کدام محور باعث پیشرفت است، صنعت دانشگاه یا دانشگاه صنعت؟
تاریخچه دانشگاههای امروزی که بعضاً برگرفته از مراکز علمی هزاران ساله گذشته تاریخ خودمان نیز هست، معطوف به دو عامل اساسی بوده است:
۱- درگیر شدن با عوامل تاثیرگذار در رفع مشکلات و بهبود زندگی جوامع بشری با استفاده از نتایج کاوشهای علمی و تجربی.
۲-درک بهتر از مبانی نظری علمی عالم هستی در تمام ابعاد آن با انجام آزمایشهایی که شاید به نظر آید ارتباط محسوسی با عامل اول ندارد.
متاسفانه در کشورهای در حال توسعه بهخاطر اولویت قراردادن عامل دوم، فاصله دانشگاهها و مراکز علمی با احتیاجات و نیازهای جوامع به جایی رسیده است که این مراکز علمی هستند که اولویتهای نیازی را برای اجتماعات خود تعیین میکنند و این در حالی است که در تحقق عامل دوم نیز کمبودها و ضعفهای ساختاری، نتایج مبانی علمی را بسیار پراکنده، غیرمنسجم و غیرکاربردی کرده است.
تاریخچه پیشرفتهای شگرف جوامع صنعتی به وضوح نشانگر اصولی است که در بعضی جوامع در حال توسعه به آن کمتر توجه شده است. مثلاً زمانی که ما به چنین پیشرفتهایی مینگریم افکارمان به سرعت در راستای ابتیاع مراکز سختافزاری مجهز متمرکز میشود که البته در این مقطع زمانی، وجودشان امری ضروری و غیرقابل انکار است. اما چون به جای مطالعه تاریخچه پیشرفتهای این جوامع، پیشرفتهای صرفاً علمی نظری آنها را - آن هم از کانالهای دانشگاهی - مورد کاوش قرار میدهیم، متوجه نمیشویم که اکثر این پیشرفتهای کاربردی توسط مردم عادی حاصل شدهاند، نه دانشمندان و محققان دانشگاهی. مثال بارز آن وجود افرادی چون وات (مخترع موتور بخار)، ادیسون (پایه گذار صنعت برق)، هیوز (پایه گذار صنعت هوایی مدرن) و صدها فرد دیگر است.
آنچه اینجا باید مورد توجه خاص قرار گیرد، این است که نه تاریخ علم، بلکه تاریخچه صنعتی شدن جوامع پیشرفته است که باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. این جوامع همیشه صنعت- دانشگاه محور بودهاند و خواهند بود، در صورتی که در کشورهای در حال توسعه مثل ایران محوریت دانشگاه- صنعت در اولویت بوده و با توجه به استقلال عملکرد هر کدام تعاملی بین این دو وجود نداشته و یا بسیار کمرنگ بوده است و تاسیس دانشگاهها بر تاسیس مراکز صنعتی پیشی داشتهاند.
باید به خاطر داشت هر عاملی که باعث استمرار این سیکل دانشگاه- صنعت محور شود، فقط منجر به خرید زمان، فرار به جلو و انتقال مشکل به مقاطع بالا و بالاتر میشود که الزاماً در آینده هم در حل معضلات واقعی جامعه ناتوان خواهد بود. اگرچه این بدین معنا نیست که عوامل و نیازهای واقعی علوم را در نظر نگیریم و از تربیت نیروهای مورد نیاز جامعه در مقاطع عالی قصور و از اصول و روند شناخته شده تحصیلات آکادمیک دانشگاهی، آن هم از نوع تئوریک و آیندهنگر دوری کنیم، بلکه صحبت آن است که زمینه مهارتآموزی را نیز در این آموزشها لحاظ کنیم و برای این منظور نیز چارهای بیندیشیم.
پیام به همه دانشگاهها این است که زمینه مهارتآموزی را در کنار آموزشهای تئوریک و نظری لحاظ کنیم.
* استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/