خاطرهبازی با «پس از باران» ۲۰ سال بعد از پخش/ عاشقانههای ارباب «سالاری» با «خانم کوچیک» و «خانمبس»
به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، این روزها بازار تماشای سریال در سرتاسر جهان داغ است و پس از اینکه قسمت جدید هر سریالی منتشر میشود، سیل واکنشها نسبت به بخشهای مختلف آن، مثل روند قصه، بازی بازیگران، سکانس خاص آن قسمت و... آغاز میشود. این حجم از توجه نسبت به سریالها، باعث شده که بسیاری از فیلمسازان مطرح (هم در ایران و هم در خارج از کشور) برای مدت زمان محدودی هم شده، از فضای سینما فاصله بگیرند و به سریالسازی روی بیاورند.
واکنش جمعی به سریالهای در حال پخش اگر ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به یک حرکت اجتماعی در جهان تبدیل شده، در کشور ما سابقه بیشتری دارد. از سالهای پایانی دهه شصت تا ابتدای دهه هشتاد بسیاری از سریالهای تلویزیونی بودند که از شبکههای سیما پخش شدند و فراتر از یک اثر نمایشی، خودشان را به بطن جامعه و اصطلاحاً «کف خیابان» کشاندند. سریال «پس از باران» یکی از آن مجموعههای ماندگار است که در سال ۱۳۷۹ و به کارگردانی سعید سلطانی از شبکه سوم سیما به نمایش درآمد.
«پس از باران» از آن دست سریالهایی بود که ویژگیهای محتوایی و ساختاری زیادی برای ماندگار شدن داشت، از فضاسازی خوب و شخصیتپردازی مناسب گرفته تا تصویرسازی دقیق از قصه آشنای ارباب و رعیتی و مدل روایتی ویژه آن (فلاش بک و فلاش فوروارد) همه و همه این سریال را به اثری خاص در آن سالها تبدیل کرده بود.
خاطرهبازی ۲۰ سال بعد از پخش
سریال «پس از باران» داستان سبک زندگی ارباب – رعیتی در زمان حکومت پهلوی را به تصویر میکشد. زمانی که اربابها در روستاهای سراسر کشور به عنوان قدرت اصلی منطقه هرکاری که میخواستند انجام میدادند و با توجه به ثروت و ارتباطاتی هم که داشتند، کسی با آنها کاری نداشت. قصه این سریال مربوط به ارباب عزت سالاری (با بازی محمود پاکنیت) است، اربابی که شخصیتی خاکستری دارد و به اصرار همسر اولش خانم بس (با بازی کتایون ریاحی) برای بار دوم ازدواج میکند و برای این کار یکی از دختران زیبای روستا به نام شهربانو (با بازی مرجان محتشم) را به همسری انتخاب میکند، دختری که خانم بس برایش انتخاب کرده.
این مثلث عشقی با خرده روایتهایی که در ابتدا و میانه داستان میبینیم شاکله اصلی «پس از باران» را تشکیل میدهد. در ابتدای قصه ما با نوههای ارباب آشنا میشویم، پسر و دختر جوانی که به دنبال درگذشت پدر و مادرشان در یک تصادف رانندگی، به زندگی گذشته مادر و مادربزرگشان سرک میکشند و همین سرک کشیدن ما را به دنیای جذاب «خانم کوچیک»، «خانم بس»، «دایی فرخ»، «عمو غلام» و «نصرالله و شمسالله» میبرد.
درام خانوادگی «پس از باران» از آن دست سریالهایی بود که در زمان پخش آن خیابانها خلوت میشد و در اکثر مهمانیهای خانوادگی، اتفاقاتی که در هر قسمتش رخ میداد، یکی از موضوعات بحث بود. جذابیتهای بصری این سریال به دلیل حضور در جغرافیا شمال کشور و جنگلهای سرسبز گیلان، در کنار سبک روایی خاص و قصهای که در عین پیچیدگی، مخاطبش را اذیت نمیکرد، باعث شده بود که این مجموعه به یکی از پرمخاطبترین سریالهای تلویزیونی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پردردسر «آقا اسد»
راهزنان خشن اما دوستداشتنی «روزی روزگاری» چگونه ستارههای تلویزیون شدند؟
«شهریار»؛ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
«شب دهم» ماندگارترین سریال مناسبتی تلویزیون
تقابل «پدرسالار» مقتدر و عروس طغیانگر در جعبه جادو
تیم بازیگران خوب
در این سریال نامهای بزرگ زیادی حضور دارند، کسانی که باعث شدند «پس از باران» در تاریخ سریالسازی تلویزیون ما ماندگار شود. از تیم بازیگران آن که واقعا گروهی فوقالعاده بودند گرفته تا تیم کارگردانی و آهنگسازی کار. نگاهی به فهرست بازیگران این اثر نشان میدهد که «پس از باران» در زمینه انتخاب بازیگر عملکرد خیلی خوبی داشته است. محمود پاکنیت، کتایون ریاحی، مرجان محتشم، رحیم نوروزی، جهانگیر الماسی، کیومرث ملکمطیعی، مهوش صبرکن و صبا کمالی که به نوعی بازیگران اصلی این سریال بودند و فتحعلی اویسی، بهزاد فراهانی، ثریا قاسمی، نیکو خردمند، جمیله شیخی، نادیا دلدار گلچین و... افرادی بودند که صرفا در چند قسمت حضور داشتند.
شهاب حسینی که آن روزها به اندازه امروز به شهرت نرسیده بود و برای بسیاری از تماشاگران سیما صرفا در حد یک مجری تلویزیونی بود هم در این سریال حضور داشت و نقش علی احمدی را ایفا میکرد، جوانی عاشقپیشه که خواستگار مرضیه (صبا کمالی) بود و در چند قسمت سریال به ایفای نقش پرداخت.
سعید سلطانی پیش از ستایش
از کنار نام کارگردان این اثر نیز نمیتوان به سادگی گذشت. سعید سلطانی این روزها در بین سریالسازان تلویزیون نام شناخته شدهایست. کارگردانی که با ساخت مجموعه سه فصلی «ستایش» در سالهای اخیر توانسته مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب کند، قطعا کارگردان بینام و نشانی نیست. اما پیش از اینکه همه بخواهند سلطانی را با کارنامه چند سال گذشتهاش بسنجند، ملاک صحبت در رابطه با او و آثارش «پس از باران» بود. اگرچه پیش از این مجموعه تلویزیونی هم سلطانی تجربه، بازیگری، کارگردانی و نویسندگی در چند سریال را برعهده داشت، اما در حقیقت این «پس از باران» بود که در زمان پخش آن از شبکه سوم سیما، سعید سلطانی را به عنوان چهرهای موفق در عرصه سریالسازی معرفی کرد.
به این موارد مهم، موضوع موسیقی را هم اضافه کنید. استفاده از آهنگها و آواهای محلی با گویش گیلکی یکی از ویژگیهای منحصر به فرد «پس از باران» است. هنوز هم خیلی از مخاطبان پیگیر سیما با شنیدن نام این سریال ابتدا یاد تیتراژ فوقالعاده آن میافتند، اثری با صدای مرحوم فریدون پوررضا که کمک بزرگی به فضاسازی کلی سریال کرده بود. البته این تیتراژ دو قسمت است که قسمت اول با صدای خواننده و قسمت دوم موسیقی خالی است. اما شعری که پوررضا برای این اثر خوانده برعکس تیتراژ دیگر آثار نمایشی که معمولا ترانههای چند بیتی است، خیلی کوتاه و در قالب دوبیتی است، با این تفاوت که این خواننده همین دو بیت را به قدری استادانه خوانده که حالا بعد از گذشت ۲۰ سال همچنان در گوشه ذهن بینندگان تلویزیون قلاب شده است.
قصه جذابتر گذشتهها
سریال «پس از باران» دو بخش بزرگ داشت که با تکنیک فلاش بک و فلاش فوروارد، تماشاگر بین این دو قسمت در رفت و آمد بود. اما به اعتقاد اکثر دوستداران این سریال بخشهایی که مربوط به گذشته بود و یک سر و گردن از بخشهای امروزی داستان بالاتر بود، به همین دلیل هم سکانسها و اتفاقات مربوط به گذشته این سریال، امروز بیشتر در ذهنها مانده و بازیگرانی که در بخشهای امروزی ایفای نقش کردند، کمتر در خاطر مخاطبان ماندهاند.
با وجود این دوپارگی اما «پس از باران» از آن دست سریالهایی که است بازپخش چندین باره آن نیز از محبوبیتاش کم نکرده و هنوز هم وقتی شبکههای مختلف سیما تصمیم به پخش مجدد آن میگیرند، باز هم بسیاری از مخاطبان تلویزیون به تماشای آن مینشینند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/