گمانه زنی ۲ ماهه برای انتخاب وزیر/ آرامش و ثبات به وزارت آموزش و پرورش باز میگردد؟
به گزارش خبرنگار گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا وزارت آموزش و پرورش و گزینه پیشنهادی سیدابراهیم رئیسی به مجلس یازدهم برای تصدی آن تنها ایستگاهی بود که در مسیر رأی اعتماد کمسابقه نمایندگان به هیئت وزیران، دولت سیزدهم را وادار به توقف کرد. حسین باغگلی با ۱۹۳ رای منفی مجبور به پیادهشدن از اتوبوس پاستور شد و رئیس جمهور، علیرضا کاظمی، رئیس سازمان دانش آموزی و معاون پرورشی و فرهنگی را تا انتخاب گزینه جدید، سرپرست عیالوارترین وزارتخانه کشور کرد.
از ۳۰ مرداد تاکنون که روزهای آغازین آبان است، حدود یک ماه تا پایان مهلت رئیس دولت سیزدهم برای معرفی گزینه جدید تصدی وزارتخانهای باقی مانده که سال تحصیلی را بدون حضور وزیر آغاز کرده است، یک میلیون نفر پرسنل دارد، ۱۵ میلیون دانشآموز را سرپرستی میکند و در واقع بیش از نیمی از جمعیت کشور با آن سروکار دارد و با این حجم از اهمیت حالا ۵۰ روز است که با سرپرست اداره میشود.
در طی این مدت اسامی متعددی در رسانهها و محافل خبری درباره گزینه نهایی سیدابراهیم رئیسی برای آموزش و پرورش مطرح شد که از آن جمله میتوان به حسین تاریخی دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزی، محمدطیب صحرایی مدیر مجتمع آموزشی امام صادق تهران، میثم نعمتی از مدیران ارشد اسبق انجمنهای اسلامی، علی طاهریان مدیر آموزش و پرورش شهرستان کاشمر، مسعود فیاضی معاون فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس و علیرضا کاظمی سرپرست فعلی وزارتخانه و معاون پرورشی و فرهنگی آن اشاره کرد. چهرههایی که در این گزارش کارنامه آنان را با مروری مقایسهای نسبت به وزرای سابق آموزش و پرورش از ابتدای انقلاب تاکنون پی گرفته میشود.
سکانداری آموزش و پرورش از باهنر تا حاجی میرزایی
با تشکیل نخستین دولت جمهوری اسلامی و انتخاب ابوالحسن بنیصدر بهعنوان رئیس جمهوری محمدعلی رجایی که پیش از آن بهعنوان وزیر آموزش و پرورش در دورهای کمتر از یک سال در دولت موقت مهدی بازرگان عهدهدار این سمت بود و حالا در پست نخست وزیری مسئولیت انتخاب وزرا را بر دوش داشت، حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد باهنر که دارای فوق لیسانس علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران بود و پس از فارغالتحصیلی، به حرفه معلمی روی آورده بود؛ در دوران پهلوی به تدوین کتب درسی دینی مشغول بود و از دهه ۵۰ خورشیدی در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه نقش مؤثری داشت، به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب کرد.
باهنر در آن زمان ۴۸ سال داشت و مانند بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی از مسئولان ردهبالای جوان محسوب میشد. دوران کوتاه یکساله حضور او در این وزارتخانه با وجود تنشهای سیاسی فراوان میان بنیصدر، رجایی و جو همچنان ملتهب جامعه ایران پس از انقلاب مجال چندانی برای اجرای برنامهها باقی نگذاشت و با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر نوبت به تشکیل دولت شهید رجایی و انتقال شهید باهنر از این وزارتخانه به نخست وزیری، رسید.
با تشکیل دولت رجایی، علیاکبر پرورش که تحصیلکرده رشته ادبیات بود و کارشناسی ارشد خود را در رشته کارآموزی دبیری دریافت کرده و در دهه ۴۰ و ۵۰ معلم دینی در مدارس اصفهان شده بود، به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد.
او در زمان آغاز وزارتش ۳۹ سال داشت و پس از ترور اعضای هیئت دولت توسط عوامل منافقین در دولت اول میرحسین موسوی نیز همچنان وزیر آموزش و پرورش باقی ماند. پرورش نخستین وزیری بود که مدتی طولانیتر از یک سال یا چند ماه را در وزارتخانه دوام آورد و در مجموع سه سال در این جایگاه باقی ماند.
سیدکاظم اکرمی سومین وزیر آموزش و پرورش بود که دوره چهارساله دولت دوم میرحسین موسوی را در این وزارتخانه گذراند. او در دانشسرای عالی تهران در رشته روانشناسی موفق به اخذ درجه لیسانس شد و دوره فوق لیسانس خود را در رشته مشاوره به پایان رساند. اکرمی در سالهای ۱۳۵۹- ۱۳۵۷ مدیر کل آموزش و پرورش استان همدان بود و در سال ۱۳۶۳ بهعنوان وزِیر آموزش و پرورش منصوب شد. او دارای تحصیلات حوزوی به میزان سطح است و در زمان تصدی وزارتخانه هم ۴۳ سال داشت.
با پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران موسوم به سازندگی فرصت بیشتری برای توجه به اموری جز دفاع از جبههها، درگیری مسلحانه با مخالفان داخلی و خنثی کردن بمبگذاریها و جلوگیری از ترور مسئولان و شهروندان به وجود آمد و وزارت آموزش و پرورش نیز بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در این دوران و یک سال پیش ازآغاز دولت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمدعلی نجفی بهعنوان وزیر آموزش و پرورش به مجلس معرفی شد و تا پایان دوره سازندگی نیز در این جایگاه باقی ماند.
او دانشآموخته کارشناسی ریاضی از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد ریاضی از مؤسسه فناوری ماساچوست است؛ از سال ۱۳۵۹ در جایگاه ریاست دانشگاه صنعتی اصفهان قرار داشت و در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ در جایگاه وزارت علوم فعالیت میکرد همچنین از ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۶ وزیر آموزش و پرورش بود.
نجفی در زمان تصدی این وزارتخانه ۳۷ سال داشت و جزو جوانترین وزرای آموزش و پرورش تا آن زما ن به شمار میرفت. اوهمچنین نخستین وزیری بود که توانست مدت هشت سال در وزارتخانه متبوع خود باقی بماند و از این جهت، سیاستگذاریهای دوره حضور او در این وزارتخانه و نقاط ضعف و قوت آن را با اطمینان بیشتری میتوان مورد ارزیابی قرار داد.
بر همین مبنا دوره حضور او در وزارتخانه منجر به تغییرات اساسی در نظام آموزشی کشور شده است که از مهمترین آنها میتوان به تغییر نظام آموزشی به ترمی واحدی، افزایش بیسابقه حقوق معلمان و ایجاد مدارس نمونه دولتی و غیردولتی اشاره کرد.
پس از پایان دوران موسوم به سازندگی و آغاز دورهای که بعدها به اصلاحات معروف شد، رئیس دولت در نخستین کابینه معرفی شده خود به مجلس پنجم، حسین مظفر را به عنوان وزیر آموزش و پرورش مطرح کرد که رای اعتماد نمایندگان را نیز به دست آورد. او در دوره چهارساله وزارت خود کمترین حاشیه را در میان سایر وزرای کابینه داشت و وزارت آموزش و پرورش در این دوره همان راهی که از دوران نجفی آغاز شده بود، ادامه داد.
حسین مظفر متولد ۱۳۳۱ است که در زمان تصدی وزارتخانه ۴۵ ساله بود. او از جمله تحصیلکردههای دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بوده و هم اکنون هم عضو بازنشسته هیئت علمی این دانشگاه محسوب میشود.
دولت ششم با تغییرات بیشتری در ترکیب وزرا همراه بود و وزارت آموزش و پرورش نیز از این تغییرات مستثنی نبود؛ در این دوره مرتضی حاجی جایگزین حسین مظفر شد که با معرفی او به مجلس یکدست اصلاحطلب ششم، به راحتی رای کافی برای وزارتخانه را به دست آورد. او در زمان آغاز وزارتش ۵۳ ساله بود و تا آن زمان مسنترین وزیر آموزش و پرورش تاریخ جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
حاجی تحصیلکرده رشته ریاضیات بود و در دانشگاه تربیت معلم شهرستان بابل هم در همین رشته به تدریس میپرداخت. او در دولت هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور سیاحتی و زیارتی نیز سوابقی را ثبت کرده بود.
آغاز دولت نهم به ریاست محمود احمدینژاد زمینهساز تغییراتی محسوس در زمینه سیاستهای آموزش و پرورش نسبت به کانونهای صنفی و به موازات آن شکلگیری اختلافاتی میان نهاد وزارتخانه و برخی اتحادیههای معلمان با یکدیگر شد.
احمدینژاد در آغاز دولتش، محمود فرشیدی را برای تصدی این وزارتخانه معرفی کرد. فرشیدی دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی شیمی بود و مدیریت مجتمع آموزشی معلم در منطقه ۲ آموزش و پرورش تهران را از سال ۱۳۶۹ تا آن زمان بر عهده داشت.
او همچنین در مدارس شیراز و تهران در سالهای قبل از پیروی انقلاب تدریس میکرد و از جمله طراح سوالات امتحانات نهایی در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ محسوب میشد و دبیری کانون تربیت اسلامی را در سوابق آموزشی و فرهنگی خود ثبت کرده بود.
فرشیدی همچنین از طرف شهید باهنر به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان منصوب شده بود و در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ هم مسئولیت اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی را بر عهده داشت و در زمان وزارت ۵۴ ساله بود اما علیرغم کارنامه کاملاً آموزشی او و تخصصش در این حوزه، حواشی زیادی در دوره دوساله وزارتش پیش آمد که از آن جمله میتوان به ماجرای طرح سوالاتی موهن نسبت به پیامبر اسلام در یکی از آزمونها اشاره کرد.
مسائلی که موجب شد کارش به استیضاح در مجلس کشیده شود هرچند که در نهایت توانست اعتماد نمایندگان را بار دیگر به خود جلب کند، ولی با همه این حرفو حدیثها و با وجود دفاع تمامقد احمدینژاد در جریان استیضاح او، چند ماه بعد اخباری مبنی بر استعفای ناگهانی فرشیدی از مقام وزارت مطرح شد و او جای خود را به علیرضا علیاحمدی داد.
دومین وزیر آموزش و پرورش دولت احمدینژاد از دوستان نزدیک و قدیمی خود او بود. علیرضا علیاحمدی که در زمان معرفی به مجلس بهعنوان وزیر پیشنهادی دولت، ۴۸ ساله بود و ریاست دانشگاه پیام نور را برعهده داشت.
او مدرک دکترای خود را در مدیریت تولید از دانشگاه تربیت مدرس و مدرک کارشناسی ارشدش را در مهندسی صنایع همان دانشگاه دریافت کرده و در دوره کارشناسی موفق به اخذ مهندسی متالوژی از دانشگاه علم و صنعت شده بود؛ همان دانشگاهی که محمود احمدینژاد نیز در آن تحصیل میکرد.
علیاحمدی یکی از معدود وزرای آموزش و پرورش بود که پیش از تصدی این جایگاه، حتی سابقهای از خود در یکی از مدیریتهای میانی این مجموعه به ثبت نرسانده بود. در واقع سابقه او بیشتر در زمینه صنعت و وزارت علوم بود تا آموزش و پرورش اما با این حال مجلس به او اعتماد کرد و دو سال پایانی دولت اول احمدینژاد با حضورش در مقام سکانداری آموزش و پرورش به سرانجام رسید.
دولت دوم احمدینژاد، با ثبات بیشتری در وزارت آموزش و پرورش همراه بود و این دوره چهارساله تنها با نام یک نفر پیوند خورد: حمیدرضا حاجیبابایی که سابقه تدریس در مراکز تربیت معلم و دوره عالی ضمن خدمت فرهنگیان و دانشگاه آزاد اسلامی را در اوایل دهه هفتاد داشت و در دانشگاههای تربیت دبیر شهید رجایی و تهران تدریس میکرد.
او هم نظیر علیاحمدی متولد ۱۳۳۸ بود و در زمان تصدی وزارت ۵۰ سال داشت و البته مانند علیاحمدی سوابقش ارتباط چندانی به آموزش و پرورش پیدا نمیکرد.
حاجیبابایی دکترای الهیات و معارف دانشگاه آزاد را داشت و تا پیش از آن در مجلس نمایندگی کرده بود و در کمیسیونهای اقتصادی آن فعال بود. دوره وزارت او نیز همچون دیگر وزیر دولت احمدینژاد یعنی محمود فرشیدی با حواشی فراوانی مواجه شد.
در مهر ماه ۹۱ در بازگشت دانش آموزان از اردویی بر اثر تصادف یکی از ۱۰ اتوبوس در جاده دهدز، ۲۲ دختر و ۴ همراه از کاروان چهارمحال و بختیاری جان خود را از دست دادند و ۱۴ نفر زخمی شدند. برخی ادعا کردند این اردوها اجباری است، اما حاجی بابایی این موضوع را تکذیب کرد.
در آذر ماه ۹۱ با فاصله یک ماه از ماجرای قبلی حادثه آتشسوزی در مدرسه شینآباد پیرانشهر اتفاق افتاد که طی آن دانش آموز ۱۰ سالهای بر اثر شدت سوختگی در بیمارستان جان سپرد. با وقوع این حادثه، مجلس او را برای ارائه توضیحاتی به صحن فراخواند و هرچند او در مجلس از کلمه عذرخواهی استفاده کرد، اما به دلیل به کار بردن عبارتی، عدهای عذرخواهیش را طعنهآمیز تصور کردند.
با وجود حواشی پیشآمده در وزارت آموزش و پرورش در دولتهای محمود احمدینژاد، اما شاید باید گفت که این واپسین دوره ثبات نسبی در این وزارتخانه بود، با آغاز دولت حسن روحانی در سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ وزارت آموزش و پرورش چهار وزیر را به خود دید که هرکدام به طور متوسط حدود دو سال و در یک مورد تنها ۹ ماه در این مجموعه دوام آوردند.
نخستین وزیر دولت روحانی، علیاصغر فانی بود که با اعتماد مجلس به وی در آن مقطع، رکورد مسنترین وزیر آموزش تاریخ جمهوری اسلامی را شکست. فانی در زمان تصدی این جایگاه ۵۹ سال داشت.
او مدرک لیسانس و فوقلیسانس مهندسی راه و ساختمان را از دانشکده فنی دانشگاه تهران دریافت کرده و دانشآموخته دوره دکترای رشته مدیریت دولتی از دانشگاه تربیت مدرس است.
فانی البته برخلاف دو وزیر پیش از خود سابقه آموزش و پرورشی بیشتری داشت که از آن جمله میتوان به مدیرکلی چندین دوره آموزش متوسطه آموزش و پرورش در دوره وزارت حسین مظفر و کاظم اکرمی همچنین مدیریت مناطق و مدیرکلی آموزش و پرورش اشاره کرد.
او همچنین معاون برنامهریزی و نیروی انسانی آموزش و پرورش در سالهای ۷۶ تا ۷۷، معاون آموزش در مقاطع مختلف آموزش و پرورش در سالهای ۷۷ تا ۸۴ و سرپرستی خود وزارتخانه از ۸ شهریور ۸۴ تا ۱۸ آبان ۸۴ را تجربه کرده بود و معاون آموزش و پرورش در دولت اصلاحات هم بودهاست.
هرچند که به نظر میرسد این سابقه و کارنامه سنگین در دوران وزارت چندان کمکی به او نکرد و او در دوران تصدی این مقام با انتقادات متعددی از سوی نمایندگان مجلس مواجه شد. انتقادات و اعتراضاتی که به صدور چهار کارت زرد علیه او از سوی نمایندگان منجر شد و فانی را در این زمینه هم رکوردار کرد.
از مهمترین چالشهای او با مجلس در ۳۰ آذر ۱۳۹۴، مدتی پس از استیضاح ناموفق فانی، پاسخگویی به سؤال سید مهدی موسوینژاد، نماینده مردم دشتستان درباره «استفاده از نیروهای ناکارآمد و بازنشسته در آموزش و پرورش و عدم توجه به منابع انسانی و فرهنگیان از لحاظ بیمه سلامت، حقوق و سایر مزایا و تعطیلی مدارس راهنمایی در روستاها و بعضی از شهرها بود» که او این بار هم نتوانست نمایندگان را قانع کند و سومین کارت زرد خود را از بهارستانیها دریافت کرد. پس از آن او بار دیگر در دی ماه ۹۴ از مجلس کارت زرد دریافت کرد و در نهایت پس از پشت سر گذاشتن یک استیضاح ناموفق که البته به ابقای او در وزارتخانه منجر شد، فانی در مهرماه ۱۳۹۵ و همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید استعفا کرد! استعفای که به عقیده برخی استعفای اجباری بود.
پس از استعفای ناگهانی فانی از وزارتخانه که او را در این زمینه هم بدل به موردی عجیب میان وزرای آموزش و پروش ساخت، حسن روحانی گزینه رأینیاورده خود برای تصدی وزارت علوم را بهجای فانی به مجلس معرفی کرد: فخرالدین احمدی دانشآشتیانی که در کارنامهاش، نسبت محکمی با این وزارتخانه به چشم نمیخورد و سوابقش صرفا مرتبط با حوزه آموزش عالی بود، هرچند در دورهای کوتاه در اوایل انقلاب همکاریهایی با وزارت آموزش و پرورش داشت.
دانشآشتیانی در زمان تصدی کوتاهمدت این جایگاه، ۶۱ ساله بود و توانست از این منظر رکوردها را بازهم جابهجا کند. او تحصیلکرده مهندسی زلزله از امپریال کالج انگلستان بود و البته مالکیت و تأسیس مجموعه غیردولتی در شمال تهران را در کارنامه خود ثبت کرده است. دوران کوتاه حضور او در این وزارتخانه فقط برای پایانبردن ۹ ماه باقیمانده دولت اول حسن روحانی بود گویی او به وزارت آموزش و پرورش رفت تا جایگاه وزیر بیش از مهلت قانونی خالی نماند؛ البته که اظهاراتش در مراسم تکریم و معارفه نشان دهنده این موضوع بود که دولت همپای او در اجرای برنامه هایش برای وزارتخانه عیالوار نبوده است.
دولت دوم روحانی بعد از حرف و حدیث بسیار، با انتخاب سیدمحمد بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش آغاز شد. او سالها معاون دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش بود همچنین معاونت برنامهریزی و نظارت در دفتر ستادی، مسئول آموزش در سرپرستی مدارس خارج از کشور، مدیریت واحدهای آموزشی، معلمی، دبیری و امور تربیتی را نیز در کارنامه خود دارد.
بطحایی دارای مدرک کارشناسی برنامهریزی آموزشی و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی در گرایش مدیریت مالی است و در دوران آغاز وزارت هم ۵۴ ساله بود.
دوران دوساله حضورش در این وزارتخانه با تغییراتی همراه بود که از آن جمله میتوان به حذف آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان توسط وزارتخانه در دی ماه سال ۹۶ اشاره کرد که به سوژه رسانهها تبدیل شد. استادان روانشناسی و علوم تربیتی به حمایت از این تصمیم برخاستند. در نهایت، اما او به دلیل کم توجهی به اجرای طرحهایش ناگزیر به استعفا شد. البته که در ابتدا علت این استعفا، تصمیم او برای شرکت در انتخابات مجلس اعلام شد که بعد این موضوع رد و پس از مدتی سکوت علت اصلی این امر به امتناع دولت از اجرای قانون رتبهبندی فرهنگیان بازمیگشت.
البته گمانه زنی ها در این مورد بسیار بود و برخی هم معتقد بودند که بطحایی تصمیم به حذف حضور موسسات آموزشی خصوصی از مدارس و کاهش حجم حضور کتابهای کمک درسی در برنامه درسی را داشته و فشار این موسسات به روحانی در نهایت باعث شده که وی از بطحایی بخواهد با استعفا از وزراتخانه خارج شود.
با کنار رفتن بطحایی، دو سال پایانی دولت روحانی در وزارت آموزش و پرورش با حضور محسن حاجیمیرزایی در این وزارتخانه طی شد. او لیسانس علوم اجتماعی دانشگاه تهران را داشت و در زمان آغاز وزارت ۶۰ ساله بود. حاجیمیرزایی در دورهای رئیس هیئت امنای سازمان دانشآموزی را برعهده داشت. البته که پیش از حاجی میرزایی چند ماهی هم سید جواد حسینی سرپرستی این وزارتخانه را بر عهده گرفت تا بی ثباتی مدیریت در این مدت بیش از پیش در راس وزارتخانه آموزش و پرورش خودنمایی کند.
سکاندار آموزش و پرورش در دولت سیزدهم
با پایان دولتهای حسن روحانی و انتخاب سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری همچنان چالشهای باقیمانده از دولت روحانی و سالها قبلتر از آن در این وزارتخانه روی هم جمع شده و اکنون نیز با وجود همراهی مجلس یازدهم با اکثریت وزرای پیشنهادی دولت و آغاز کار آنان در سمتهای جدید، همچنان یکی از مهمترین وزارتخانههای آن با سرپرست اداره میشود.
پس از اعتماد نکردن نمایندگان مجلس به باغگلی و با نزدیکشدن به پایان مهلت قانونی برای اعلام گزینه پیشنهادی دولت، چهرههایی مطرح شدهاند که بررسی آنها نشان خواهد داد کدامیک میتوانند در این جایگاه موثرتر باشند.
نخستین گزینه حسین تاریخی است که پیش از این و در زمان معرفی باغگلی به مجلس نیز نامش میان گزینههای احتمالی دولت مطرح شده بود. او چهرهای نسبتاً جوان است و البته در مقایسه با دیگر چهرههای مطرح از حمایت نیروهای سیاسی چندانی برخوردار نیست. او از فعالان آموزش و پرورش در دهه اخیر و هم اکنون دبیرکل اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان است همچنین مسئولیت دبیرخانه گام دوم انقلاب وزارت آموزش و پرورش را هم بر عهده دارد و رئیس هیئت مدیره موسسه علمی آینده سازان نیز است.
تاریخی، از کارشناسان حوزه نوجوانان و جوانان محسوب میشود و در ستاد ساماندهی امور جوانان کشور و هیئت امنای سازمان دانش آموزی وزارت آموزش و پرورش عضویت دارد همچنین مدیریت مرکز اردویی دانش آموزی را هم تجربه کرده است.
او همچنین مرکز عرضه محصولات دانش آموزی را سه سال پیش تأسیس کرد و تحصیلاتش را در مقطع کارشناس ارشد مدیریت اجرایی دانشگاه علم و صنعت گرفته است.
او در گفتوگویی درباره ویژگیهای وزیر آموزش و پرورش آینده چنین اظهار کرده است: وزیر آینده باید کسی باشد که نگاهش به رئیس جمهور نزدیک باشد. هر وزیری سیاسی انتخاب شود، اما وزیر آموزش و پرورش اصلاً نباید انتخابش سیاسی باشد. باید آرامشی در این وزارتخانه برقرار باشد. این وزارتخانه نباید جولانگاه بده بستانهای سیاسی باشد.
محمد طیب صحرایی دیگر گزینهای است که نامش بهعنوان وزیر احتمالی آموزش و پرورش شنیده میشود. او از فعالان عرصه تعلیم و تربیت و مدیر مجتمع آموزشی امام صادق شهر تهران است.
او متولد کرمانشاه و دانشآموخته دکتری جامعهشناسی سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) است و از سال ۱۳۸۶ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق بوده و در عین حال مسئولیتهای فرهنگی را در این دانشگاه بر عهده داشته است.
از صحرایی فعالیتهای دیگری نیز در فضای غیردانشگاهی در قالب پژوهشی و اجرایی در حوزه تعلیم و تربیت در دو مؤسسه فرهنگی اندیشه روحالله و مطالعات راهبردی حکمت صادق (ع) وجود دارد، او طراح طرح کشوری ایماوا (الگوی یک مدرسه ایرانی و اسلامی)، از مدرسان طرح بینش مطهر و طراح و مجری طرح شهید بهنام محمدی از طرحهای حوزه تربیتی در مدارس کشور است.
مسعود فیاضی هم یکی دیگر از گزینههای مطرح شده برای این وزارتخانه است. او متولد ۱۳۵۴ و دارای مدرک دکتری فقه و اصول تحلیلی و اجتهادی است.
فیاضی عضویت در هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را در سابقه خود دارد و تالیفات و مقالات متعددی نیز دارد. او کارشناسی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه فنی تهران گذرانده و بعد از آن به دروس فقه و اصول و فلسفه پرداخته و به استادیاری در رشته فقه و اصول تحلیلی و اجتهادی رسیده است.
فیاضی در همان سالهای فراگیری فقه و اصول در مدارس نیز تدریس میکرد و دروس تاریخ و قرآن را برای دانشآموزان دوره متوسطه دوم تدریس میکرد. او حتی در بخش فرهنگی و پرورشی برخی مدارس هم فعالیت ویژه داشت؛ در دهه ۸۰ هم همکاریهایی با آموزش و پرورش شهر تهران داشت به گونهای که رئیس کارگروه گفتمان انقلاب اسلامی این اداره کل بود.
در سالهای بعد او با ورود به سطوح گوناگون مجموعه سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، با ساختار این وزارتخانه آشناتر شد و نامش با وزارت آموزش و پرورش پیوند خورد.
او طی این مدت در سطوحی مختلف کار در ساختار آموزشی کشور را تجربه کرد که از مهمترینشان؛ مدیر کلی انتشارات و فناوری آموزشی وزارت آموزش و پرورش، مدیر مسئولی مجلات رشد وزارت آموزش و پرورش، مسئولیت کلان بنیاد آی سی دی ال (وابسته به آموزش و پرورش)، ریاست هیات مدیره انتشارات مدرسه (وابسته به وزارت آموزش و پرورش)، عضویت در هیات مدیره شرکت افست (شرکت چاپ وتوزیع کننده کتابهای درسی دوره ابتدایی)، ریاست جشنواره فیلم رشد آموزش و پرورش و دبیر علمی جشنواره کتاب رشد وزارت آموزش و پرورش قابل اشارهاند.
فیاضی زمانی که مدیرکل دفتر انتشارات و فناوری وزارتخانه بود تلاشهای زیادی را برای راهاندازی آموزش مجازی و در اختیار قراردادن محتوای رایگان به دانشآموزان از این طریق انجام داد و حتی به دلیل عدم تامین بودجه از سوی دولت از مراکز خصوصی درخواست کرد که با دفتر همکاری کنند. البته در این دوران انتقادهایی هم به او در مورد نگارش مجلات رشد وارد شد.
طرح او در مورد آموزش مجازی وزارت آموزش و پرورش که به عنوان یکی از طرح تحولهای وزارت آموزش و پرورش در شورای تحول آموزش و پرورش تصویب شد، در همین راستا است. او بعد از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به معاونت مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس منصوب شد و بهصورت جدیتری به سیاست پژوهی در خصوص مسائل مختلف آموزش و پرورش پرداخت.
در مدت حضور او در مرکز پژوهشها بیست و پنج گزارش سیاستی در ۲۵ مسئله از مسائل آموزش و پرورش منتشر شد که او طراح و ناظر علمی آنها بود. گزارش سیاستی در مورد موانع اجرایی و الزامات قانونی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نحوه اداره مهد کودکها، طریقه تامین نیروی انسانی وزارت خانه، اصلاح موادی از قانون مدارس غیرانتفاعی، تامین تبلت برای دانش آموزان بازمانده از تحصیل از این جمله هستند.
علی طاهریان هم دیگر گزینهای است که نامش در میان لیست افراد احتمالی برای وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته است. هرچند از او اطلاعات چندانی در دست نیست و هماکنون مدیر آموزش و پرورش کاشمر و از جمله گزینههایی به شمار میرود که از دل این وزارتخانه برای تصدی آن در نظر گرفته شدهاند.
در نهایت هم از علیرضا کاظمی سرپرست فعلی وزارت آموزش و پرورش بهعنوان یکی از چهرهها برای معرفی به مجلس یاد میشود. او متولد ۱۳۴۴ و دارای تحصیلات و سوابق گوناگون مدیریتی در عرصه آموزش و پرورش است. کارشناسی الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه علوم اسلامی رضوی، کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد را در سوابق تحصیلی خود دارد و هماکنون نیز دانشجوی دکترای مدیریت راهبردی در دانشگاه عالی دفاع ملی است.
او پایاننامه دوره دکترای خود را با عنوان راهبردهای ارتقا ملی در برنامه درس ملی را در سند تحول بنیادین عرضه کرده است و مقالاتی همچون، سیر تحول مکاتب در مدیریت استراتژیک و نیز نقد سند تحول راهبردی آموزش و پرورش ازمنظر مدیریت منابع انسانی به قلم او منتشر شدهاند.
در مجموع و با توجه به سوابق علمی و اجرایی گزینههای مطرح برای وزارت آموزش و پرورش و تجربه تحصیلی اکثر آنان در حوزه و دانشگاه و آشناییشان با ساختار این وزارتخانه، انتظار میرود، روند برنامههای تربیتی و فرهنگی در سطح مدارس و آموزشگاههای این وزارتخانه ارتقا یابد و با بهرهگیری از پتانسیل دیگر نهادها و سازمانهای مرتبط با عرصه فرهنگ و آموزش و پرورش، شاهد تحقق بخشهایی از سند تحول بنیادین، همان مطالبه همیشگی صاحب نظران کشور در این وزارتخانه باشیم و نواقص و عیوب دورههای گذشته در دولت سیزدهم برطرف و اصلاح شوند.
رویکردی که نیازمند همراهی مجلس با وزیر پیشنهادی از یکسو و ارائه برنامههای مدون گزینه نهایی سیدابراهیم رئیسی به نمایندگان از سوی دیگر است و انتخاب وزیر کارامد در پیشبرد این موارد نقشی بسیار موثر و تسهیل گر ایفا میکند.
انتهای پیام/۴۱۲۷
انتهای پیام/