تلخیهای جنگ ۴ساله بوسنی در مستند «داماد بوسنی»/ مترجمی از عراق که سفیر فرهنگی ایران شد
به گزارش خبرنگار حوزه مستند گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مستندهای سیاسی – تاریخی، یکی از گونههای جذاب و در عین حال حساس مستندسازی است. چون هر گونه عکس، فیلم، فایل صوتی یا اطلاعاتی که در این قبیل آثار در اختیار تماشاگر قرار میگیرد، حکم سندی تاریخی دارد، سندی که روایتگر حقیقی تاریخ خواهد بود.
همین حساسیت باعث شده که ساخت مستندهای ساسی – تاریخی برای بسیاری از مستندسازان، کار سنگینی باشد و اصلا به آن سمت حرکت نکنند. اگرچه در مقابل این افراد، کسانی هم هستند که عشق و علاقه به همین سبک و سیاق از مستندسازی، آن را به این حیطه وارد کرده و با توجه به استعدادی که در این زمینه دارند، به چهرهای موفق در زمینه ساخت مستندهای سیاسی، تاریخ معاصر میشوند.
این ماجرا برای مستندهایی که به موضوعات و حوادث تاریخی معاصر میپردازد، بهمراتب سختتر است. چون همه منابع بیشتری در رابطه با رویدادهای جدید در دسترس عموم مردم وجود دارد، هم افراد زیادی هستند که آن رویداد خاص را به خاطر دارند و بعضاً جزئیات آن را هم ممکن است بهتر از سازنده اثر بدانند. این مسئله یکی از چالشهای اصلی ساخت مستند سیاسی – تاریخی در رابطه با رویدادها، اشخاص و اتفاقات معاصر است.
مستند «داماد بوسنی» یکی از آثار شناخته شده در این حوزه است، مستندی چهل و سه دقیقهای که در سال ۹۷ ساخته شد و چند باری هم از شبکههای مختلف سیما به نمایش درآمد. اثری به تهیهکنندگی و کارگردانی محمدهادی نعمتاللهی که از زاویه نگاهی متفاوت، به موضوع جنگ چهار ساله بوسنی پرداخته است، جنگی که به نسلکشی مسلمانان بوسنی انجامید و بیش از ۱۰۰ هزار کشته در بر داشت.
جوانی که سفیر فرهنگی ایران شد
قهرمان مستند «داماد بوسنی» جوانی است که در ابتدای جنگ بوسنی از طرف ایران به این کشور اعزام میشود و این سفر به نقطه عطف زندگی او تبدیل میگردد، نقطه عطفی که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد. مجید جاودان متولد کاظمین عراق است، در زمان جنگ تحمیلی او و خانوادهاش را از عراق بیرون میکنند و مجید به ایران میآید. این آوارگی حس تنفر مجید از جنگ را چند برابر میکند و زمانی که جنگ بوسنی آغاز میشود، او به دلیل همین تنفر، تصمیم میگیرد به عنوان مترجم گروه ایرانی را که عازم بوسنی است، همراهی کند.
این مترجم جوان، کم کم جای پای خود را در بوسنی محکم میکند، تا پایان جنگ آنجا میماند و پس از اتمام جنگ چهارساله نیز با دختری از همان دیار ازدواج میکند و به معنای واقعی کلمه «داماد بوسنی» میشود. مجید سالهاست که ساکن اروپاست و حکم مترجم و تور لیدر گروههایی را دارد که به این کشور کوچک سفر میکنند. ما در این مستند، سیاسی – تاریخی با مجید جاودان و زندگی عجیب و غریبی که داشته، بیشتر آشنا میشویم.
سوژه مستند «داماد بوسنی» سوژهای بسیار جذاب است، شخصیت عجیب قهرمان داستان به قدری درگیرکننده است که میتوان مستند-پرترهای بلند از او ساخت و جنبههای مختلف زندگیاش را به تصویر کشید. با وجود چنین ظرفیت بالایی، اما نعمتاللهی سازنده این مستند، نتوانسته آن طور که باید و شاید به آن بپردازد و به نوعی این سوژه جذاب را تا حدود زیادی نیمهکاره گذاشته است.
این ماجرا میتواند دلایل متعددی داشته باشد و شاید مهمترین آن این بود که ساخت این اثر بدون برنامهریزی قبلی اتفاق افتاده است. محمدهادی نعمتاللهی، برای ساخت مستند «مارش میرا» به بوسنی میرود و در آنجا با مجید جاودان آشنا میشود و از دل این آشنایی سریع، مستندی تقریباً کوتاه بیرون میآید، درحالی که از بخش بخش زندگی این شخص میتوان سوژههای جذاب فراوانی را بیرون کشید. از روزهای تلخ کودکی و بیوطنی گرفته، تا رشد کردن در ایران، سفر به بوسنی، آشنایی با مردم بوسنی و رزمندههای دیگری که در جنگ ناجوانمردانه بوسنی، به حمایت از مسلمانان مظلوم این کشور برخاستند.
بیشتر بخوانید:
زندگی و زمانه روحالله از چشم «بانو قدس ایران»
«زمستان است» روایتی تاریخی از خیابان لالهزار تهران
نقش جاسوس انگلیسی در کودتای ۲۸ مرداد به روایت «کودتای ۵۳»
«کمیته» موفق در سوژهیابی، ناکام در رفع ابهام از یک ابهام
مستند «۱۹۱۹»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد
«شورش علیه سازندگی»؛ روایتی یکدست از زمان از دسترفته
عاشقانهای برای زادگاه جنگزده در ارتفاع ۱۸هزارپایی
تصاویر دردناک و واقعی جنگ بوسنی
در بخشهای ابتدایی این مستند تصاویر وحشتناک و تلخی از آنچه که بر مسلمانان بوسنی گذشت میبینیم، تصاویری که تلخی آن با اطلاعاتی که گوینده اثر درخصوص جنایتهای ثبت شده در بوسنی به مخاطب میدهد چند برابر میشود. بدون شک همین تصاویر برهنه از جنگ باعث شده که این مستند درجه بندی سنی +۱۲ سال بگیرد. تا یک سوم ابتدایی اثر، ماهیت سیاسی – تاریخی بودن این مستند حفظ شده است. ما اطلاعات دقیقی از چگونگی رخ دادن این جنگ، دلایل طرفین درگیری، نقش سازمانهای بینالمللی و کشورهای مختلف در این رویداد نسلکشی نیروهای صربستان و مواردی از این دست را میبینیم. اما هرچه جلوتر میرویم و بیشتر با زندگی مجید و اتفاقاتی که در دوران جوانی و بزرگسالیاش رخ داده آشنا میشویم، این فیلم هم به سمت «مستند – پرتره» شدن پیش میرود و اطلاعات و اخبار تاریخی – سیاسی در آن بسیار کمتر میشود.
این دو پاره بودن بین سبک روایی، یکی از بزرگترین ضعفهای مستند «داماد بوسنی» است، درحالی که هر دو بخش این مستند که به هم الصاق شدهاند (جنگ بوسنی و زندگی مجید) کشش و قابلیت این را داشتند که به تنهایی سوژه اصلی اثر باشند و تمرکز کامل مستندساز را به خود اختصاص دهند.
بیشتر بخوانید:
رمزگشایی از انتقام سخت در مستند «اخراج»
نقد بیتوجهی ساختاری به فرودستان در «بیجه»
«انیمیشن ایرانی» تاریخ پویای ۷۰ سال پویانمایی در ایران
«عابدان کُهنز»؛ یک سند تصویری تربیتی و الگویی برای کار تشکیلاتی با عطر شهادت
اراده «چشمها و دستها» برای ادامه امیدوارانه زندگی
واکاوی جدای بحرین از ایران در مستند «آسوده بخواب کوروش»
بخش ابتدایی این مستند با توجه به تصاویر آرشیوی و اطلاعاتی که به تماشاگر میدهد، قابلیت میخکوب کردن هر مخاطبی را دارد. این نشان میدهد که سازنده اثر کار خود در این ژانر را بهخوبی از بر است و میداند برای ساخت چنین آثاری باید از چه ویژگیهایی استفاده کرد. در بخشهایی که به زندگی مجید مربوط میشود نیز نکات ریزی وجود دارد که به دلنشین شدن این بخش بسیار کمک کرده است. مثل خاطرهای که همسر بوسنیایی مجید از حضورش در ایران تعریف میکند، یا تصاویری که از تورلیدری این شخص در اتوبوس مسافران میبینیم.
گویندگی حمید محمدی نیز از آن نکات قابل بحث است. این درست است که او در چند وقت اخیر، در چند مستند سیاسی و اجتماعی وظیفه گویندگی را برعهده داشته، اما با توجه به سابقه بلندمدت حضورش در برنامههای ورزشی، (به خصوص فوتبالی) صدای او برای بسیاری از مخاطبان تلویزیون، یک صدای ورزشی است که نمیتواند آن را روی یک مستند سیاسی – تاریخی بپذیرد. این ماجرا تا پلانهای پایانی اثر و زمانی که او نریشن انتهاییاش را میگوید وجود دارد.
با تمام این تفاسیر، مستند «داماد بوسنی» از آن دست مستندهایی است که میتوان از دیدن آن لذت برد، چون هم از بعد تاریخی و سیاسی اطلاعات خاص و تصاویر ویژهای دارد و هم یک قهرمان ایرانی را به تصویر میکشد که تا پیش از آن، کسی از مردم عادی، نه نامش را شنیده بود و نه میدانست چه نقشی در معرفی ایران به خارجیها دارد.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/