دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

خشونت، ویروسی که صنعت سریال‌سازی را آلوده کرده/ مرگ کسب و کار من است

«خشونت» به عنصر اصلی سریال‌های در حال پخش این روزها تبدیل شده و این مسئله را می‌توانید در سریال‌های امریکایی، اروپایی و آسیایی به وضوح دید.
کد خبر : 612087
بازی مرکب



به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، این روزها سریال دیدن به یکی از تفریحات رایج بین از جوانان و نوجوانان تبدیل شده و درصد قابل توجهی از این قشر، ساعات زیادی از وقت‌شان را به تماشای سریال‌ها می‌گذرانند. آثاری همچون «دیدن» (See)، «بازی مرکب» (Squid Game)، «مردگان متحرک» (The Walking Dead )، «سرقت پول» یا «خانه کاغذی» (Money Heist)، همگی جزء جدیدترین نمونه‌های آثاری هستند که در همین ایام فصل‌های جدیدی از آنها پخش شده و در ایران نیز خیلی‌ها در حال تماشای آنها هستند.


«خشونت» به نوعی کلیدواژه اصلی این سریال‌های جدید است، نکته‌ای که شاید فقط در سریال «سرقت پول» به نسبت دیگر آثار این فهرست کوتاه درصد آن کمتر باشد اما سه اثر دیگر به قدری فضای خشن، دردناک و تلخی دارند که تماشای چند قسمت از آنها پشت سر هم می‌تواند برای یک یا چند روز کامل، شما را دچار استرس، اضطراب و افسردگی کند.


در طول یک دهه اخیر که صنعت سریال‌سازی بسیار پیشرفت کرده و بسیاری از کارگردان‌ها و بازیگران آثار سینمایی را هم به این حیطه علاقه‌مند کرده است، هیچ وقت ساخت آثار خشونت‌آمیز تا به این حد زیاد نبوده است. در حال حاضر حتی سریال‌های انیمیشنی و فانتزی هم حال و هوای ترسناک و خشنی دارند، مثل «حمله به تایتان» (Attack on Titan) یا «چه می‌شد اگر...» (What if…) که آنها نیز در دسته آثار سیاه قرار می‌گیرند، آثاری که توانایی اثرگذاری فراوانی روی مخاطب خود دارند و می‌توانند حس یاس، ناامیدی و درد زیادی را به تماشاگران خود منتقل کنند.


خشونت، ویروسی که صنعت سریال‌سازی را آلوده کرده/ مرگ کسب و کار من است


نیمه اول سال میلادی ۲۰۲۱ درخصوص ساخت سریال و فیلم، در مقایسه با ۶ ماهه دوم نیمه درخشانی نبود. یکی از پرسروصداترین آثار در این ایام فصل دوم سریال‌ «دیدن» (See) بود، اثری با بازی «جیسون موموآ» که داستانی آخرالزمانی را روایت می‌کند. قصه این فیلم مربوط به زمانی است که همه‌گیری یک ویروس، نسل بشر را تغییر داده و دیگر هیچکس نمی‌تواند چیزی ببیند و صدها سال از آخرین روزهایی که آدم‌ها توانایی دیدن داشتند، گذشته است. در این سریال خشونت حرف اول را می‌زند و هر گروهی که توانایی بیشتری در کشتن داشته باشد، بیشتر زنده می‌ماند. میزان درگیری و کشت و کشتار در این سریال به قدری بالاست که درجه‌بندی سنی +۱۷ دارد و نوجوان‌های هفده ساله و کمتر از آن، نباشد به تماشای این اثر بنشینند.


بازی مرکب، بازی مرگ و زندگی


موج ساخت سریال‌های خشن، اگرچه از سمت هالیوودی‌ها آغاز شد، اما امروزه این موج به سراسر جهان کشیده و به ویروسی تبدیل شده که کشور به کشور حرکت کرده و آثار نمایشی را آلوده می‌کند. آخرین نمونه از این آلودگی‌ها را می‌توان در سریال جدید «بازی مرکب» (Squid Game) دید، سریالی کره‌ای که فصل اول آن به تازگی و در قالب ۹ قسمت از شبکه «نتفلیکس» منتشر شده است. این سریال که حالا مورد توجه تعداد قابل توجهی از جوانان و نوجوانان قرار گرفته، شکاف طبقاتی بزرگی که در کره جنوبی وجود دارد را روایت می‌کند و در بطن آن مفاهیمی همچون خشونت، قدرت‌طلبی و پول پرستی را به عنوان شاخصه‌های اصلی مردم تندگست به تصویر کشیده است.


خشونت، ویروسی که صنعت سریال‌سازی را آلوده کرده/ مرگ کسب و کار من است


در این سریال ۹ قسمتی، شما نمی‌توانید قسمتی را پیدا کنید که حداقل ده‌ها نفر به فجیع‌ترین شکل ممکن به قتل نرسند. این سریال با قبح‌زدایی از مسائلی همچون آدم کشی، تقلب و قمار، سعی می‌کند با فرمول «هدف وسیله را توجیه می‌کند» شخصیت‌های مختلف داستان را در چالش‌های متعددی قرار دهد تا آنها بین انسانیت و پول یکی را انتخاب کنند. در چنین شرایطی از همان ابتدا هم نتیجه مشخص شده و قدرت پول است که به همه چیز می‌چربد، پولی که با مرگ هر نفر، میزان آن بیشتر و بیشتر می‌شود. نکته عجیب عملکرد شبکه نتفلیکس در رابطه با «بازی مرکب» است، سریالی که قمار، خشونت، قتل، مصرف مواد مخدر و مسائلی از این دست در تک تک قسمت‌های به چشم می‌خورد، درجه سنی زیر ۱۵ سال دارد.


این مسئله با انتقادات زیادی در سراسر جهان مواجه شده و بسیاری از فعالان حقوق کودک و نوجوان، نسبت به این درجه بندی سنی معترض‌ هستند. اگرچه در بسیاری از کشورها (من جمله کشور خودمان) به این درجه‌بندی‌ها توجه چندانی نمی‌شود و خیلی از خانواده‌ها اصلا در جریان آثاری که فرزندان‌شان تماشا می‌کنند، نیستند اما همینکه شبکه‌ای جهانی نمی‌پذیرد که این اثر توانایی آسیب زدن به نوجوانان را دارد، در نوع خود عجیب و غیرقابل پذیرش است.




بیشتر بخوانید:


درخشش آثار ابرقهرمانی در گیشه و ترس فیلم‌سازان از مرگ سینما


غفلت از صنعت سریال‌سازی و دل بستن به محبوبیت قدیمی‌های تلویزیون




«قورباغه» و «زخم کاری» ایرانی‌های خشن


اما این خشونت که حالا به فیلم‌سازی و سریال‌سازی آسیایی‌ها هم نفوذ کرده، در آثار تولیدی کشور خودمان هم به چشم می‌آید. در همین یک سال اخیر، سریال‌هایی بودند که مفاهیمی همچون قتل، خیانت و دزدی در آنها چیز بدی نبود و خشونت در اکثر قسمت‌هایشان به چشم می‌آمد. در این زمینه پلتفرم‌ها و رسانه‌های اینترنتی به نوعی پرچمدار محسوب می‌شوند و با ساخت سریال‌هایی از این دست، در همین مدت کم که از محبوبیت‌شان می‌گذرد، نشان داده‌اند که به ویروس خشونت در آثار نمایشی، گرفتار شده‌اند.


خشونت، ویروسی که صنعت سریال‌سازی را آلوده کرده/ مرگ کسب و کار من است


سریال «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی و «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان، دو نمونه از سریال‌های پرطرفدار شبکه نمایش خانگی در ماه‌های اخیر هستند که در هر دو اثر، خشونت عجیبی موج می‌زند و قتل و دزدی و درگیری، از شاخصه‌های اصلی آنها به حساب می‌آید. حجم کشتار در سریال «زخم کاری» به حدی بود که تعدادی از کاربران فضای مجازی به شوخی می‌گفتند که در قسمت‌های پایانی فقط نوکرهای شخصیت‌های اصلی باقی می‌مانند و داستان را جلو می‌برند. «قورباغه» هم از این منظر دست کمی نداشت و به جز یکی دو کاراکتر فرعی، مابقی شخصیت‌هایی که بار روایی داستان در ۱۶ قسمت سریال بر دوش آنها بود، یا کشته شدند، یا حداقل یک بار تا دم مرگ پیش رفتند.


در اینجا قصد نداریم که فیلم‌سازان وطنی را مجبور کنیم به سمت ساخت سریال‌های بی کیفیت شبیه به اکثر سریال‌های تلویزیونی در چند سال اخیر بروند، یا همه با «پایان خوش» سر و ته آثارشان را به هم بیاورند، حرف این است که بدانند این حجم از خشونتی که در سریال‌ها به تصویر می‌کشند، بار روانی منفی برای تماشاگران خواهد داشت. مخصوصا در نسل جوان و نوجوان که دیدن تصویر بعضا جذاب از صحنه‌های درگیری و قتل قبح این اتفاقات را از بین می‌برد. در آخر اینکه امیدواریم، این موج از خشونت که در سریال‌سازی ایران و جهان شاهد آن هستیم از بین برود و واکسنی هم برای این ویروس که صنعت سریال‌سازی جهانی را آلوده کرده است کشف شود، چون مفاهیمی مثل مواد مخدر، قتل، خیانت و درگیری مواردی نیست که با کوچک نشان دادن‌شان در هنرهای نمایشی، بتوان در دنیای واقعی نیز آنها را کم اهمیت جلوه داد.


انتهای پیام/۴۱۷۳/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب