به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، چند روزی اســــــت که در خبرها زیـــاد شنیدهایم که روزنامهها، کاغذی برای چاپ ندارند و همین باعثشده تا برخی از روزنامهها منتشر نشوند، البته با توجه به سیاستهای جدید دولت در حوزه کاغذ، خیلی طبیعی بود که این اتفاق بیفتد و دوباره پای دلالان به بازار کاغذ باز شود و اینچنین شاهد کمبود کاغذ در بازار نشر باشیم. در گزارش امروز به این موضوع مهم پرداختیم و از تبعات کاهش کاغذ و بعد هم گرانی احتمالی کتاب گفتیم در کنارش به این موضوع هم پرداختیم که چه کارهایی میتوان انجام داد که با فرض اینکه گرانی کتاب، اجتنابناپذیر است، چند نمونه از سیاستهای حمایتی در حوزه نشر و کتاب را پیشنهاد کردیم.
نگاهی به نقشه راه جدید بازار کاغذ
یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر ارشاد از همان ابتدای شروع کارش تاکید داشت که دولت عزم این را دارد که مشکل تامین کاغذ را در کشور حل کند، این خبر برای خیلیها مسرتبخش بود و از طرف دیگر کمی هم آنها را دچار نگرانی میکرد، احمدوند در اوایل مهرماه از اختصاص ارز برای واردات کاغذ خبر داد و گفت: «اختصاص ارز ترجیحی بهجز در بخش دارو و گندم، میسر نیست اما با این حال، ۴۰ میلیون دلار برای واردات کاغذ نشر درنظر گرفته شده است، از سوی دیگر مقداری کاغذ که از پروندههای قضایی بهدست آمده است بهزودی توزیع خواهد شد. بهنظر میرسد که این کاغذها بتواند تا زمان رسیدن به نتیجه درست برای تولید کاغذ داخلی، پاسخ مناسبی باشد.»
بیشتر بخوانید:
در هفته کتاب امسال به دنبال عدالت فرهنگی هستیم
معاون فرهنگی وزیر ارشاد همچنین درمورد تولید کاغذ داخلی معتقد است: «الان شرایطی است که امکان و زمینه حمایت از تولید داخلی فراهم است. روزهای اول که آمدم کارگروه کاغذ شکل دادم و اعضای این کارگروه از کارخانههای خوزستان و مازندران بازدید کردند. دو روز پیش شیراز را بازدید کردند و مفصل از هرکدام گزارشهایی ارائه شد و بررسی شد. غیر از جلساتی که دعوت کردیم و اینجا تشکیل شد. ما فکر میکنیم اگر برخی مشکلات تولیدکنندگان داخلی حل شود بخش قابلتوجهی از نیاز کشور را میتوانیم در داخل با شرایط موجود تولید کنیم. حرف تخیلیای نیست و بر اساس گزارش میدانی و جلسات بیان میکنم. فرآیند تولید را بررسی کردیم. معتقدیم میشود بخش زیادی از کاغذ موردنیاز فرهنگی کشور چه مطبوعات و چه نشر را در داخل تولید کرد. الان دولت اراده این کار را دارد. امید است مسیر تولید داخلی کاغذ هموار شود. تغییر در تعرفه واردات، رفع موانع تامین مواد اولیه و الزام مصرفکنندگان دولتی به استفاده از کاغذ داخلی ضروری است. اگر این اتفاقات بیفتد میتوانیم حداقل 150 هزار تن کاغذ در سال نخست تولید کنیم.» پیشبینی میشود مسیری که مدیران فرهنگی دولت درجهت تامین کاغذ داخلی درنظر گرفتند بتواند وضعیت کاغذ را در آیندهای نهچندان دور بهبود بخشد، بهگونهای که کاغذ تولیدی جوابگوی نیاز داخلی باشد. با این وجود تا اجرایی شدن و به سرانجام رسیدن این تصمیمات مدیریتی، راه زیادی باقی است و یکی از دشواریها این است که در این مسیر باید بازار کاغذ را کنترل کنند.
نبود کاغذ بر چه بخشهایی اثر میگذارد؟
چندین سال است که تا حرف تامین کاغذ در داخل کشور مطرح میشود، سوداگریها از بازار سیاه کاغذ نمایان میشود و دلالان کاغذ به جنبوجوش میافتند تا کار را خراب کنند، درست مثل الان که با شنیدن دوباره راه افتادن کارخانههای کاغذ و تولید داخلی، بهیکباره این کالای مهم در بازار نشر ناپدید شد و کاغذها احتکار شدند و در امتداد چنین فرآیندی، جو گرانی هم در کشور پدیدار و درنتیجه کتاب گران شود. دولت باید برای این موضوع راههایی را درنظر بگیرد. چون گران شدن کاغذ تاثیر مستقیم بر بخشهای مهم تولید محتوای فرهنگی مکتوب خواهد گذاشت و به غیر از کتاب، بخشهای دیگری در حوزه مطبوعات دستخوش بحران و تنشهای شدید خواهد شد. شاید نتوانیم کتاب را جزء کالاهای اساسی یا در سبد همیشگی انتخاب خانوار قرار دهیم، اما مطمئنا کسی که کتابخوان است و همیشه کتاب میخرد با گران شدن آن، خریدش را کمتر میکند یا احتمالا بهسمت شکلهای دیگری از دریافت محتوا رجوع خواهد کرد.
چند برابر شدن قیمت کتاب و از دسترس خارج شدن آن
احمد مدرسی، فعال حوزه کتاب و کتابفروش درمورد قیمت کتاب در یک سال اخیر میگوید: «افزایش قیمتها از حدود یکسالونیم قبل بسیار چشمگیر شد و در کتابهایی که قرار بود تجدیدچاپ شوند خیلی به چشم میآمد. بهعنوان مثال کتاب چاپ شده در سال ۱۳۹۵ که قرار بود در سال ۱۳۹۸ تجدیدچاپ شود، با افزایش سهبرابری قیمت مواجه میشد. روند افزایشی قیمتها برای کتابفروشیها، پیش از این اتفاقها نمایان شده بود، اما مشتریان زمانی متوجه روند صعودی قیمتها شدند که دامنه تغییرات قیمتها به کتابهای پرفروش رسید و این کتابها در هر چاپ جدیدی که داشتند با افزایش قیمت مواجه بودند.»
او کتابی را نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹ با قیمت حدودی ۴۰۰ هزار تومان عرضه شده، اما در سال ۱۴۰۰ به ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. این فعال حوزه کتاب خاطرنشان میکند که افراد با ۲۰۰ هزار تومان در سالهای گذشته شاید پنج جلد کتاب هم میتوانستند بخرند، اما الان نهایتا پول دو کتاب میشود و مجبور به اولویتبندی در خریدها شدهاند. مشتریانی که پیش از افزایش قیمتها بهصورت لیستی اقدام به خریداری چندین جلد کتاب میکردند، اکنون با اولویتبندی در خرید کتابها تعداد محدودی میتوانند بخرند. مدرسی با اشاره به عوارض گرانی کتاب میگوید: «افزایش قیمتها سبب سوق دادن مردم بهسمت کتابهای تقلبی و نامرغوب هم شده است، کتابهایی که معمولا با تخفیفهای دهها درصدی در مکانهایی خاص عرضه میشوند و دارای مترجم خوب و معتبر، گرافیک و کیفیت چاپ مناسب هم نیستند. کتابی معروف از چند انتشارات معتبر دارای قیمتی در حدود ۱۷۰ هزار تومان است، اما همان کتاب با چاپ تقلبی با قیمتی کمتر از نصف، به قیمت ۸۵ هزار تومان به فروش میرسد. البته باید این را بگویم که گاهی همین کتابهای کپی هم به فروش نمیرسد و مخاطب ترجیح میدهد بهجای هزینه چندصد هزار تومانی خرید کتاب، دنبال کارهای دیگر زندگیاش برود و سراغ خرید کتاب نمیرود.»
جایگاه کتاب در سبد فرهنگی خانوار و راهکارهایی برای کتابخوانی
شاید خیلیها معتقد باشند کالاهای فرهنگی از سبد زندگی مردم درحال حذف شدن است و البته خیلی هم این حرف اشتباه نیست، چون با گران شدن کتاب که یکی از کالاهای فرهنگی است، مردم کمتر به سراغ آن میروند. این گران شدن روزانه کتاب، تبعات دیگری هم دارد. گاهی اوقات برخی مخاطبان کتاب، خریدهای خود را به انتهای ماه موکول میکنند، اما هنگامی که برای خرید مراجعه میکنند، آن کتاب با افزایش قیمت مواجه شده است. با فرض اینکه گرانی کتاب، در ماههای آتی اجتنابناپذیر است، چند نمونه از سیاستهای حمایتی در حوزه نشر و کتاب را پیشنهاد کردیم:
کتابهای الکترونیک؛ افقی نو برای کتابخوانی
در گزارشی که چندماه پیش منتشر کردیم از این موضوع گفتیم که یکی از مواردی که میتواند جایگزین خرید کتاب فیزیکی باشد، تقویت کتابهای الکترونیکی است، شاید فکر نمیکردیم روزی گزارشهایی بخوانیم که بگوید آمار کتابخوانی بیشتر شده است. حالا از این بعد به آن نگاه کنیم که کتاب کاغذی هم مدنظر نیست، بلکه منظور کتابهای الکترونیک است که شاید اصلا فکرش را نمیکردیم یک روز بخواهیم از آماری بگوییم که در یک مدت محدود نشان از فروش کتاب، آن هم بهمقدار زیاد باشد. سال گذشته بعد از گرانیهایی که در حوزه کاغذ و نشر صورت گرفت، سیل طرفداران کتاب بهسمت کتابهای الکترونیک روان شد، چون مخاطبیکه علاقهمند همیشگی کتاب است، دیگر نمیتواند در این اوضاع گرانی، کتاب موردنظرش را مثلا با قیمت 100 هزار تومان بخرد! همین باعث میشود بهسمت اپلیکیشنهای کتابخوان یا همان کتابهای صوتی بروند.
در همین سالهای کرونایی که گذراندیم، کتابهای الکترونیکی رشد خوبی داشتهاند، مصطفی میرنوری، مدیر مارکتینگ فیدیبو معتقد است که بازار کتاب الکترونیک بهشدت درحال رشد است و دلایل متعددی دارد و میگوید: «یکی از این دلایل گران شدن کاغذ است. بهطور مشخص پیشتر مردم شناخت آنچنانی از کتاب الکترونیک و خواندن آن در بستر قانونی نداشتند و اپلیکیشنهای کتابخوانی این فرصت را ایجاد کرد تا شرایطی برای انتشار قانونی یک محصول فرهنگی در فضای مجازی فراهم شود. رشد مخاطب ما در فیدیبو بهصورت روزانه است که گرانی کاغذ و بهتبعآن گرانی کتاب، یکدرصدی از این افزایش مخاطب است.»
میرنوری درمورد قیمت کتابهای الکترونیکی میگوید: «اساسا در همهجای دنیا، قیمت این کتابها درصد قابلتوجهی کمتر از قیمت پشت جلد کتاب چاپی است، مثلا اگر کتابی قیمت جلد چاپیاش 10 هزار تومان باشد، بسته به تصمیم ناشر درصدی از این نرخ، بهعنوان قیمت کتاب الکترونیک از پنج تا هفتهزار تومان انتخاب میشود. در ایران این درصد کم شدن مبلغ تا 50 درصد انتخاب شده است، ولی بعضا ناشرانی هستند که قیمتها را همیشه رصد میکنند و نرخهایشان را نسبت به کتاب چاپی بالا میبرند. این اپلیکیشن به نسبت سال گذشته رشد دوازده برابر و خردی داشته است.»
«طاقچه» یکی از مراجع خرید کتب الکترونیکی بهطور قانونی است که از آبان سال ۹۳ با مدیریت محمد صدوقی آغاز به کار کرد، وقتی از فروش در این مدت از صدوقی میپرسم، میگوید: «در سال 1399، فروشمان به نسبت سال قبلتر یعنی 1398، حدودا 6 برابر شد. در سال 1400 هم باید بگویم که به نسبت سال 99، فروشمان بیشتر شده حدودا 10 برابر بیشتر از این سال فروش کتاب داشتهایم.»
توسعه و ارتقای کیفی کتابخانههای عمومی
یکی از موارد دیگری که باعث میشود ذوق کتابخوانی، در کشور تعطیل نشود و کتاب از سبد خانوار حذف نشود، توجه به افزایش کتابخانهها در سراسر کشور است، علیرضا مختارپور، مدیرکل نهاد کتابخانه عمومی درمورد افزایش کتابخانهها در کشور در سال 1400 میگوید: «کتابخانههای ما سه دسته هستند، یک دسته کتابخانههای مستقل که از نهاد مجوز دارند و تعداد آنها بسیار کم است. یک دسته کتابخانههایی که نهاد خودش آنها را ساخته یا تکمیل کرده و اداره کرده، کتابدار تعیین و هزینههای جاری آن را تامین میکند. دسته سوم، کتابخانههای مشارکتی که یک سازمان یا شخص یا گروهی، ساختمانی را به مدت محدود برای استفاده کتابخانهای در اختیار ما میگذارد و خود آن را اداره میکنند، ما فقط کتاب به آنها میدهیم، هزینههای کتابدار و همه هزینههای مربوط را خودشان تامین میکنند. اگر در این سالها بین ۷۰۰ تا ۷۵۰ واحد کتابخانه اضافه شده است، به معنی این نیست که به مجموع کتابخانههای ۱۳۹۲، این رقم افزوده شده باشد، زیرا برخی کتابخانهها بازسازی و شادابسازی شدهاند یا کتابخانهای از آن حذف و کتابخانه دیگری افزوده شده است. کتابخانه پارکشهر تهران که از جمله کتابخانههای بازسازی شده بهشمار میرود که دو سال پیش افتتاح شده و در بخش کودک آن برنامههای آموزشی درنظر گرفته شده و برخی برنامههای تلویزیونی در آن ضبط میشود و همچنین پخش فیلمهای کودک و نوجوان و... را داریم. در برخی کتابخانهها اکنون اتاق مادر و کودک داریم که کار جالبتوجهی برای مخاطبان بوده است.» مطمئنا یکی از راههای کمک به کتابخوانی، افزایش کتابخانههای عمومی و یا کیفیتبخشی به این کتابخانهها است.
فاصله کم طرحهای فصلی
یکی از راهکارهای دیگر برای کمک به جامعه کتابخوان، بحث افزایش طرحهای فصلی است، در هر فصل، وزارت ارشاد، طرحهایی را اجرا میکند تا به مخاطبان کتاب با تخفیفهایی که میدهد، کمک کند بتوانند کتاب بخرند. با توجه به افزایش قیمت کتاب، یکی از راهکارهایی که میتواند از طرف وزارت ارشاد مورد توجه قرار بگیرد، افزایش این طرحها است که تخفیفهایش میتواند به مخاطب برای خرید کتاب کمک کند. به غیر از طرحهای فصلی میشود، از طرحهای تخفیفی دیگر هم برای این موضوع استفاده کرد تا هم کتابفروشیها از این موضوع نفعی ببرند و هم مخاطبان کتاب.
مهدی سلیمانی، فعال حوزه کتاب : برای درد زایمان این نوزاد خوش یمن فکری کنید!
اگرچه همه مردم کشورمان کتابخوان حرفهای نیستند و جمعیت قابل توجهی از مردم با ادبیات و داستان بیگانه هستند، اما کسی نیست که قصه مافیا را از بر نباشد. مافیایی که پشتپرده تصمیم خود را میگیرد و طراحی میکند و با فریب و نیرنگ سعی میکند ظرفیت و توان افراد مختلف را هم در راستای اهداف خود بهکار گیرد. مافیا ابایی ندارد از اینکه منافع یک کشور را قربانی منافع شخصی خود کند. مافیا نیاز کاذب ایجاد میکند. طمع افراد را به جریان میاندازد. به مردم فشار میآورد تا پشت صدای بلند مردم پنهان شود.
فرقی نمیکند کجای دنیا باشیم. در هر صنعت و حرفهای که وارد شویم عدهای هستند که بهدنبال انحصار منافع خود هستند و در این راه تمام توان خود را هم به کار میگیرند. این گروه در ظاهری آراسته و بزکشده شناخته میشوند، درحالیکه باطنی به شدت خطرناک دارند. نمونه بارز آن را که برخی از مردم با گوشت خود و خون عزیزانشان لمس کردهاند، مافیای حوزه دارو است. دلالان و دستان پشتپرده بهطور علنی درحال مبارزه با حیات مردم جامعه هستند. این گروه خطرناک، جان مردم را بازیچه مالاندوزی خود میکنند و حتی در پیشگاه وجدان خود خشنودند از زرنگیشان!
همانطور که گفتیم نه فقط در حوزه صنعت دارو، بلکه در تمامی صنایع این افراد وجود دارند و لحظهای از اهداف خود کوتاه نمیآیند. پر واضح است که اگر دلالان بدون توجه به سلامتی و جان مردم جامعه اقدامات خود را ادامه میدهند، در حوزههایی که دیدن عمق جنایتشان چشمان تیزبینتری را میطلبد، به طریق اولی جولان خواهند داد. یکی از این حوزهها بیشک حوزه فرهنگ و صنعت نشر است. در سالهای اخیر که ارز کشور دچار نوسان شد، هیچ بازاری همچون دلالی رونق نگرفت. دلالی که با گروگانگرفتن منافع مردم روزبهروز قیمتها را افزایش میدهد و با ترفندهای مختلف ارز حمایتی را به جیب میزند. حالا اگر صدایی از درون کشور برخیزد و بنای اصلاح این روند را داشته باشد چنان فشاری به مردم و مصرفکننده وارد میکنند تا آن صدا را در همان نطفه خفه کنند. حال و روز این روزهای ما در صنعت کاغذ همین است. حال که بعد از سالها مدیران فرهنگی کشور تصمیم گرفتند که به این چرخه پرخسران واردات کاغذ پایان دهند و بهدنبال خودکفایی در این حوزه باشند، دلال بازار کاغذ و مافیایی که منافع خود را در خطر میبیند، تمام توان خود را بسیج کرده تا آنچنان فشاری به مردم و مصرفکننده وارد کند که مردم را علیه این سیاست عقلانی بشوراند. بسیاری از کارشناسان این حوزه، گرانی و افزایش قیمت این روزهای کاغذ را اینگونه تحلیل میکنند و چه بد که برخی از مسئولان فعلی و قبلی نیز در همین مسیر گام برداشتهاند!
آنچه مسلم است این است که وزارت ارشاد و صمت باید با شجاعت، تمام فشارهای موجود را تحمل کنند و نگذارند مصلحت کشور بهپای منافع عدهای خاص ذبح شود. جدا از این نیاز داریم تا تدبیری شود که کمترین فشار به مصرفکننده کتاب وارد شود. مخاطبان وفاداری که کتاب را با زندگی خود گره زندهاند و حیات نیمهجان صنعت نشر به آنان وابسته است را نباید بیش از این تقلیل داد؛ بلکه باید اهالی فرهنگ و هنر را با ایجاد حمایتهای گوناگون درقالبهای مختلف، تشویق کرد. تلاش برای کمکردن فشار اقتصادی به مخاطب، ارائه توضیح دلایل گرانشدن کاغذ به مردم و همچنین بیان راهکارها و اقداماتی که انجام شده میتواند تا حدی دوره سختی را تحملپذیرتر کند.
همه میدانیم که اقدام وزارت ارشاد در خودکفایی کاغذ قابل تحسین است، اما به جد معتقدیم که حمایت و توجیه فعالان حوزه کتاب و مردمی که مصرفکننده کتاب هستند نیز بخشی از همین تلاشها برای بهبود وضعیت است. امیدواریم مدیریت فرهنگی کشور به این باور و اعتقاد رسیده باشد که تولد نوزادی به نام کاغذ در کشور ما میتواند بسیاری از ناشران و حتی خوانندگان کتاب را خوشحال کند؛ بهشرطی که فکری برای درد دوران زایمان این نوزاد خوشیُمن شود!