دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

۴۱ سال از حماسه شهید 13ساله گذشت/ فهم اندک رسانه و هنر از شاهکار محمدحسین فهمیده

۴۱ سال از ایثار محمدحسین فهمیده و شهادت حماسی او گذشت و همچنان اثر فرهنگی و رسانه‌ای شاخصی از این اقدام او تولید نشده است.
کد خبر : 617533
شهید فهمیده



به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، دوران دفاع مقدس را می‌توان کتاب پرحجمی دانست که در هر فصل، هر برگ و هر سطرش نمونه‌هایی فراموش‌ناشدنی از حماسه، ایثار و از خود گذشتگی درج شده است. بی تردید تحریرگر یک از این فصول اعجاب انگیز، پرغرور و البته حزن انگیز شهید نوجوان محمدحسین فهمیده است. شهیدی که امروز چهل ویکمین سالگرد شهادتش را پشت سر می‌گذاریم.


محمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد.


خون انقلاب و ولایت در رگ‌های فهمیده


محمد حسین در سال ۱۳۵۲، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند. در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او می‌گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم.


فهمیده دوازده ساله در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد.بنا به روایتی او ۲۶ شهریور۱۳۵۹ و ۶ روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی برای حضور در نبردهای پراکنده در مناطق مرزی به خرمشهر رفته بود.


۴۱ سال از حماسه شهید 13ساله گذشت/ فهم اندک رسانه و هنر از شاهکار محمدحسین فهمیده


محمدحسین در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می‌رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند. یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ ۵۰ تومان را به دوستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می‌گوید و از وی می‌خواهد که تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آن‌ها را مطلع کند. در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی می‌کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود.


شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته‌ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می‌آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح می شوند و آن دو را به بیمارستان منتقل می‌کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و در حالی که مجروخ شده بود ، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمی‌گردد.


نوجوانی که لیاقتش را اثبات کرد


وی برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها رفته و لباس و اسلحه‌ای از عراقی ها به دست می‌آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می‌شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می‌کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک می‌شود، می‌بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد. مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد واطمینان پیدا می‌کند، به او اجازه ماندن درجبهه را می‌دهد.


از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می‌شوند. محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسین زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می‌گردد و می بیند که تانک‌های عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود.


اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می‌کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می شود. افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.


۴۱ سال از حماسه شهید 13ساله گذشت/ فهم اندک رسانه و هنر از شاهکار محمدحسین فهمیده


ویژگی‌های شهید نوجوان از زبان خواهرش


فرشته فهمیده خواهر شهید محمدحسین فهمیده که معاون پرورشی فرهنگی آموزش و پرورش استان البرز است در گفت‌وگویی رسانه‌ای جمله معروف امام خمینی (ره) را مایه افتخار خانواده شهدی فهمیده و همه رزمندگان نوجوان دوران دفاعه مقدس دانست. جایی که بنیانگذار انقلاب اسلامی فرمودند: « رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگ‌تر است با نارنجک خود را زیر تانک انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید» با گفتن این حرف که صدها سخن در کلامش موج میزد به حرف‌هایش ادامه داد.


وی می‌گوید: این روزها باتوجه به نبود مادر که در اسفند ماه سال ۹۸ و پدرم که در فروردین سال ۹۹ به رحمت خدا رفتند مسوولیت ما سنگین‌تر شده؛ چراکه پدر و مادرمان خود پیام‌آور بودند.


محمدحسین فکر می‌کرد به دلیل اینکه پدرم شغل آزاد داشت و نمی‌تواند به همه کارها نظارت کند می‌گفت در نبود پدر شما فکر کنید من پدر و بزرگ‌تان هستم، او تمام کارهای ما را مانند درس خواندن و پوشش را زیرنظر داشت.


خواهر شهید فهمیده بیان می‌کند: سال ۵۹ با همه مشکلاتی که در خانه داشتیم، محمدحسین نقش بزرگتر خانه را برعهده داشت و در آن سال مکانی را در خانه به عنوان پناهگاه برای ما درست کرد و چند باطری نو نیز در رادیو انداخت و به ما گفت هر زمان که آژیر خطر کشیده شد در این مکان خانه پناه بگیرید و تاکید کرد که رادیو همیشه روشن باشد و مدام در این زمینه تذکر می‌داد.


روز اول مهر ۵۹ طبق برنامه هر سال محمدحسین ما را روانه مدرسه کرد و خودش به بهانه فوتبال از منزل خارج شد؛ حضورش و نقشش در خانه آنقدر پررنگ بود که خیلی زود دلتنگ شدیم و روزها خیلی دیر می‌گذشت سومین روز از رفتنش بود که دوستش با ۲۰ عدد نان و دوچرخه‌اش به خانه ما آمد و گفت حسین رفت لب مرز و گفت مرا حلال کنید.


۴۱ سال از حماسه شهید 13ساله گذشت/ فهم اندک رسانه و هنر از شاهکار محمدحسین فهمیده


فهمیده اضافه می‌کند: بعد از گذشته بیش از ۲۰ روز که دلتنگی امان‌مان را بریده بود شب ۲۳ مهر بود که مشغول شام خوردن بودیم که اعلام شد نوجوان ۱۳ ساله‌ای زیر تانک رفت و توانست با این کارش در پیشروی دشمن وقفه ایجاد کند، بلافاصله مادرم لقمه از دستش افتاد و گفت این کار محمدحسین است ولی همه ما بعد از آن خبر زخمی شدنش را به ما دادند و در مراسم باشکوهی در ردیف ۱۱، شماره ۴۴ و قطعه ۲۴ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.


شهید محمدحسین فهمیده یکی از اسطوره‌های دوران دفاع مقدس ات که همچون بسیاری از شهدای نامدار و گمنام آن دوران آن‌گونه که باید و شاید برای نسل جوان ونوجوان شناخته شده نیست. در این میان کم کاری اهالی فرهنگ و رسانه در تولید آثار شاخص و تاثیرگذار نیز این فضا را تشدید کرده است. البته حدود ۲۰ سال پیش سریال با عنوان «بچه های بهشت» به کارگردانی حسین قاسمی جامی با موضوع زندگی شهید فهمیده تولید و پخش شد که با وجود تلاش سازندگاشن نتوانست به اثری ماندگار تبدیل شود. در حوزه داستان و رمان هم نمی‌توان به اثر مستقل و جذابی که با این موضوع خلق شده باشد اشاره کرد. به نظر می‌رسد زندگی و آرمان‌های شهید فهمیده همچنان مانند منبعی ارزشمند و بکر پیش روی هنرمندان و نویسندگان باشد تا با تکیه بر آن ارزش‌های پررنگی همچون شهادت، ولایت پذیری، ایثار و وطن دوستی را به نسل جدید انتقال دهند.


انتهای پیام/۴۱۰۴/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب