واکاوی نقش نخبگان در افزایش مشارکت سیاسی/ نخبگان موتور محرک توسعهیافتگی هستند
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، لاله قلیپور؛ اصل تعیین سرنوشت و مشارکت مردم در عرصههای سیاسی و اجتماعی یکی از اهداف اساسی انقلاب اسلامی ایران بوده است. در این میان نخبگان شامل سرآمدان جامعه هستند اما به طور مشخص فقط نخبگان سیاسی میتوانند نقش تعیین کنندهای در تحقق یا عدم تحقق اصل تعیین سرنوشت یا مشارکت سیاسی داشته باشند.
بهاره صفی خانی، شمس، دانش آموخته دکتری حقوق عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در مقاله «نقش نخبگان بر تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران» که در مجله رهیافت انقلاب اسلامی به چاپ رسید، درصدد است تا نقش نخبگان بر تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهد.
لزوم بررسی جایگاه نخبگان در تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی
اصل تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی مربوط به یک امر و حق عمومی؛ یعنی مشارکت مردم در حکومت و اداره جامعه است. نویسنده مقاله در مقدمه با اشاره به این موضوع، می گوید، «مسئله مشارکت سیاسی و حق تعیین سرنوشت با رفتارهای گروههای اجتماعی نیز پیوند خورده است. از جمله این گروهها، نخبگان هستند.»
به گفته وی، «بررسی جایگاه نخبگان در تعیین سرنوشت و مشارکت سیاسی یکی از ضرورتهای جوامع امروزی از جمله جامعه ایرانی در دوره جمهوری اسلامی ایران است اینکه چه راهکارها و پیشنهاداتی برای پایدارسازی فرآیند پرورش نخبگان باید دنبال شود تا بتوانند عرصه مشارکت سیاسی را به نحو مطلوبی سامان ببخشند؟»
این پژوهشگر معتقد است، «اهمیت حضور نخبگان سیاسی و علمی در جامعه و حفظ ارتباط آنها با دولت و مردم، به منظور کارشناسی امور و ارائه کارکرد مثبت برای بهبود عملکرد نظام سیاسی و اجتماعی، بررسی میزان مشارکت اجتماعی و سیاسی این نخبگان، موانع رشد حضور مستمر آنان را در عرصه های گوناگون ضروری میکند.»
نخبه گرایی در جمهوری اسلامی ایران
یکی از اسناد تهیه شده در رابطه با مسئله نخبگان سند فرا بخشی «تمهید شرایط حفظ و استفاده بهینه از نخبگان» است که پیش نویس آن توسط موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در سال ١٣٨٣ تهیه شده است. در این سند در تعریف نخبه آمده است، «وی فردی است که با اتکا به استعدادها و خلاقیت ها و یادگیری شخصی به مرتبه بالایی از دانش، هنر، تخصص، پدید آورندگی، نوآوری و کار آفرینی دست می یابد و قادر است در تغییر و توسعه جامعه ایرانی نقش موثر ایفا کند.» در این سند طیفهایی از جامعه ایرانی هستند که کانون تجمع نخبگان بوده و احتمال حضور نخبگان در این طیف ها بیشتر است، مانند استادان دانشگاه، پژوهشگران، مدیران بخشهای مختلف خدماتی، صنعتی و تولیدی، اعضای انجمن های علمی و فرهنگستان ها، صنعتگران و کارآفرینان، پزشکان، هنرمندان، نویسندگان، دانش آموزان و دانشجویان دارای استعداد درخشان.
لزوم زمینه سازی برای تبدیل شدن پدیده مهاجرت نخبگان به روند سازنده گردش نخبگان
نویسنده در ادامه مقاله آورده است، این سند هفت برنامه را ارائه میدهد، «توسعه خدمات علمی و سامانه آماری نخبگان کشور، گردش نخبگان و کاهش شکاف بینالمللی در قلمرو پژوهش و آموزش، اصلاح و بهبود وضعیت شغلی و اقتصادی نخبگان و کارآفرینان، پرورش استعدادهای درخشان، بهبود رابطه دولت و نخبگان و توسعه مشارکت آنا، توسعه همکاریهای بینالمللی و زمینه سازی برای تبدیل شدن پدیده مهاجرت نخبگان به روند سازنده گردش نخبگان و ارتقای سرمایه اجتماعی و نظام انگیزشی نخبگان.»
صفی خانی با بیان اینکه توسعه یک کشور به میزان ترویج علم و فرهنگ و بکارگیری آن در جامعه بستگی دارد، معتقد است، در حقیقت حضور نخبگان علمی در جامعه به منظور کارشناسی امور و تولید اندیشهها راهگشا است، می افزاید، «یک نظام سیاسی پویا در عین حال دچار تغییرات و دگرگونی های سیستمی می شود و این وظیفه نخبگان است که این دگرگونیها را تشخیص داده و نظام سیاسی را به سمت انطباق با تغییرات حرکت دهند.»
بیشتر بخوانید:
- مسئولیتهای جامعه در جمع نخبگان بهدرستی تشریح شود
- مسئولان با بهرهگیری از نخبگان و ظرفیتها مشکلات را حل کنند
- «صیانت از نخبگان» با مدیران نخبهپرور ممکن میشود/ احساس اثربخشی مانعی برای مهاجرت
موتور محرکه توسعه یافتگی در هر کشوری نتیجه عمل و فکر نخبگان است
موتور محرکه توسعه یافتگی در هر کشوری نتیجه عمل و فکر نخبگان است. این پژوهشگر مدعی است، «توسعه یافتگی در کشور ارتباط مستقیمی با نخبگان دارد و معاشرت منطقی و سامان یافته میان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری میتواند سرنوشت یک جامعه را تعیین کند.»
نخبگان سیاسی به شیوههای عمده میتوانند در کنشهای تاریخی و اجتماعی جامعه خود مؤثر باشند؛ نویسنده مقاله این تأثیرگذاری را به دو شیوه تقسیم میکند، «تصمیم گیری و الگوسازی.» تصمیم گیری از نظر وی، به کنش سیاسی-اجتماعی نخبگان سیاسی مربوط است که به سبب قدرت و تأثیری که دارند، می توانند عوامل پیشرفت سیاسی جامعه را با عملکرد خود سرعت ببخشند و یا برعکس مانع از شکل گیری این عوامل شوند. الگوسازی نیز از طریق ایجاد ارزش ها یا عمق بخشیدن به آنها نیز مربوط به رفتار سیاسی-اجتماعی نخبگان سیاسی است و آنها میتوانند از طریق نهادینه کردن مؤلفهها و عوامل پیشرفت سیاسی در رفتار خود به عنوان الگوهای مناسب در راستای نهادینه شدن این عوامل در میان مردم جامعه، تأثیرگذار باشند.
حضور نخبگان علمی در جامعه به منظور کارشناسی امور و تولید اندیشهها راهگشا است
این پژوهشگر بر مبنای مباحث و موضوعاتی که در این مقاله در باب اهمیت و ضرورت سپردن مدیریت امور جامعه و سیاست به «نخبگان» و انسانهای برگزیده و شایسته، مطرح شد، میگوید، «به هر میزان نخبگان و شایستگان مسئولیت پذیر شوند. حکومت داری به مراتب بالایی از کارآمدی و کارآیی دست مییابد و جنبههایی چون مشروعیت، مقبولیت و عدالت ورزی حکومت تقویت میشوند.»
به گفته وی، «همچنین با حضور نخبگان، سایر مفاهیم حوزه سیاست اعم از مشارکت رقابت، گردش نخبگان و غیره در وضعیت بهینهای قرار میگیرند و به اصلاح توسعه سیاسی و اجتماعی در مسیری روبه رشد قرار خواهد گرفت فرض اینکه حضور نخبگان به نخبهگزینی و نخبهپروری میانجامد.
صفی خانی با اشاره به اینکه الگوی تعریف شده و روشمندی برای شناسایی و پرورش نخبگان و کارگزاران سیاسی و اجرایی در کشور وجود نداشته تا بتوانند زمینههای مشارکت سیاسی را فراهم آورند، پیشنهاداتی را ارائه می دهد، «یکی از این پیشنهادات، توانمندسازی نخبگان و تشکلهای سیاسی برای افزایش زمینههای همدلی، تفاهم و تعامل مؤثر با یکدیگر در قبال منافع کلان و بلندمدت نظام و انقلاب اسلامی که بیتردید مقدمه بنیادینی برای نخبه پروری و شایسته سالاری در کشور است و به عملی شدن الگوی ارائه شده است.»
نویسنده پیشنهادی در راستای اصلاح و روزآمد سازی نظام انتخاباتی و قانون برگزاری انتخابات در کشور ارائه می دهد، «این اصلاحات به عنوان یک اقدام حقوقی و قانونی مؤثر در نهادینه شدن فرایند گردش نخبگان و اعمال دقیق تر الگوی پرورش و به کارگیری نخبگان و شایستگان در مسئولیت ها و مناصب سیاسی و مدیریتی انجام میشود.»
به گفته وی پیشنهاد دیگری که در این باره می توان ارائه دهد، «به حداقل رساندن بسترهای بروز منازعه سیاسی و شکاف بین نخبگان و گروه های سیاسی که به دور شدن آن ها از یکدیگر و کم رنگ شدن زمینه های همگرایی و تعامل می انجامد و قطعا بحث پرورش و گزینش هدفمند نخبگان سیاسی که موضوعی ملی و فراجناحی است، تحت الشعاع همین اختلافات و تعارضات قرار می گیرد، است.»
«دقت و نظارت مؤثر در واگذاری مسئولیت های اجرایی و سیاسی به نخبگان از حیث داشتن اهلیت (شایستگیهای مدیریتی در کنار تقوا و تعهد دینی و اخلاقی) و برخورد قاطع و بدون مماشات در برکناری و طرد افراد فاقد اهلیت از گردونه مناصب سیاسی و اجرایی» از دیگر پیشنهادات این پژوهشگر در راستای افزایش مشارک نخبگان در سیاست است.
ضرورت توانمندسازی نخبگان و تشکلهای سیاسی برای افزایش زمینههای همدلی، تفاهم و تعامل مؤثر با یکدیگر
نویسنده مقاله در بخش پایانی با اشاره به اینکه سند چشم انداز ١٤٠٤ که توسعه همه جانبه جمهوری اسلامی را دنبال میکند و از سال ١٣٨٤ آغاز شده، افق روشن و امیدآفرینی در قالب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پیش روی ما قرار داده، می افزاید، «اما باید دانست به تعبیر عالمان علم مدیریت، سیاستگذاری خوب و روشن، مستلزم اجرای خوب استراتژیها و برنامهها است و اجرای خوب، نیازمند مجریان توانمند، نخبه و شایسته است. نخبه پروری سیاسی باید با لحاظ چنین چشماندازی از جایگاه ویژهای در نظام سیاسی مدیریتی کشور برخوردار باشد و پایدارسازی فرایند پرورش نخبگان به عنوان یک امر راهبردی دنبال شود.
یافتههای پژوهش نشان می دهد که تکیه نخبگان سیاسی بر حق تعیین سرنوشت، توجه به مؤلفههای اعتماد افقی و عمودی با محوریت ورود اقشار مختلف به عرصه سیاست و تصمیم سازی، توسعه نهادهای مردمی و مذهبی... از جمله راهکارهایی است که می تواند مشارکت سیاسی و اصل تعیین سرنوشت را بر مبنای رفتار نخبگان سیاسی بهبود ببخشد.
انتهای پیام/۴۱۶۷/
انتهای پیام/