اشراری که با «اماننامه» سردار سلیمانی تسلیم شدند/ اعتبار حاج قاسم برای ساکنان «قاسمآباد»
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، نام سردار سلیمانی بهواسطه سالها فعالیت در نیروی قدس سپاه، نامی بینالمللی است و بسیاری او را ژنرالی میدانستند که قدرتی فراملی و فرامنطقهای داشت و میتوانست گرههای نظامی و استراتژیک موجود در کشورهای منطقه را با زیرکی و شجاعت باز کند. اما سردار سلیمانی جدا از وجهه بینالمللی که داشت، یک فرمانده ایرانی توانمند بود و پیش از اینکه به فکر سروسامان دادن اوضاع آنطرف مرزها باشد، در عملیات مختلفی در داخل ایران به عنوان فرمانده حاضر بود و کارهای بزرگی از خود به یادگار گذاشت.
یکی از مهمترین عملیاتهای داخلی سردار سلیمانی به اوایل دهه هفتاد مربوط میشود، زمانی که او فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود و طی حکمی باید به مصاف اشرار مسلح جنوب شرق کشور میرفت، اشراری که در منطقهای میان سه استان کرمان، هرمزگان و فارس حضور داشتند و به انواع و اقسام شرارتها مثل قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه، آدمربایی و قتل دست میزدند. حاج قاسم سلیمانی که آن زمان هنوز به چهل سالگی هم نرسیده بود، بهواسطه کرمانی بودن و آشنا بودن به سبک زندگی و زبان مردمان آن منطقه، برای این عملیات نظامی انتخاب شد و توانست در نهایت تمام این اشرار را مجاب کند که سلاحهایشان را تحویل بدهند و به زندگی عادی خود بازگردند.
این عملیات ویژه ایده خوبی برای ساخت اثری نمایشی (سینمایی، سریال، مستند، کوتاه و...) است و تاکنون چند پروژه بر مبنای آن ساخته شده است، پروژههایی با توجه به در دسترس بودن فیلمهای واقعی این رویداد، بسیار زنده و پرکشش هستند. یکی از آخرین ساختههای مربوط به این رویداد مستند «اماننامه» است، اثری که حامد سعادت، مستندساز کرمانی آن را ساخته و در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد. البته این مستند نسخهای کوتاهشده از مستند «خورشید» است که پیش از این در شبکه یک سیما به نمایش درآمده بود.
اشرار قدیمی، راویان «اماننامه»
برگ برنده مستند حامد سعادت فیلمهای آرشیوی و تصاویر ضبطشده قدیمی است که در بخشهایی از «اماننامه» شاهد آنها هستیم، تصاویری که هر بار مستند از ریتم میافتد و نیاز به اتفاق ویژهای دارد، چند پلان از آنها جان تازهای به کار میدهد و تماشاگر را مجبور میکند که تمام توجهش را به فیلم معطوف سازد. فیلمهای قدیمی مربوط به گفتوگو با اهالی روستاهای منطقه و کمبودهای آنها که از بیآبی و زندگی بدون امکانات، شناسنامه نداشتن بچههای تازه متولد شده و حمله اشرار گلایه داشتند و امیدوار بودند تا اتفاقی بتواند زندگیشان را تغییر دهد، یکی از همین بخشهای ناب مستند بود.
یکی دیگر از بخشهای جالب توجه این مستند، جلسه سردار سلیمانی با بزرگان طوایف و ریشسفیدان منطقه است، جلسهای که در ساختمانی در همان منطقه شکل میگیرد و سردار برای اتمامحجت با اشرار به آنجا میرود. او با وجود اینکه میتوانست با نیروهای نظامی و تجهیزاتی که در اختیار داشت، به این گروههای مسلح حمله و کل منطقه را پاکسازی کند، اما تصمیم میگیرد با کدخدامنشی موضوع را فیصله دهد. او در این جلسه با اعلام این موضوع که دیگر کاسه صبر نظام لبریز شده است، از طایفههای تأثیرگذار منطقه میخواهد اختلافات را کنار بگذارند و همه کسانی را که از راههای خلاف کسب درآمد میکردند به تسلیم شدن دعوت میکند و خودش هم ضمانت میکند که اماننامهای در اختیار آنها قرار میدهد که اگر سلاحهایشان را تحویل دهند و تسلیم جمهوری اسلامی شوند، نظام نیز با رأفت با آنها رفتار میکند و زمین کشاورزی و خانه در اختیارشان قرار میدهد تا مسیر زندگیشان تغییر کند.
بیشتر بخوانید:
«کمیته» موفق در سوژهیابی، ناکام در رفع ابهام از یک ابهام
«شورش علیه سازندگی»؛ روایتی یکدست از زمان از دسترفته
عاشقانهای برای زادگاه جنگزده در ارتفاع ۱۸هزارپایی
رمزگشایی از انتقام سخت در مستند «اخراج»
نقد بیتوجهی ساختاری به فرودستان در «بیجه»
«انیمیشن ایرانی» تاریخ پویای ۷۰ سال پویانمایی در ایران
«عابدان کُهنز»؛ یک سند تصویری تربیتی و الگویی برای کار تشکیلاتی با عطر شهادت
اراده «چشمها و دستها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
واکاوی جدای بحرین از ایران در مستند «آسوده بخواب کوروش»
مستند «۱۹۱۹»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد
سرداری که همه از او حساب میبردند!
تنها گروهی که سردار برایشان شرط مضاعف میگذارد آن دسته از اشرار هستند که مرتکب قتل شدهاند. شرط فرمانده سپاه هم در این جلسه این است که تمام کسانی که این عمل را انجام دادند، یا باید از خانواده شاکیان خود رضایتنامه بگیرند یا اگر توانایی این کار را ندارند، توسط خود طایفهها تحویل داده شوند تا محکومیت خود را در زندان بگذرانند. مابقی افراد هم میتوانند در جلسه بعدی که در بیابانهای منطقه برگزار میشود، سلاحهای خود را تحویل دهند و با گرفتن اماننامه از حاج قاسم، به زندگی جدید خود وارد شوند. این طرح بکر سردار سلیمانی همان دوران جواب میدهد و هر ریشسفیدی که در آن جلسه بود، به اهالی طایفه خود خبر میدهد و قرار میشود که همگی سلاحهای خود را تحویل دهند.
تیم سازنده «اماننامه» کار ویژه دیگری هم انجام داده و تعدادی از آن اشرار قدیمی را که در جریان این عملیات تسلیم شدند، پیدا کرده و با آنها به گفتوگو پرداختهاند. گفتوگوهای شیرینی که از زبان افرادی مطرح میشود که در دورهای از زندگیشان با شرارت و گرفتن اسلحه در دست روزگار میگذراندند و بعد از حضور حاج قاسم سلیمانی در منطقه، با زمینی که در اختیارشان قرار گرفت به سراغ کشاورزی و دامداری رفتند.
در فیلمهای آرشیوی مربوط به این مستند میبینیم که در روز موعود اشرار یک به یک در مقابل دوربینهای فیلمبرداری قرار میگیرند، سلاحهای خود را تحویل میدهند و بلند اعلام میکنند که تسلیم جمهوری اسلامی ایران شدهاند. بعد از هر تصویر قدیمی، نسخه ۲۵ سال بزرگتر شده همان اشرار، آن فیلمها را بازسازی میکنند، روبهروی دوربین مستند «اماننامه» قرار میگیرند و همان جملات را به زبان میآورند، جملاتی که باعث شد این گروه سبک زندگیشان تغییر دهند و دیگر به جای اینکه در بیابان زندگی کنند و با ایجاد رعب و وحشت برای مردم روزگار بگذرانند، به یک زندگی آرام و بدون ترس از کشته شدن توسط دیگر گروههای اسلحه به دست منطقه رو آوردند.
بیشتر بخوانید:
«ژنرال»و نگاهی موشکافانه به یک عملیات نجات
محافظانی که تا آخرین لحظه پا پس نکشیدند
«بچههای زمین خاکی» همراه با امید در اوج ناامیدی
«سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربهزیر
بررسی فاجعه مرگ پرندگان میانکاله در «پرواز بیبازگشت»
بازخوانی «حماسه ملبورن» از زبان حماسهسرا
داستان مردی که «هوای» کارگران را دارد
تلخیهای جنگ ۴ ساله بوسنی در مستند «داماد بوسنی»
زندگی و زمانه روحالله از چشم «بانو قدس ایران»
«زمستان است» روایتی تاریخی از خیابان لالهزار تهران
نقش جاسوس انگلیسی در کودتای ۲۸ مرداد به روایت «کودتای ۵۳»
اماننامههای زندگیبخش
در بخشهای پایانی این مستند، ما روستای «قاسمآباد» را میبینیم، روستایی که در سالهای میانی دهه هفتاد فقط بیابان بود و بعد از این اماننامه به طایفههای اشرار سپرده شد و حالا به آبادی رسیده است. تیم سازنده در این بخش فضای این عملیات ویژه را رها کرده و به اتفاق دیگری میپردازد و با اهالی روستا در رابطه با روزی گفتوگو میشود که خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی رسانهای شد، خبری که نه فقط مردم ایران که تمام دنیا را تکان داد. حاج قاسم جدا از نقشی که در زندگی تمام مردم ایران و منطقه داشت، برای اهالی روستای «قاسمآباد» جایگاه ویژهای داشت، او مسیر زندگی بسیاری از جوانهایی که حالا ریش سفیدان این روستا بودند را تغییر داده بود و تمام آن چیزی که امروز داشتند را مدیون این سردار بودند.
اگرچه قرار دادن این بخش در انتهای مستند کوتاه «اماننامه» پایانبندی مناسبی برای آن بود، اما کلیت عملیات ویژه تسلیم کردن اشرار، از آن ایدههایی بود که جای کار بیشتری داشت و میشد با ایدههای جذابتر، همچنان روی همان اتفاق ویژه متمرکز ماند. مسئلهای که در مستند «خورشید» وجود دارد و در آنجا بیشتر به این بخش توجه شده است. البته همین که بخشهایی از این عملیات همچنان بکر و دستنخورده باقی مانده است، این فرصت را در اختیار دیگر هنرمندان حوزه هنرهای نمایشی قرار میدهد که به این سوژه ورود کنند و آنها نیز از زاویه دید خود، به این عملیات خاص و نقش مهم سردار سلیمانی در تغییر سبک زندگی اشرار جنوب کشور بپردازند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/