نمایشگاه کتاب باز هم مجازی شود، چیزی را از دست نمیدهیم/ به گروهبندی سنی کتابها خوشبین نبودم و نیستم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، کورش علیانی متولد سال ۱۳۵۰، نویسنده و پژوهشگر زبانشناسی است. وی در مؤسسه روایت فتح در ردههای مختلفی همچون نویسندگی، ویراستاری و مدیر محتوایی انتشارات فعالیت کرده است. همچنین سابقه اجرای برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» را در کارنامه خود دارد. علیانی زمانی نیز داور جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس بوده است. از جمله آثارش میتوان به «باران خلاف نیست»، «تن و جان آدمی»، «ولگردی در کوچههای زبان»، «یادداشتهای پای پنجره» و «متاستاز اسرائیل» اشاره کرد.
کتاب «روایت و ذهن نویسا» بهتازگی از این نویسنده در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، به همین بهانه با او به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
روایت مُد شده، مردم میگویند
آنا: در عنوان فصل اول کتاب این پرسش مطرح شده که چرا روایت مهم است؟ از همین پرسش شروع کنیم.
علیانی: بخش عمدهای از آنچه به آن فکر انسانی میگوییم برخلاف تصور ما که آن را حاصل مقولهسازی و منطق میدانیم، نتیجه روایت و روایتپردازی است. به همین دلیل، «روایت» مهم است و ما با آن فکر میکنیم. اگر ندانیم چگونه فکر میکنیم، معمولاً افکار ما ناآگاهانه، ناسنجیده و کماثر میشوند و اگر بدانیم، افکارمان مؤثرتر و دقیقتر خواهند بود، به این دلیل است که روایت مهم است.
آنا: در رسانهها نیز استفاده از عبارت «روایت» خیلی رایج شده.
علیانی: بله. این مُد است و خیلی هم ربطی به روایت ندارد. من سعی کردم در کتاب توضیح دهم، روایت چیزی از جنس خاطره و تصاویر پشت سر هم است. اما شما وقتی تیتر میزنید «روایتی از فلان»، منظورتان نقطهنظر و دیدگاه است. یک دیدگاهی در مورد فلان موضوع، یک چنین چیزی میخواهید بگویید و ربط چندانی به آن تصاویر، خاطره و ... ندارد. این کاربرد روایت هم چیزی است که این روزها مُد شده است.
آنا: ایده این کتاب چگونه به ذهن شما رسید؟
علیانی: همانطور که در مقدمه کتاب توضیح دادهام، به من پیشنهاد کردند. آن زمان بنیادی به نام بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان وجود داشت، مسئول این بنیاد به من پیشنهاد نوشتن کتابی درباره روایت داد و من هم پذیرفتم.
آنا: چرا باید این کتاب را خواند؟
علیانی: هیچ بایدی در کار نیست. اما امیدوارم که با خواندن این کتاب هم لذت ببرید و هم چیزی بیاموزید که پیش از این نمیدانستهاید. این که روایت موضوعی زبانی یا ادبی نیست، یک کارکرد شناختی مغز است.
آنا: نقطه قوت این کتاب چیست؟
علیانی: من سعی کردم این کتاب را پیچیده ننویسم، جوری بنویسم که مخاطب موقع خواندنش آزار نبیند بلکه لذت ببرد. در عین حال سعی کردم دقیق و علمی بنویسم و حرفهای بیاساس و بیربط نزنم. شاید نقطه قوت کتاب این باشد که مخاطبان میتوانند مطالب علمی را بهآسانی بخوانند.
آنا: یعنی عامهپسندی یک کتاب بهعنوان نقطه قوت آن محسوب میشود.
علیانی: حتماً؛ اگر کتاب مینویسید، آن را برای عموم مینویسید، نه برای یک گروه خاص. اگر بخواهید برای یک گروه خاص بنویسید میتوانید یک لیست ایمیل درست کنید و متن خود را برای آنها بفرستید اما کتاب را واقعاً برای مردم مینویسیم.
تغییرات برنامه «چراغ مطالعه»
آنا: تا چندی پیش مجری برنامه «چراغ مطالعه» بودید. این برنامه چه هدفی را دنبال میکرد و آیا به هدفی که برای اجرای این برنامه داشتید رسیدید؟
علیانی: این را باید از تهیهکننده برنامه بپرسید که این برنامه چه هدفی را دنبال میکرد. آقای مرتضی روحانی تهیهکننده «چراغ مطالعه» آدمی بسیار دانا و آگاه است و حتماً توضیحات خوبی به شما خواهد داد. هدف شخص من از حضور در این برنامه و همکاری با آقای روحانی و گروه دوستداشتیاش این بود که بتوانیم فرهنگ نقد را در جامعه ترویج کنیم. به نظرم میآید تا حدی توانستیم از عهده این کار برآییم ولی در فصل جدید تغییراتی در برنامه ایجاد شد و تا جایی که من میفهمم هدف بیشتر از اینکه ترویج فرهنگ نقد باشد، ترویج کتابخوانی است و به همین دلیل فکر میکنم انتخاب آقای نجفی به جای من انتخاب درستی بود. فکر میکنم این دلیل قانعکننده است، برای من که قانعکننده بود و امیدوارم برای دیگران هم قانعکننده باشد.
آنا: در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی یا اجرای برنامه تلویزیونی هستید؟
علیانی: من همیشه مشغول نوشتن هستم ولی خیلی کم حاصل میدهد. این روزها ذهنم همچنان پس از نوشتن کتاب «متاستاز اسرائیل» درگیر مسئله اسرائیل است، امیدوارم تا اواسط بهار سال آینده بتوانیم نتیجهاش را ببینیم. مدتی است پیشنهاد اجرا نداشتهام اما یکی، دو برنامه تلویزیونی اجراشده و پخش نشده دارم که امیدوارم به زودی پخش شود.
از ۵ سالگی کتاب میخواندم، به گروهبندیها خوشبین نبودم
آنا: در ارتباط با موضوع گروهبندی کتابها، با توجه به پیشرفت تکنولوژی و توسعه فضاهای مجازی به نظر شما نیاز است در این گروهبندیهای سنی تغییراتی اعمال شود؟
علیانی: من از ابتدا هم به این گروهبندیهای سنی خوشبین نبودم. از سال ۱۳۵۵ که پنج سالم بود، مادرم خواندن و نوشتن (بیشتر همان خواندن) را به من آموخته بود و کتاب میخواندم. روی کتابهایی که میخواندم گروههای سنیای نوشته بودند که معمولاً تطابق چندانی با سن من نداشت و احساس میکردم من را دستکم گرفتهاند. اول کار فکر میکردم خیلی باهوش هستم اما فهمیدم اینجوری نیست درواقع بقیه هم همینجور هستند و همین کتابها را کمی زودتر یا دیرتر خوانده و فهمیدهاند. نمیدانم این گروهبندیها بر چه مبنایی استوار بود اما به نظر میآید از نگاه من خواننده، خیلی کارآمد نبود.
آنا: یعنی در پاسخ به نیاز کودکان و نوجوانان نبوده؟
علیانی: من چنین تصوری دارم. من هفت سالم بود که انقلاب شد. در کلاس سوم دبستان و در سن هشت سالگی کتابهای ۲۰۰ یا ۳۰۰ صفحهای و رمانهای انقلابی آن زمان را میخواندم و مشکلی هم نداشتم. به نظرم میآید اینکه روی یک کتاب ۳۰ صفحهای میزدند گروه سنی «الف» و «ب»، ظلم به نسل من و امثال من بود. خلاصه که من از اول خیلی نسبت به این گروهبندیهای سنی خوشبین نبودم و به نظرم مربیها، مادرها و پدرها اگر توجه کنند، خودشان درک درستتری از فهم فرزندشان خواهند داشت.
آنا: البته کانون پرورش کودکان و نوجوانان هم در سالهای اخیر تغییراتی در این گروهبندی سنی اعمال کرده است.
علیانی: شنیدهام، اما همچنان خوشبین نیستم.
فروش چیپس و پفک پایین میآید
آنا: با توجه به شرایط کرونایی، نمایشگاه مجازی کتاب قرار است در بهمن ماه همچون سال گذشته برگزار شود، نظرتان در ارتباط با این نمایشگاه مجازی کتاب چیست؟
علیانی: فروش چیپس و پفک پایین میآید. به نظر من برای خرید کتاب، بیرون رفتن از منزل لازم نیست. معمولاً شما حتی در نمایشگاه هم فرصت نمیکنید کتاب را جدی بررسی کنید. نهایتاً چیزی که بتوانید بررسی کنید این است که صحافیاش خوب هست یا نه که البته اگر کتابی خوب باشد، کیفیت صحافی آن تأثیر زیادی در تصمیم شما در خریدن یا نخریدن آن نخواهد گذاشت و برعکس اگر کتاب بدی حتی صحافی خیلی خوبی هم داشته باشد، باز آن کتاب ارزش خواندن ندارد. کلاً فکر میکنم کرونا در بعضی زمینهها از جمله همین موضوع خرید کتاب، فرصتهایی را که حواسمان به آن نبود، برگرداند. ما میتوانیم کتاب را در منزل خود بخریم و راحت هم آن را بخوانیم. اتفاقاً فکر میکنم آگاهی مردم بیشتر شده و تجربههای خود درباره کتابها را با هم به اشتراک میگذارند. تصور من این است که کرونا فرصت خوبی بوده است.
آنا: ویژگی منفی این رویداد فرهنگی از نظر شما؟
علیانی: نمیدانم از کسانی که ناراضی هستند باید پرسید. من یکی، دو بار با بدقولی ارسالکنندگان مواجه شدم، در آن موارد هم زنگ زدم، دعوا کردم و سرشان که داد زدم خیالم راحت شد.
آنا: بسیاری از مخاطبان میگویند تعامل نویسندگان و ناشران در نمایشگاههای مجازی وجود نداشت.
علیانی: شما فرض کنید کرونا نباشد و نمایشگاه هم حضوری برگزار شود و انتشارات سوره مهر لطف کند، بگوید کورش علیانی برای تعامل با خواننده یک روز میآید در غرفه مینشیند. حالا خوانندگان میآیند آنجا چه کار کنند؟ میگویند مثلاً در صفحه ۴۳ چرا این را نوشتی؟ نه چون کتاب تازه منتشر شده و خواننده که فلش مموری نیست یک لحظه کتاب را به مغزش وصل کند و کتاب را تجزیه و تحلیل کند و سؤالهایی در مورد آن داشته باشد. نهایت کاری که میشود آنجا کرد این است که با هم گفتوگویی کلی بکنیم یا عکسی بگیریم، من کتاب را امضا کنم و این موارد هم کمک خاصی به فهم کتاب نمیکند. البته روابط انسانی خوب است، لبخند و عکس یادگاری و همه اینها خوب هستند.
آنا: از نظر فرصتهای شغلی که در نمایشگاه کتاب پیش میآمد چطور؟
علیانی: به نظرم این هم یک ذره خوشبینانه است. آیا هیچ وقت شده در نمایشگاهی دستنویس یا فایل تایپشدهای برای ناشری ببرید و ناشر بگوید باشد، نگاهش میکنم؟ میگویند «آخه الان در نمایشگاه؟ حالا بعداً بیا دفتر ببینیم چه کار میکنیم» دفتر هم که میروید کتاب را نمیگیرند. خاطرم هست یکی از اولین کارهایی که نوشته بودم را به یکی از ناشران معروف دادم، گفتند باید بررسی شود، ۶ ماه طول کشید بررسی کردند در صورتی که اصلاً بررسی هم در کار نبود و من را سر کار گذاشته بودند. بعد از ۶ ماه هم گفتند که تو پذیرفته شدی گفتم قرارداد امضا میکنید؟ گفتند بله. یک برگه جلوی من گذاشتند دیدم نوشتهاند صفر درصد، گفتم چرا صفر درصد؟ گفتند چون ما ناشر خیلی مشهوری هستیم همین که کتاب شما را چاپ میکنیم برای شما خوب است. این ماجرا برای ۱۹ سال پیش است که وضعیت اقتصادی هم به نسبت امروز بهتر بود و کرونا هم نبود. حالا مثلاً چه میخواست از درون نمایشگاهی که فیزیکی باشد و مجازی نباشد، درآید؟ من فکر نمیکنم چیزی را از دست داده باشیم.
بیشتر بخوانید:
- کتاب «روایت و ذهن نویسا» به چاپ رسید/ تلاشی برای پر کردن جای خالی نقص فناوری
- اگر نویسندگی را شغل ندانیم کیفیت آثار بهتر میشود/ دیگر دوره اثرگذاری نویسندگان گذشته است
- کتابهای روانشناسی زیر نور «چراغ مطالعه» / گفتگو با مترجم کتاب «فقر احمق میکند»
کتاب خواندن همانند غذا خوردن است
آنا: الان در ایستگاههای مترو و سایر اماکن عمومی کتابهایی با ۵۰ درصد تخفیف به فروش میرسند که ویراستاری مناسبی ندارند و معمولاً اسم ناشران ناآشنایی در پشت آن کتابها درج شده است.
علیانی: حقیقت این است که من دغدغه کتاب خواندن ندارم، یعنی فکر نمیکنم کتاب خواندن خودش فینفسه چیز خوبی باشد. کتاب خواندن هم مثل غذا خوردن است. اگر غذای خوب بخوری اتفاق خوبی میافتد، غذای بد بخوری اتفاق بد میافتد. زیاد بخوری اذیتت میکند، کم بخوری بیمار میشوی. کتاب هم همینجور است. دغدغه ویرایش هم ندارم. ویرایش یک دستگاهی است که خود ما اهالی کتاب ساختهایم. من خودم ۱۴ سال سابقه ویرایش در سطحهای مختلفی داشتهام و تقریباً میدانم چه میگویم. باور ندارم که کتاب ویرایشنشده کتاب بدی باشد مخصوصاً با وضعیت فعلی ویرایش که تمام مشکلشان همین کسره، ویرگول، نقطه و فضلفروشیهای اینجوری است. اینها کمکی به خواندن کتاب نمیکنند. ولی ماجرا این نیست. ماجرا این است که شما یک کالایی دارید که فروش نمیرود. باید ببینید چرا تا وقتی که قیمت کالایتان را نصف نکنید، فروش نمیرود؟
آنا: البته منظورم کتابهای قاچاق است.
علیانی: کتابهای قاچاق هم همینطور. چرا مردم نباید کتاب اصل را بخرند. چرا باید بروند یک کتابی با چاپ دیجیتال بخرند که موقع خواندن چشمهایشان را اذیت میکند، ممکن است چند صفحه افتادگی داشته باشد. اگر مشکلی فیزیکی در کتاب باشد هیچ وقت نمیتوانند آن را عوض کنند، چرا باید چنین ریسکی کنند؟ به خاطر اینکه خود این بازار، بازار راکدی است. مردم کتاب نمیخوانند و به نظرم کار درستی میکنند. آدمها الان حجم زیادی از اطلاعات را از فضای مجازی میگیرند و نیازشان به کتاب خیلی کمتر است. میپرسید برای گسترش فرهنگ کتابخوانی چه کنیم؟ میگویم باید کمی مؤدب باشیم. سعی نکنیم مردم را به سمت کتاب خواندن هل بدهیم. خودمان هم سعی کنیم کمتر و مفیدتر حرف بزنیم.
انتهای پیام/۱۱۰/پ
انتهای پیام/