هنر دیپلماسی علمی در روابط بینالملل چیست؟/ نقش دانشگاهها در سیاستگذاریهای امنیتی منطقهای و فرامنطقهای
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، لاله قلیپور؛ در جهان کنونی، علم و فناوری بهعنوان ابزار ایجاد ارتباطات بینالمللی، سهم مطلوبی در سیاست خارجی کشورها پیدا کرده است و کشورها از پیشرفتهای چشمگیر علمی و فناوری خود برای تعقیب منافع ملی در فراسوی مرزهای بینالمللی، استفاده میکنند.
دیپلماسی (فن ارتباط با کشورها) بهعنوان شیوهای مسالمتآمیز، کمهزینه و درعینحال مؤثر، نقش مهمی در پیشبرد سیاست خارجی و تأمین منافع ملی کشورها دارد. همراه با دگرگونیهای بینالمللی و تحول در سیاست داخلی کشورها، دیپلماسی نیز در طول تاریخ دچار تحولات عمدهای شده و اشکال متنوعی به خود گرفته است.
در عصر وابستگیهای متقابل جهانی و تغییر جهت قدرت از «قدرت سخت ابزارگرایانه» به «قدرت نرم ابزارگرایانه» اشکال نوینی از دیپلماسی پدید آمده است و یکی از جدیدترین مدلهای آن، «دیپلماسی علم و فناوری» است.
سعید چهرآزاد، دانشآموخته دکتری علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات در مقاله «کاربست دیپلماسی علم و فناوری در روابط بینالملل» که در فصلنامه مطالعات سیاسی به چاپ رسید بر آن است تا به عمدهترین فرصتها و چالشهایی که دیپلماسی علمی در اختیار کشورها قرار میدهد، پرداخته شود و بهواقع توضیح شفاف این دیپلماسی (چیستی، چرایی و اهمیت) مهمترین هدف این پژوهش در نظر گرفته میشود.
دیپلماسی علم و فناوری منجر به ایجاد تصویر قدرتمندی از یک کشور میشود
با توجه به تحولات بینالمللی و منطقهای در قرن ۲۱، دیگر دولتها بازیگران اصلی نظام بینالملل تلقی نمیشوند، به گفته نویسنده مقاله، «علاوه بر دولتها سایر بازیگران غیررسمی ازجمله دانشگاهها و نهادهای علمی در سیاستگذاریهای امنیتی منطقهای و فرا منطقهای اثرگذار هستند.»
این نهادها خواه ناخواه دیپلماسی علم را جایگزین دیپلماسی عمومی کردهاند، چهرآزاد در این باره می گوید، «هنگامیکه از دیپلماسی علم سخن میگوییم، از واژگانی استفاده میکنیم که تا پیش از هزاره حاضر وجود نداشتند. این دیپلماسی، فرایندی است که دولتها توسط آن، خود و منافع خود را به نمایش میگذارند. بهکارگیری دیپلماسی علم، جایگاه ویژهای در مجموعه اقدامات دیپلماتیک داشته بهطوریکه میتواند منجر به حل مسائل جهانی، افزایش همکاریها میان کشورها و تقویت تأثیر یک کشور بر دیگری شود.»
از این منظر، دیپلماسی علم یک منبع مهم قدرت نَرم محسوب میشود لذا این پژوهشگر معتقد است، «این دیپلماسی منجر به ایجاد تصویر قدرتمندی از یک کشور میشود و نقشی فزاینده در پرداختن به بسیاری از مهمترین چالشها از قبیل مدیریت مسائل مشترک جهانی، ضعف نظامهای سلامت عمومی و مخاطرات فروپاشی زیستبومها، ایفا میکند.»
دیپلماسی علم و فناوری از مدلهای افزایش، تقویت و ارتقاء قدرت نرم است
نویسنده مدعی است، رابطهای مستقیم بین این دیپلماسی و منافع ملی وجود دارد و عنوان میکند، «تفاوت دیپلماسی علم با اشکال دیگر همکاریهای علمی بینالمللی که رنگ و بوی تجاری داشته و اغلب بدون مشارکت مستقیم دولتها اتفاق میافتند، رابطه مستقیم آن با اهداف و منافع ملی است.»
البته همکاریهای علمی بینالمللی مبتنی بر پیشرفت علم بوده و در ایجاد محصولاتی مانند داروهای بهتر، آب پاکیزهتر، بهداشت بهتر با بذرهای مقاوم در برابر آفت، مشارکت میکنند. چهرآزاد معتقد به رابطه بُرد-بُرد برای بخش خصوصی در این همکاری است و میگوید، «تمامی طرفهای مربوطه از این همکاری سود میبرند. علاوه بر این اساس بهکارگیری دیپلماسی علم و فناوری، یک مسئله مشترک و دوطرفه است و با رابطهای که محرک اصلی همکاری است، همراه شده است.»
دیپلماسی علم هر دو وجه نقش علم در همکاریهای علمی و بینالمللی یعنی همکاریهای علمی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی و استفاده از دیپلماسی برای به دست آوردن نتایج علمی را در برمیگیرد، به زعم نویسنده مقاله، این نشان میدهد که «دیپلماسی علمی، جز حیاتی در گستره دیپلماسی عمومی است و بیانی از قدرت نرم است.»
علم، ابزاری کمکی برای تصمیم سازی در حوزه سیاست خارجی است
نویسنده مقاله در ادامه با اشاره به اینکه همگرایی دو مفهوم «علم» و «دیپلماسی» در قالب دیپلماسی علم و فناوری، یک اصطلاح کلان ایجاد کرده، میگوید، «به عقیده جامعه سلطنتی بریتانیا و انجمن پیشبرد علوم آمریکا سه نوع حوزه اصلی این دیپلماسی علم و فناوری را شامل علم در دیپلماسی، دیپلماسی برای علم و علم برای دیپلماسی اعلام کردهاند.»
بیشتر بخوانید:
دیپلماسی علمی در دوره پساکرونا باید توسعه پیدا کند
پیشبرد دیپلماسی علمی با استفاده از دانشمندان
ایران پیشتاز دیپلماسی علمی دنیا شد/ استمرار شتاب دیپلماسی علمی در ۴ سال گذشته
این پژوهشگر در توضیح حوزه علم در دیپلماسی معتقد است، «بعضی از حوزههای سیاست خارجی را باید با بهرهگیری از علم روشن کرد، حوزههایی که دیپلماتها را بر آن میدارند که در پی نظرخواهی از جامعه علمی بروند. بارزترین مثالها در این حوزه را میتوان در مذاکرات بینالمللی درباره مسائل جهانی مشاهده کرد. در راستای پرداختن به مسائلی مانند تغییرات آب و هوایی، امنیت غذایی یا انرژی، دانش و تخصص علمی از مشخصههای موردنیاز دیپلماتها و سیاستگذاران به شمار میرود. علم و تخصص علمی، یک ابزار کمکی برای تصمیم سازی در حوزه سیاست خارجی هستند و برای دستیابی به اهداف، دیپلماسی باید به نحو مؤثر و کارآمدی از علم بهرهمند شود.»
حوزه دیپلماسی برای علم اما به دنبال آسان کردن همکاری بینالمللی است، چهرآزاد با اشاره به اینکه اگرچه دانشمندان و دیپلماتها معمولاً پیشینهٔ علمی متفاوتی دارند و آموزش بسیار متفاوتی را تجربه میکنند، اما حوزههای زیادی وجود دارد که تعامل آنها را برای پیشبرد اقدامات مهم علمی، حیاتی میکنند، عنوان میکند، «درحالیکه جامعهٔ علم و فناوری تمایل زیادی به توسعهٔ انرژیهای قابلگسترش دارد تا راهی برای تولید انرژی ارزان، پاک و فراوان باشد؛ علاوه بر چالشهای فنی، تحقیقات در این زمینه هزینههای گزافی دارد. درنتیجه در میان جامعهٔ فیزیکدانان تمایل بسیار زیادی به ایجاد پلتفرمهای تجربی با اندازه بزرگ چندملیتی وجود داشته تا بتوانند بدون هدر دادن بودجه از چنین فناوری پیشرفتهای حمایت به عمل آورند.»
نویسنده مقاله در توضیح حوزه سوم میگوید، «بهبود روابط بینالمللی بهواسطه علم و فناوری، معنای اصلی علم برای دیپلماسی است. این بُعد، تعداد و کیفیت اداره سازمانهای غیرانتفاعی که این ارتباط را برقرار میکنند و تعداد و کیفیت اتحادیههای تخصصی برای گسترش ارتباطات بینالمللی میان کشورها بهخصوص توسعه مهارتها و دانش کشورهای در حال توسعه ازجمله اصول مطروحه در این حوزه محسوب میشوند.»
بهکارگیری دیپلماسی علم، منجر به حل مسائل جهانی و افزایش همکاریها میان کشورها دیگری شود
به گفته وی، «زیرساختهای موردنیاز برای تعهدات علمی بینالمللی شامل، حمایت دستگاه سیاست خارجی، ایجاد سازوکارهای مرتبط با آموزش عالی و تحقیقات، توسعه سرمایهگذاریهای علمی، آینده پژوهی علمی و فناوری کشورها، توسعه همکاریهای مشترک علمی در دنیا و فعالیت های بینالمللی مراکز آموزش عالی کشورها خواهد بود لذا زمانی همکاریهای بینالمللی دانشگاهها بهعنوان ابزار پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری مطرح میشود که به تأمین اهداف سیاسی کشورها منجر شود.»
همانطور که مشخص شد دیپلماسی علم و فناوری با سایر عرصههای مشابه ازجمله مناسبات و تعامل علمی تفاوت دارد و فاکتورهای سه گانهای برای آن در نظر گرفته شده است تا در هر ارتباط علمی، دیپلماسی علم و فناوری محسوب نشود. به زعم این پژوهشگر این فاکتورها شناساننده دیپلماسی علم و فناوری و شامل این ۳ مورد است، «هدفی سیاسی داشته باشد، دارای اثر سیاسی باشد و نهایتاً در بستری سیاسی اتفاق بیفتد. برای دیپلماسی علم و فناوری به دور از اصلهای ملی گرایانه، اصولی جهانشمول قائل شدهاند. این اصول به شِش مورد اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فناورانه، ارزشی و زیست محیطی تقسیم شدهاند.»
نویسنده مقاله در نتیجه گیری پژوهش توجه به انواع گوناگون دیپلماسی به مثابه افزایش قدرت نرم کشور را ضروری دانسته و خاطر نشان میکند، «قدرت نرم افزارگرایانه ای که دیگر حتی به گفته اندیشمندان این حوزه تأثیر آن از قدرت سخت ابزارگرایانه بیشتر و قویتر است. لذا جمهوری اسلامی ایران برای اینکه بتواند از این پتانسیل استفاده کند ناچار به پردازش تمامی ساحتهای دیپلماسی است. دیپلماسی علم و فناوری یکی از این مدلهای افزایش، تقویت و ارتقاء قدرت نرم است. هر چند این مفهوم در این ایران فقط یک دهه است که بر زبانها جاری شده و کمتر از ۵ سال است که پژوهشهای اندکی در این زمینه به رشته تحریر درآمده است.»
انتهای پیام/۴۱۶۷/پ
انتهای پیام/