پشتپرده پخش یک برنامه جنجالی از تلویزیون
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا؛ گزیده اظهارات احمد پورنجاتی در گفتوگو با دوهفتهنامه «رو به رو» در پی میآید:
* بعد از بازنگری در قانون اساسی که اصل 175 اضافه شد و تکلیف انتخاب رئیس سازمان را مشخص کرد که توسط رهبری انتخاب شود، قانون نحوه اداره صداوسیما که بر اساس مفاد قانون اساسی قبلی بود، به همان سبک گذشته باقی ماند. در حال حاضر خلاء جدی قانونی در مورد نحوه اداره صداوسیما بعد از بازنگری در قانون اساسی داریم. پیش از بازنگری، سازمان شبیه یک شرکت اداره میشد که هیأت مدیرهای داشت و مدیرعامل منتخب هیأت مدیره بود؛ هیأتمدیرهای به نام شورای سرپرستی صداوسیما که از سه قوه تشکیل میشد و مدیر را برمیگزیدند که البته مدیر هم باید به شورای سرپرستی پاسخگو میبود. قانون اداره صداوسیما هم ترکیب بین مناسبات صداوسیما و مدیرعامل را تعیین کرده بود. بعد از بازنگری قانون اساسی، صداوسیما مدیرعامل ندارد بلکه رئیس دارد. میتوان گفت بعد از بازنگری، صداوسیما انگار به صورت نوعی مونوپولی اداره میشود و ما با پدیدهای روبهرو هستیم که هنوز در قانون عادی تکلیف مشخصی ندارد.
* ما در صداوسیما با چند لایه گزینش مواجه هستیم. میتوان هر اسمی روی این گزینش گذاشت، سانسور، ممیزی یا ... به هر حال ما با لایههای گوناگونی از گزینش مواجه هستیم. یک سلسله چارچوبگذاریهایی هست که سیاستهای عمومی و مشترک صداوسیماست که در همان سطوح عالی مدیریت مشخص میشود، حتی ممکن است مصداق و مورد جزئی هم داشته و مشخص شده باشد که چه اشخاص و یا چه آثاری یا چه نوع اندیشهها و گرایشهایی، نباید در صداوسیما مطرح شوند یا اگر مطرح میشوند، در چه اندازه و بخشها یا شبکهها و با چه گروه مخاطبانی مطرح شوند. گاهی ممکن است مشاهده کنید یک اثر فرهنگی و هنری حدگذاری میشود که در یک شبکه و در ساعت خاصی پخش شود. به همین دلیل میبینیم برخی برنامهها در شبکه جامجم پخش میشود اما در داخل پخش نمیشود.
* در مورد مرحوم شریعتی، منحنی رفتار صداوسیما با ایشان بسیار جالب است. در دورهای به شکل فرازهای مکرر از ایشان سخنانی پخش میشد. در دورهای، برنامههای عبدالکریم سروش از صداوسیما پخش میشده اما در دورهای به دلیل اینکه دیدگاههای او از نظر تعیینکنندگان سیاست صداوسیما، مورد قبول نیست، پخش آن متوقف میشود. حالا باید یک گزینه جایگزین وجود داشته باشد. در این دوره شخصیتهای دیگر پررنگ میشوند. مثلا میبینیم که دورهای الهی قمشهای شروع میشود. در دورهای دیگر شریعتی مورد نیاز است، پس سخنانش پخش میشود اما زمانی که احساس میکنند مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» شده است، دستورالعمل تازهای صادر میشود. جالب اینجاست که در صداوسیما اینگونه نیست که ملاک آنچه باید از اصحاب فرهنگ و هنر پخش شود، قانونیبودن و مجاز بودن آثار باشد. آثار بسیاری از اصحاب فرهنگ را در قالب کتاب و لوح فشرده با مجوز میبینیم اما ملاک در سازمان، تشخیص لایههای مختلف مدیریتی برای پخش در صداوسیماست.
* برخی چهرههای نامدار و مقبول از نظر افکارعمومی، در گزینش صدا وسیما قابل حذف نبودهاند و کم یا بیش حضور داشتهاند اما این موضوع در مورد برخی چهرهها از جمله در مورد مرحوم شاملو رخ نمیداد.
* برنامه «هویت»، برنامهای نبود که در صداوسیما ساخته شده باشد. برنامه تولید صداوسیما نبود. هویت برنامهای بود که خارج از صداوسیما فراهم شده بود و بیشتر با یک رویکرد سیاسی - امنیتی توسط مجموعهای فراهم شد و بعد به مدیران صداوسیما ارائه شد. بالطبع ابتدا به معاونت سیما ارائه شد که من مسئول آن بودم که نپذیرفتم این مجموعه از سیما پخش شود. بعد از آن، به حوزه معاونت سیاسی ارجاع داده شد و در باکسهای برنامهای آن معاونت قرار گرفت. من نمیتوانم داوری کنم که لزوما در تمام موارد از نظر سیاسی، مدیریت عالی سازمان (علی لاریجانی) همسو با آن برنامه بوده است. بخشی از این موضوع را باید به تدابیر کلیتری که احتمالا مد نظر و پشت پرده بوده، نسبت داد. چه بسا در موارد دیگر همسویی هم نداشته باشد. ریاست وقت سازمان، اصرار داشتند که برنامه هویت پخش شود اما اینکه خاستگاه اصرار بر این موضوع خود شخص ایشان بودهاند یا مشورتی کردهاند را دقیقا نمیدانم که مطرح کنم اما به هر حال مدیریت سازمان در آن زمان موافق پخش برنامه هویت بود. خوشبختانه مخالفت من برای پخش از سیما را برتافتند تا از معاونت دیگری پخش شود. البته قرار بود بیش از این حرفها چنین برنامههایی ساخته شود اما من حاضر نشدم حتی با آنها جلسهای بگذارم.
* در همان سالهای ابتدای مدیریت علی لاریجانی، مواردی ارائه میشد که الان حذف شده است. به خاطر دارم در پخش کنسرتها، ساز نمایش میدادیم و ایراد و مشکلی نداشت. اجراهای تالارهای مختلفی که ضبط تلویزیونی شده بود، از صداوسیما پخش میشد. در صداوسیما تکنوازی همراه با حضور خواننده ارائه میشد. در برنامه افتتاحیه شبکه جامجم که اتفاقا از شبکههای داخلی هم پخش میشد، رئیسجمهوری و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس که اتفاقا سیدرضا تقوی بود، حضور یافتند و کنسرت زنده با ساز اجرا شد. مختاباد هم خواننده بود و نوازندگان هم حضور داشتند.
* چیزی که سایه سنگینتری به صداوسیما تحمیل کرد، سیطره سیاسی بیرون از صداوسیما در چند سال اخیر بود. همه بخشهای حاکمیت انتظار داشتند به این روند شدت ببخشند. کار به جایی رسید که اهالی فرهنگ و هنر محصول انقلاب هم دچار ممیزی شدند. بسیاری از کسانی که زمانی به عنوان فراوردههای انقلاب اسلامی بودند، دچار سانسور شدند. صداوسیما آرام آرام تا پشت در خانه انقلابیون هم آمد. البته بعضی اوقات به جای حذف میتوان از سهمیهبندی یاد کرد. گاهی ممکن است برخی سهمیه کوچکی داشته باشند اما حد دارد، در حالی که برای برخی، این حد و حدود تعیین تکلیف نمیشود. برای مثال اگر صبح تا شب صداوسیما از آقای رهگذر برنامه پخش کند، مشکلی ندارد و البته سهمیه مشخصی هم ندارد. در مورد 8 سال گذشته، برخورد صداوسیما و منحنی رفتار آن بسیار جالب است. در دورهای که با دولت هماهنگی و همراهی دارد، به خوبی پوشش داده میشود ولی در برههای میبینیم چون دولت در دو سال پایانی، از ریل مورد نظر خارج شده، مورد نقد هم قرار میگیرد و دریچهای برای نقد وجود دارد اما دوباره و در آستانه انتخابات 92 که باز لازم بود جریانی که محصولش دولت احمدینژاد بود، از سکه نیفتد، باز به دولت فرصت میدهند که عرض اندام کند و آنقدر روابط حسنه بود که در آخرین روزهای ریاستجمهوری، محل نمایشگاه بینالمللی هم به صداوسیما بخشیده شد.
* باید توجه کنید و مطمئن باشید که همه نوسانات صداوسیما شأن نزول دارد و با این وجود انتظارات برآوردهنشدهای که در سطح افکار عمومی و همچنین در لایههای اندیشهورز وجود دارد نه تنها محقق نمیشود بلکه روز به روز از رسانه عمومی تنزل یافته و به سمت رسانه اختصاصی پیش خواهد رفت.
انتهای پیام/