«عوارض جانبی» محصول تماشاست
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا اسماعیل باستانی، شاعر، مجری و تهیهکننده رادیو و تلویزیون درباره اثر جدیدش گفت: «عوارض جانبی» دومین کتاب من است. این که چرا «عوارض جانبی» باید بگویم در دنیایی هستیم که همهچیزش پر از عوارض است. از زندگیاش بگیر تا مرگ.
وی ادامه داد: از همه مهمتر جادههایش عوارض دارد. برای سفر، برای خروج، برای رفتن هم باید عوارض بدهیم. و شعر گفتن برای من عوارض درد کشیدن است. عوارض دوست داشتن. اصلا انسان خودش عارضه زندگیست. عارضه زمین است. حالا این عوارض، این خراجها این دردها و این بلایا لابد از گوشه و کناری از جنس بعیدی از انسان حمیدی از قلب سعیدی از چیزی به آدم میرسد دیگر. و این شد که عوارض جانبی در آخرین روزهای قرن عجیب پر تناقض شکل گرفت.
این شاعر با اشاره به زندگی این روزهای بشر اظهار کرد: روزهایی که انسان به نسیان دچار شده و مرگ نزدیکتر از همیشه رو به روی ما ایستاده است. عوارض مرگ در سرزمین من درستتر داشتن است. داستانی که اثباتش کار سختی نیست. اما من در شعرهایم دوست دارم قبل از مردن و رفتن دوست داشتن را فریاد بزنم. دوست داشتن با طعم زندگی؛ دوست داشتنی از جنس فلسفه؛ دوست داشتنی شبیه نگاه کردن به یک تصویر؛ دوست داشتنی با عطر حرفهای دم گوشی؛ دوست داشتنی که شاید سهم یک درخت باشد یا یک عابر پیاده یا یک برگ که روی زمین به گل ماسیده.
وی افزود: شعرهای «عوارض جانبی» نسبت به شعرهای «تهران- لوبیتل - چشمهای تو»، «من» پر رنگتری دارد. نه من به مفهوم منِ شاعر که من به مثابه یک انسان تکرار شونده، یک سرگشتگی از جنس زندگی امروز در لابهلای تصاویری که عطر دوست داشتن و زندگی دارند میان این همه غم. چیزی شبیه به این شعر:
«من،
شلتوک باران خوردهی شالیزارها!
من،
ویرانی یالهای گره خوردهی
اسبی در خواب!
من،
کابوس سولوی یک ویالونیست پیر
در سلول!
من،
سوت ممتد یک قطار
که آرزوی کشتی شدن داشت!
من،
چشم چپ گاوی در مزرعه
وقتی که سربازان چکمههاشان را
روی خرمن موهای تو میکوبند!
من
لحظهی خودکشی «گاری» در خانه،
وقتی که نیچه
تازیانه میخورد از رهایی در بند من!
من دوبوار
من سارتر
من فیدل
من
انقلاب اکتبر و سیگار بهمن
من
سوت سوتک کودکیهای فرزندم
اصلا
من
خود غمم
در میانهی این دیوانگی
در متروکی ایستگاهی
به نام
زندگی.»
باستانی این کتاب را محصول تماشا میداند و میگوید: عوارض جانبی محصول تماشاست. شعرهایی که هرگز ویرایش نشدند. مثل صاحبانشان که بیویرایش در خانه، در خیابان، در شهر، در جاده، در قطاری گوشهای از این سرزمین یا در تماشای عکسی از سرزمینهای دور از مقابل چشمانم عبور کردهاند. نه میدانم که هستند نه اهل کجا. فقط آمدند و بی حرفی رفتند و شعر شدند.
در یکی از شعرهای این کتاب میخوانیم:
«زمانی میرسد
که انتظارش را نداری!
مثل باران.
مثل نفیر اولین گلوله
قبل از این که چشمانت را ببندی!
مثل سگ زندهیابی
که روی بهمنها
از نیافتنت ...
استخوانهایت تیر میکشد.
تنت
تیر میکشد
نیافتنت
تیر
تنت
مرداد زیر بهمن!
و من که بهمن و تیر هم میکشم
و با فرمان آتش
آخرین سیگارم را
قبل از بازنشستگی روشن میکنم
و جوخه
گلوله باران میشود
در گوری دسته جمعی.
و این خاصیت مرگ است!
زمانی میرسد
که تو انتظارش را نداری!»
مجموعه شعر «عوارض جانبی»، اثر اسماعیل باستانی در ۹۸ صفحه، در قطع پالتویی، شمارگان ۳۰۰ نسخه و بهبهای ۲۹ هزار تومان از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
انتهای پیام/۴۱۲۷
انتهای پیام/