آموختگانی را تحویل جامعه میدهد که توانایی تجاریسازی علم را دارند و با خلاقیت و نوآوری و تقویت کار تیمی میتوانند کارآفرینی کنند و کسب و کارهای جدیدی را نیز ایجاد نمایند. در این نوع دانشگاهها تلاش میشود از طریق ارتباط گرفتن با صنعت و گسترش زمینههای پژوهش، تولید محصولات فناورانه را بر اساس نیاز جامعه گسترش داد.
نسل چهارم: در حال حاضر بحث دانشگاههای نسل چهارم در جهان مطرح است. این دانشگاهها جدا از وظایف دانشگاههای سه نسل گذشته، مأموریت دارند تا در شکلدهی آینده جامعه خود نقش ایفاء نمایند و تمدنسازی کنند. به عبارتی (اجتماع محور) هستند.
حال باید دید ایران در کدام یک از تقسیمبندی، نسلهای دانشگاههای دنیا قرار دارد؟ موضوع را در کتاب «موفقیتشناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخل» که در تابستان 1397 منتشر شد، بررسی کردهام. به نظر می رسد که در مجموع دانشگاههای ایران هنوز در نسل اول و دوم قرار دارند!
از این رو مناسب است مسئولان در چارچوب اسناد بالادستی طوری برنامهریزی و اقدام کنند تا در کوتاهمدت به دانشگاههای نسل سوم برسیم و بعد از آن نیز خیلی سریع دانشگاهها به سمتی پیش بروند که در آینده نزدیک شاهد دانشگاههای نسل چهارم در کشور باشیم.
* عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد واحد پردیس
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/