دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تماشای مستند| ۱۹

قصه فوتبالیستی که شبیه فوتبالیست‌ها نبود!/ «سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربه‌زیر

مستند «سمفونی حمید» اثری است که به زندگی حمید علیدوستی می‌پردازد، ستاره سال‌های دور فوتبال ایران که به اندازه دیگر ستاره‌های دهه ۵۰ و ۶۰ شناخته‌شده نیست.
کد خبر : 629164
حمید علیدوستی

به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در مجموعه مطالب «تماشای مستند» بارها در رابطه با سبک مستندپرتره صحبت کردیم و نمونه‌های مختلفی از این زیرشاخه پرکاربرد مستندسازی را با هم مرور کردیم. مستندپرتره‌ها زوایای مختلفی از زندگی یک شخصیت را به تصویر می‌کشد، شخصیتی سیاسی، اجتماعی، هنری، ورزشی و... که در دوره یا دوره‌هایی از زندگی‌اش رفتار و عملکردش مورد توجه گروه زیادی از مردم قرار گرفته است. اگرچه برخی از مستندپرتره‌ها در رابطه با افرادی است که آنچنان که شایسته است شناخته‌شده نیستند و کاری که کرده‌اند، صرفا برای بخش کوچکی از جامعه حائز اهمیت بوده است.


در طول این سال‌ها در تمام نقاط دنیا مستندپرتره‌های زیادی در مورد افراد سیاسی، هنری و ورزشی ساخته شده است و بسیاری از آن‌ها در رویدادهای بین‌المللی به‌عنوان آثار برگزیده معرفی شده‌اند. مستندسازان داخلی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از آنجایی که این سبک مورد پسند بسیاری از فعالان این حوزه است، در پانزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت که هفته گذشته به اتمام رسید، مستندهای زیادی با این روش به نمایش درآمد، مستندهایی که هرکدام روایتگر داستان زندگی فرد خاصی بود. حتی در میان مستندهای خارجی نیز که بعضا برگزیدگان جشنواره‌های معتبر دیگر بودند، چند مستند پرتره خوش‌ساخت وجود داشت.


مستند «سمفونی حمید» یکی از مستندپرتره‌های اکران شده در جشنواره سینما حقیقت امسال بود، اثری به کارگردانی جعفر صادقی که به زندگی حمید علیدوستی می‌پردازد، ستاره‌ سال‌های دور فوتبال ایران که اگرچه هیچ وقت برای استقلال و پرسپولیس بازی نکرد، اما به اندازه بازیکنان اصلی این دو تیم در دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ مشهور بود و با توجه به بازی‌های ملی و گل‌های سرنوشت‌سازش به چهره‌ای شناخته شده در تاریخ فوتبال ایران بدل شد.


قصه فوتبالیستی که شبیه فوتبالیست‌ها نیست نبود!/ «سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربه‌زیر


انتخاب ریسکی سوژه


در میان بازیکنان قدیمی فوتبال ایران و ستارگان دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰، نام‌های بزرگی وجود دارد، نام‌هایی که اکثر آن‌ها در دو تیم پرطرفدار استقلال یا پرسپولیس توپ می‌زدند و بسیاری از طرفداران فوتبال به عشق تماشای بازی آن‌ها، به استادیوم می‌رفتند. با نگاهی به فهرست اسطوره‌های این دو تیم به اسامی شاخصی می‌رسیم، نام‌هایی همچون ناصر حجازی، علی پروین، محمود خوردبین، منصور پورحیدری، غلامحسین مظلومی و... که در رابطه با آن‌ها، سبک بازی‌شان و درخشش‌شان در مستطیل سبز حرف‌ها و اطلاعات زیادی هست و همین مسئله ساخت مستند از زندگی آن‌ها را به نسبت دیگر چهره‌های کمتر شناخته شده آن سال‌ها راحت‌تر می‌کند.


با این وجود اما صادقی که پیش از این مستندی برای فرشاد پیوس ساخته بود، برای ساخت مستند جدیدش هیچ یک از ستاره‌های پرآوازه تیم‌های پرطرفدار پایتخت را انتخاب نکرد، درحالی که اگر دست به این کار می‌زد، حداقل می‌توانست روی بُعد تبلیغاتی طرفداران این تیم‌ها در زمان اکران کار حساب باز کند! او کسی را انتخاب کرد اگرچه به اندازه آن ستاره‌ها پرسروصدا نبود، اما جایگاه ویژه‌ای در تاریخ فوتبال ایران دارد و در میان بهترین مهاجمان گلزن تیم ملی فوتبال‌مان جا خوش کرده است.


«سمفونی حمید» تصویر جدیدی از حمید علیدوستی به مخاطب ورزشی و سینمایی می‌دهد، دو قشری که هر دو با این نام آشنا هستند. مخاطبان سینمایی نسل جدید، حمید علیدوستی را نه به خاطر بازی‌های درخشان و گل‌های سه امتیازی‌اش یا مربی‌گری در سطح اول فوتبال ایران که به‌واسطه دخترش می‌شناسند، «ترانه علیدوستی»، بازیگری که در سال ۸۰ و با فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» وارد سینما شد و حالا یکی از چهره‌های شناخته‌شده این حوزه است.



قصه فوتبالیستی که شبیه فوتبالیست‌ها نیست نبود!/ «سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربه‌زیر
ترانه علیدوستی روی دوش پدرش در سال ۶۳



دخترِ حمید، بابای ترانه!


بهترین تعریف از رابطه حمید علیدوستی و دخترش را خود علیدوستی در همین مستند روایت می‌کند، او زمانی که به بخش‌های مربوط به ترانه می‌رسد می‌گوید در ابتدای راه ترانه در سینما، او را به عنوان «دختر حمید علیدوستی» می‌شناختند و معرفی می‌کردند، اما حالا اوضاع برعکس شده و من را به‌عنوان «پدر ترانه علیدوستی» می‌شناسند. این تغییر موضع شاید به زیبایی نمایانگر اتفاقات زیادی باشد، اتفاقاتی که در زندگی اکثر ستاره‌های ورزش و هنر رخ می‌دهد و با دور شدن از مرکز اتفاقات و حاشیه‌ها نام آن‌ها نیز به‌مرور در حافظه مردم کمرنگ می‌شود، تا جایی که کم‌کم اکثر مردم آن‌ها را فراموش کرده و با چهره‌های جدیدتر جایگزین می‌کنند.


یکی از برگ برنده‌های این مستند استفاده از چهره‌های مهم در آن است، جعفر صادقی برای اینکه بتواند به جنبه‌های مختلف زندگی حرفه‌ای و شخصی علیدوستی ورود کند، با افراد مختلفی گفت‌وگو کرده است، اگرچه به نظر می‌رسد حجم این گفت‌وگوها بسیار بیشتر از چیزی که در نسخه نهایی استفاده شده است، بوده و خیلی از صحبت‌های این افراد (که اکثر آن‌ها نیز مشهور و شناخته شده هستند) ابتر مانده است. علی پروین، عادل فردوسی‌پور، ترانه علیدوستی، پیمان معادی و... افرادی هستند که هرکدام از آن‌ها حضورشان می‌تواند به بهتر دیده شدن یک اثر کمک کند، اما اکثر آن‌ها (مخصوصا پروین و فردوسی‌پور) دقایق خیلی کوتاهی در کار حضور دارند و صحبت‌های مهم و زیادی از آن‌ها درباره سوژه اصلی مستند مطرح نمی‌شود.




بیشتر بخوانید:


«شورش علیه سازندگی»؛ روایتی یکدست از زمان ازدست‌رفته
عاشقانه‌ای برای زادگاه جنگ‌زده در ارتفاع ۱۸هزارپایی
رمزگشایی از انتقام سخت در مستند «اخراج»
نقد بی‌توجهی ساختاری به فرودستان در «بیجه»
«انیمیشن ایرانی» تاریخ پویای ۷۰ سال پویانمایی در ایران
«عابدان کُهنز»؛ یک سند تصویری تربیتی و الگویی برای کار تشکیلاتی با عطر شهادت

اراده «چشم‌ها و دست‌ها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
واکاوی جدای بحرین از ایران در مستند «آسوده بخواب کوروش»




قصه فوتبالیستی که شبیه فوتبالیست‌ها نیست نبود!/ «سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربه‌زیر


سرد و سنگین مثل حمید علیدوستی!


از نکات حائز اهمیت دیگر این مستند می‌توان به فضای سرد و رنگ‌بندی قاب‌های کلی اثر اشاره کرد. حمید علیدوستی (همانطور که اشاره شد) هم در زمان بازی و هم در زمان مربیگری چهره کم‌حاشیه‌ای بود و معمولا سعی می‌کرد در کنج دنج تنهایی خود، روزگار بگذراند. این مسئله به‌خوبی در مستند «سمفونی حمید» به چشم می‌خورد. سکانس اول و آخر مستند و دویدن در فضای خالی و سکوت خاص آن محیط در کنار تاکید چند باره او بر این نکته که همیشه در زندگی و در مواجهه با مشکلات تنها بوده هم این موضوع را تایید می‌کند. صدای سرد و سنگین علیدوستی که روی بخش‌هایی از کار نشسته است و سعی می‌کند فریم‌های عکس و فیلم‌ها و اتفاقات قدیمی را توضیح دهد و لحن و ادبیات او در مواجهه با مهمان‌هایش در مستند (مخصوصا صحنه‌های مربوط به حضور ترانه و پیمان معادی) همگی این حس را به مخاطب مستند منتقل می‌کند.


تهیه تصاویر آرشیوی از فوتبال‌های دهه ۵۰ و ۶۰ با توجه به اتفاقات خاص آن دوران، واقعا کار دشواری است. مسئله‌ای که در خود این مستند هم هست و علیدوستی با لحنی طنازانه به سختی یافتن صحنه‌های گلزنی خود اشاره می‌کند. اما با این وجود تصاویر آرشیوی خوبی از آن دوران در مستند «سمفونی حمید» وجود دارد، تصاویری که به جذاب‌تر شدن مستند کمک زیادی کرده است. به عنوان مثال فیلم‌ها و فایل صوتی مربوط به مسابقات جام ملت‌های آسیا در کویت (۱۹۸۰) که همزمان با آغاز حمله عراق به ایران بوده یکی از بخش‌های خاص این مستند است، بخشی که بدون شک برای دوستداران فوتبال قابل توجه است. اگرچه می‌شد بیش از این به آن پرداخت و جنبه‌های مختلف این رویداد ورزشی – سیاسی مهم را بررسی کرد.




بیشتر بخوانید:


بررسی فاجعه مرگ پرندگان میانکاله در «پرواز بی‌بازگشت»
بازخوانی «حماسه ملبورن» از زبان حماسه‌سرا
داستان مردی که «هوای» کارگران را دارد
تلخی‌های جنگ ۴ ساله بوسنی در مستند «داماد بوسنی»
زندگی و زمانه روح‌الله از چشم «بانو قدس ایران»
«زمستان است» روایتی تاریخی از خیابان لاله‌زار تهران
نقش جاسوس انگلیسی در کودتای ۲۸ مرداد به روایت «کودتای ۵۳»
«کمیته» موفق در سوژه‌یابی، ناکام در رفع ابهام از یک ابهام
مستند «۱۹۱۹»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد




قصه فوتبالیستی که شبیه فوتبالیست‌ها نیست نبود!/ «سمفونی حمید»؛ سایه سنگین مرد سربه‌زیر


از رفقای خاص تا سبک زندگی خاص!


یکی دیگر از نکات جالب توجه این مستند، نشان دادن زندگی شخصی فوتبالیستی است که بخش‌های زیادی از آن با آثار هنری (موسیقی، فیلم، سریال و...) پر شده است. تصویری که عموم مردم از فوتبالیست‌ها مخصوصا فوتبالیست‌های پیشکسوت و مو سفید کرده دارند، شبیه به اکثر بازنشسته‌هایی است که حالا دیگر در گوشه‌ای از خانه می‌نشینند و روزهایشان را با مرور خاطرات قدیمی و ورق زدن آلبوم‌های عکس می‌گذرانند، اما علاقه‌مندی عجیب و غریب حمید علیدوستی به موسیقی، فیلم و کتاب و استفاده از صفحه‌های قدیمی موسیقی کلاسیک تصویر جدیدی از یک بازنشسته فوتبال به نمایش گذاشت، تصویری که پیش از این ندیده بودیم و بعید به نظر می‌رسد در آینده نیز چیزی شبیه به آن ببینیم.


درحقیقت این مستند تصویر جدیدی از حمید علیدوستی به مخاطبش ارائه می‌دهد، از کسی که روزی از ستاره‌های فوتبال بود، جزء اولین لژیونرهای ایرانی در فوتبال آلمان محسوب می‌شود و سال‌ها در مقام بازیکن و مربی در بخش‌های مختلف فوتبال ملی تلاش کرده است. با این وجود اما به دلیل فاصله گرفتن او از مرکز توجهات و دور شدنش از دنیای مربیگری در سطح اول فوتبال، به شخصی بدل شده که زمان زیادی از روز و هفته‌اش برخلاف گذشته، خارج از مستطیل سبز و در خانه‌اش می‌گذرد.


انتهای پیام/۴۱۷۳/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب