به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، دوشنبهشب ارتش یمن با استفاده از چند موشک بالستیک و ۲۵ پهپاد تهاجمی اهداف مهمی را در خاک عربستان هدف قرار داد. در این عملیات که سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن آن را «تلافیجویانه» و در پاسخ به «حملات سعودی، اماراتی و آمریکایی» خوانده است، «مواضع نظامی حساس و حیاتیای» در ریاض، جده، طائف، جیزان، نجران و عسیر هدف قرار داده شده است. ارتش یمن در این عملیات که تحتعنوان «هفتم دسامبر» طراحی شده، از ۶ پهپاد از نوع «صماد ۳» و چند موشک «ذوالفقار» برای هدف قراردادن وزارت دفاع عربستان سعودی، فرودگاه هوایی «الملکخالد» و چند نقطه نظامی دیگر استفاده کرده است. آنها با موشکهای بالستیک و پهپادهای «صماد ۱»، «صماد ۲»، «صماد ۳»، «قاصف K۲» پایگاه هوایی «الملک فهد» در طائف، شرکت آرامکو در جده، مواضع حساس نظامی در مناطق ابها، جیزان، نجران و عسیر را هدف قرار دادهاند.
سخنگوی نیروهای مسلح یمن از «تمام شهروندان و افراد مقیم در مناطق مذکور» خواست که از مواضع نظامی فاصله بگیرند. جدا از ضربات این سلسلهعملیات، انجام آن همزمان با سفر منطقهای محمد بن سلمان ولیعهد سعودی بسیار قابلتوجه است. بنسلمان از دوشنبه سفر رسمی خود را به مقصد کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با هدف از بین بردن اختلافات ژئوپلیتیک و تقویت همکاریها و هماهنگیها در تمامی زمینهها میان ۶ کشور عضو شورا آغاز خواهد کرد. آنطور که منابع عربی میگویند از مهمترین موضوعات تعیینشده در دستورکار دیدارهای بنسلمان با همتایان خود در منطقه، رسیدگی جدی و سازنده به پرونده هستهای و موشکی ایران در تمامی بخشها و پیامدهای آن به «شکلی که امنیت و ثبات منطقهای و بینالمللی را محقق کند،» تاکید بر اصل حسن همجواری و احترام به قطعنامهها و قوانین بینالمللی، دور نگهداشتن منطقه از تمامی فعالیتهایی که ثبات آن را به خطر میاندازد، دستیابی به یک راهحل سیاسی و فراگیر برای بحران یمن متکی به ابتکارعمل حوزه خلیجفارس و سازوکار اجرایی آن و نتایج کنفرانس گفتوگوی ملی یمن، قطعنامه شماره ۲۲۱۶ شورای امنیت و طرح عربستان برای پایان دادن به بحران یمن، توقف مشکلات انسانی یمنیها، بررسی تحولات عراق با توجه به نتایج انتخابات پارلمانی اخیر و بررسی وضعیت کشورهای سوریه و لیبی و آخرین تحولات مساله فلسطین هستند.
بیشتر بخوانید:
آزادیهای اجتماعی محمد بنسلمان؛ سرپوشی برای سرکوب آزادیهای سیاسی
با وجود اعلام اهداف رسمی درباره سفر بنسلمان به کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اما باید دیپلماسی جدید او را در نگاهی وسیعتر دید، جایی که او روابط خود را با قطر و ترکیه بهبوده داده و مذاکرات با ایران را نیز آغاز کرده است. وضعیت بنسلمان در شرایط خطرناکی قرار گرفته است که تسامح و مدارا با این وضعیت میتواند جایگاه او را در آینده سیاسی عربستان با خطر روبهرو سازد و به همین دلیل میکوشد با دست زدن به برخی اقدامات جدید نقاط اتکایی برای خود ایجاد کند. در ادامه به بررسی وضعیت خطیر بنسلمان پرداختهایم.
حملات یمن چه چیزی را نشان میدهد؟
نیروهای مقاومت یمن از اواسط فوریه ۲۰۲۱ (بهمن ۹۹) حملات تهاجمی خود علیه اهداف موجود در خاک عربستان سعودی را به میزان جالبتوجهی افزایش داده و همچنان به نظر میرسد این روند را حفظ کردهاند. یمن تنها در ماه فوریه بیش از ۴۰ پهپاد و موشک بهسمت عربستان سعودی پرتاب کرد. در ۷ مارس (۱۷ اسفند۹۹) یمنیها در اقدامی بسیار جسورانه با پهپاد و موشک بالستیک به تاسیسات نفتی راس تنوره در منطقه شرقی عربستان سعودی حمله کردند که بهدلیل نزدیکی به دیگر کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس از اهمیت بالایی برخوردار بود. دولت صنعا چنین حملاتی را بهعنوان بخشی از کارزار «بازدارندگی متوازن» انجام میدهد؛ این حملات که اغلب به شکلی متهورانه تاسیسات حیاتی عربستان را هدف قرار میدهد، اقداماتی برای افزایش هزینه جنگ برای ریاض است.
این عملیاتها در ماههای گذشته به تناوب وجود داشته است. حمله شدید و گسترده دوشنبهشب به عربستان در سایه حملات چند ماه گذشته روشن میسازد که احتمالا یمن در دور بعدی حملاتش، تاسیسات بهشدت حیاتی سعودی را در تیررس خود قرار میدهد. نمیتوان بهطور دقیق درباره این اهداف صحبت کرد اما با توجه به گذشته احتمالا این اهداف شامل تاسیسات مهم نفتی میشود. حمله به این تاسیسات باعث میشود دیگران نیز با افزایش قیمت نفت اندکی در زجر ملت یمن با آنها شریک شده و فشارهای بینالمللی برای پایان دادن جنگ به ریاض اعمال شود.
حملات یمن به تاسیسات نفتی، احتمالا باعث افزایش قیمت نفت میشود اما همزمان این ضربه باعث میشود درآمدهای عربستان بهدلیل این افزایش با کاهش روبهرو نشود. ازاینرو صنعا که دیگر در عرصه سیاست بینالملل هوشیارتر شده شاید بکوشد در حملات خود این نکته را لحاظ کرده و ضمن حمله به تاسیسات مهم، اثر آن بر کاهش درآمدهای نفتی عربستان را نیز درنظر بگیرد. براساس همین، یمنیها ممکن است طیف وسیعی از تاسیسات نفتی از مخازن سوخت، تلمبهخانه، پایانههای بندری یا حتی نفتکشها را نیز مورد حمله قرار دهند تا عربستان نتواند از افزایش قیمت نفت پس از آن بهرهای ببرد. پس از این حملات، دو مسیر پیشروی سعودیها قرار خواهد گرفت؛ یا ادامه جنگ زیانبار زیر سایه حملات یمن یا صلح زودهنگام با ارائه امتیازات لازم. پهپادها و موشکهای بالستیک درواقع زبان مذاکره دولت قانونی یمن در برابر بنسلمان بیتجربه است. آنها با حملات اخیر به وزارت دفاع و فرودگاهها، این پیام را به طرف سعودی ارسال کردند که هماکنون هزینه سازش کمتر از فردایی است که در آن با هدفگیری تاسیسات مهم عربستان این کشور در موضع ضعف قرار خواهد گرفت.
بنسلمان بخشی از پایان جنگ میشود؟
طولانی شدن جنگ یمن پیامدهای سنگینی برای ریاض خواهد داشت. در یمن، جنگ به بخشی از فرهنگ و هویت یمنیها تبدیل شده و به همین جهت نمیتوان بهراحتی آن را از سمت یمن پایان داد، بهویژه که آنان هرلحظه و در هر مرحله سماجت سعودیها در آسیبزدن به خود را دیده و درک کردهاند و از سوی دیگر اکنون معتقدند آنها هستند که سعودیها را زمینگیر کردهاند و عملا پیروز جنگند. به همین جهت درصورت عدم تغییر جدی در روند جنگ، دولت صنعا پس از حلوفصل چند نبرد در داخل خاک یمن و نه تمام آنها، گامهایی جدی در داخل خاک سعودی برخواهد داشت. بدون توجه به اینکه این گامها چه اثراتی بر یمن دارند، اقدام آنها میتواند منجر به «وجهالمصالحه شدن» یا بهعبارتی دیگر «قربانی» شدن بنسلمان و آینده او شود. اکنون گردونه تحولات در یمن از دست قدرتهای بینالمللی و منطقهای خارج شده و آنها برای پایان دادن به بحران قادر به تحت فشار قرار دادن صنعا نخواهند بود. شاید سادهترین راه پیشروی طرف غربی، تغییر صندلیها در ریاض با هدف تولید امتیاز برای پایان جنگ باشد.
در چنین وضعیتی، اصرار بر ادامه جنگ و پیگیری رویه کنونی، فرمان را از دستان بنسلمان خارج میکند. او بسیاری از مخالفانش را در داخل عربستان سرکوب کرده است؛ اما میداند قدرتهای بینالمللی باوجود این نیز مهرههای خود را برای مواقع لزوم حفظ کردهاند. از سوی دیگر با تضعیف جایگاه بنسلمان در پی تهاجمیتر شدن یمن، جایگاه رقبای او نیز به شکل نسبی احیا خواهد شد. مخالفان ماجراجویی بنسلمان نیز در یک بازی داخلی در همراهی با قدرتهای بینالمللی دست به تحرک میزنند تا از طریق سرنگونی بنسلمان، قدرت را در درون خاندان سعودی حفظ کرده، وجهه حکومت بینالمللی آلسعود پس از رسوایی خاشقچی را احیا و همچنین شرایط را جهت پایان جنگ و رفع خصومت ریشهای با یمن فراهم کنند.
اقدامات بنسلمان در انجام اصلاحات اجتماعی در عربستان که خشم وهابیها را برانگیخته و از سوی دیگر برداشتن گامهایی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی که به نفرت از وی در جهان اسلام دامن زده است، باعث شده اقدام علیه ولیعهد سعودی بدون پیشزمینههای داخلی نباشد. برکناری بنسلمان، یک دندهعقب با سرعت خارقالعاده برای بازیابی تمام پسرفتهایی خواهد بود که شخص وی برای عربستان ایجاد کرده است.
آیا بنسلمان موقعیت را دریافته است؟
بنسلمان جوان است اما تمام اطرافیان او بهویژه پدرش ملکسلمان از تجربه سیاسی زیادی برخوردار هستند. او تا اندازهای متوجه وضعیتی که در آن قرار گرفته، شده است. ازاینرو ولیعهد سعودی با وجود آنکه قادر به کنار کشیدن پای خود از باتلاق یمن بدون پرداخت هزینه آن نیست، تلاش دارد با بازسازی روابط خارجی خود با دشمنان سابق و مذاکره با آنها پرستیژ بینالمللی خود را افزایش داده و حتیالمقدور خود را از سایه تهدید وجهالمصالحه شدن خارج سازد و این موضوع را به دیگر موارد هدایت کند. مذاکرات عربستان با ایران و ترکیه باعث میشود او درصورت لزوم با دادن امتیاز، این کشورها را درصورت وخامت اوضاع، سپر جایگاه سیاسی خود ساخته ولی بهازای آن از ذخایر سعودی هزینههای شکستهایش را بپردازد.
آغاز مجدد مذاکرات با ایران، کاهش التهاب در روابط با محور ترکیه-قطر، و سفرهای آتی او به عمان، امارات، بحرین و کویت ازاینرو صورت میگیرند که بنسلمان بهدنبال دستوپا کردن ابزارهایی در سیاست خارجی برای حفظ آینده حکومت خود است.
شکست ایده زعامت جهان اسلام
عربستان باتوجه به قدرت مالی گسترده خود، در اختیار داشتن حرمین شریفین و همچنین سوابق چندین دهه گذشته خود بهعنوان یک بازیگر مهم در جهان عرب و جهان اسلام، خود را یک گزینه مهم برای کسب زعامت جهان اسلام تلقی میکند. پس از جنگ جهانی دوم عربستان تا دهه ۸۰ میلادی با وجود قابلیتهای گسترده به دلیل حضور دولتهای پان عرب در جهان اسلام مانند حکومت جمال عبدالناصر در مصر، معمر قذافی در لیبی، حافظ اسد در سوریه و صدام حسین در عراق یک بازیگر حاشیهای و فروخفته به حساب میآمد. درهم کوبیده شدن این قدرتها به مرور و از بین رفتنشان باعث شد تا عربستان که از سوی این دولتها تهدید میشد به ناگاه با برطرف شدن این تهدیدها خود را در جایگاهی برتر و کمرقیب در جهان عرب و حتی جهان اسلام ببیند. خارج شدن از فشار تاریخی و سنگین کشورهای رقیب و دشمن و چشیدن مزه برتری، باعث شد تا سعودیها در یک حرکت هیجانی تلاش کنند با دست زدن به حرکت نهایی، زعامت جهان اسلام را به هر قیمت گرانبهایی به دست آورند. آنها برای این موضوع هزینههای مادی، انسانی و ذهنی زیادی را به دیگران و حتی خود تحمیل کردند. تلاشهای اصلی سعودی برای گام نهایی در کسب زعامت جهان اسلام را میتوان به این نحو توضیح داد:
راه نخست: پیگیری نبردهای نظامی با محور ایران و ترکیه یک راه برای عربستان بود تا زعامت خود را بر جهان اسلام تثبیت کند. اما این مسیر حتی در انتهاییترین مراحل خود نیز نمیتوانست چندان امنیت ایران و ترکیه را تحتتاثیر قرار دهد چه اینکه تحولات واقعی نشان داد ریاض حتی از شکست دادن گروههای متحد تهران و آنکارا نیز عاجز است.
راه دوم: عربستان با توسل به ایدئولوژی وهابیت قادر به رقابت با اندیشه و تفکر موجود در ایران و ترکیه بود. ایران ضمن حمایت از شیعیان با استفاده از ایدههای مقاومتی، قادر به جمع کردن گروههای اهل تسنن به دور خود شد و محوری قدرتمند موسوم به محور مقاومت تشکیل داد. ترکیه نیز در حوزه جهان اسلام از دو بازوی اندیشهای بهره میگیرد؛ یک بازو ایدههای ملیگرایانه پان ترکیسم است که میتواند به نفوذ ترکیه در کشورهای ترکنژاد مانند قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان منجر شود که همگی جزئی از جهان اسلام نیز بهشمار میروند. ترکیه اما از پان ترکیسم میتواند برای نفوذ و ایجاد ارتباط با کشورهای دیگری که دارای جمعیتهای ترک هستند نیز بهره گیرد. بهطور خاص افغانستان دارای جمعیتهای ازبکتبار و ترکمن است و همچنین ترکمنها در عراق نیز حضور دارند. بال دوم ترکیه بیشتر به کشورهای عربی جهان اسلام مربوط است که در آن با استفاده از ایدههای اخوانی به دنبال جذب متحد برای خود است. به وضوح با حضور شیعیان، بروز ایدههای مقاومتی در جهان اهل سنت، حضور جمعیت گستردهای از ترکتباران و نیز نفوذ اندیشههای مطرح اخوانی، رسیدن عربستان به زعامت جهان اسلام آن هم با ایدئولوژی وهابیت در خوشبینانهترین سناریوها غیرممکن است. با این حال واقعیتهای سالهای اخیر نشان داده که سناریوهای بدبینانه حاکم شدهاند. به دلیل پیشبینی ناکامی ایدئولوژی وهابیت در رقابت با ایدههای ایران و ترکیه بود که عربستان سعودی با محدود کردن علمای وهابی به سمت ایدههای لیبرال قدم برداشت.
راه سوم: با ناکامی روشهای نظامی و ایدئولوژیک که بازی را در درون جهان اسلام به جریان میانداخت، عربستان تصمیم گرفت تا از راه دیگری زعامت جهان اسلام را کسب کند. از نگاه ریاض مسیر سوم برای به دست آوردن زعامت جهان اسلام به رسمیت شناخته شدن توسط غرب بهعنوان زعیم این جهان بود. درحالی که ایدههای مورد حمایت ایران و ترکیه به وضوح قابلیت اتصال به غرب را ندارند، عربستان سعودی به سمت تضعیف وهابیت و حاکم کردن ایدههای غربی در داخل کشور پیش رفت که خروجی آن منجر به آزاد شدن حجاب در عربستان، برگزاری مسابقات کارت بازی و... شد. ریاض با این اقدام قصد دارد تا با غربیسازی ساختار جامعه خود و ارکان کشور بهعنوان یک الگو و نمونه توسط جهان غرب تحسین شود و سپس از سوی این تمدن بهعنوان زعیم جهان اسلام تبلیغ و به رسمیت شناخته شود. نگاهی به راه سوم درحال حاضر به وضوح شکست این مسیر را نشان میدهد. عربستان تاثیر جهان غرب در جهان اسلام بیش از اندازه واقعی ارزیابی کرده بود؛ البته باید توجه داشت که سعودیها به صورت انفعالی و از روی ناچاری با شکست راههای اول و دوم به این سمت گام برداشتند.
از سوی دیگر سیاست غرب برای کودتا علیه دولت ترکیه در سال ۲۰۱۶ شکست خورد و پس از آن نیز اردوغان نشان داد دارای ریشههای قدرتمندی در کشورش است که به آسانی نمیتوان آنها را قطع کرد. ایران نیز که از سال ۲۰۱۸ زیر ضربه سیاست «فشار حداکثری» آمریکا قرار گرفت در مقابل این فشار تاب آورد و دست به پیروزی در جبهههای هستهای و منطقهای زد. چنین وضعیتی فضایی برای مشروعیتبخشی غرب در جهان اسلام باقی نمیگذارد که سعودیها بخواهند با توسل به آن به زعامت جهان اسلام برسند.
با مشخص شدن شکست راه سوم باید به تبعات آن پرداخت. هزینههای بن سلمان برای نتیجه بخشیدن به راه سوم دست کشیدن از ایدئولوژی وهابیت و از سوی دیگر ترویج اندیشههای لیبرالی بوده که به نفرت از ریاض در جهان اسلام دامن زده است. این دو موضوع هزینه یک سیاست بیحاصل شدهاند.
ایدئولوژی وهابیت برای خاندان سعودی یک «حفاظ مستحکم» در جامعه عربستان و همچنین محیط پیرامونیاش به حساب میآمد. از این رو بود که اعضای خاندان سعودی با خاندان محمد عبدالوهاب متحد شده و این اتحاد را از قرن هجدهم میلادی تاکنون ادامه داده بودند. بن سلمان با تضعیف شدید این اتحاد بخشی از حفاظ خاندان سعودی را در جامعه عربستان فروریخت. او و سیاستهایش در بین مسلمانان متعصب نیز محبوبیتش را از دست خواهد داد. عربستان اگر دچار التهابات داخلی شود بن سلمان در برابر آنها تنها خواهد ماند و حتی احتمال دارد برخی از علمای وهابی از مخالفان وی حمایت کنند تا از او انتقام گرفته و ایده خود را مجددا در عربستان گسترش دهند.