«شب دهم» ماندگارترین سریال مناسبتی تلویزیون/ یک عاشقانه ناآرام
به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، در طول چند دهه اخیر سریالهای مناسبتی تلویزیون جایگاه ویژهای نزد مخاطبان سیما داشتند و بسیاری از این آثار توانستند از همان زمان پخش، جای پای خود را در میان سریالهای محبوب ایرانی، محکم کنند. البته نکته حائز اهمیت درخصوص این مدل سریالها این است که آنها نیز پس حدود یک دهه موفقیت با افول مواجه شدند و به طور خاص در سه چهار سال اخیر، تلویزیون در زمینه ساخت این مدل سریالها نیز ناموفق عمل کرده است.
وقتی نام سریالهای مناسبتی به میان میآید، اکثرا به یاد آثار مربوط به ماه مبارک رمضان میافتند و با آثار خوش ساختی که در این ایام روی آنتن رفته خاطرهبازی میکنند. اما سریالهای نوروزی سیما هم در دسته آثار مناسبتی قرار میگیرند و با کمی یادآوری میبینید که در این ایام هم آثار ماندگار زیادی از تلویزیون پخش شده است.
نوروز سال ۱۳۸۱ روزهای عجیبی بود، آن ایام با ماه محرم همزمان شده بود و جامعه حس و حال خاصی داشت. کسی که از این شرایط پیچیده بهترین استفاده را کرد، حسن فتحی بود. او در آن روزها کارگردان نسبتا مطرحی بود که سریالهای خوش ساختی هم در کارنامه هنریاش داشت، به خصوص دو کار آخرش یعنی «پهلوانان نمیمیرند» و «روشنتر از خاموشی» که هر دو پروژههایی تاریخی بودند و در زمان پخش هم با اقبال عمومی مواجه شدند. فتحی برای ایام نوروز ۸۱ سریال جدیدش را آماده پخش کرده بود، سریالی با نام «شب دهم»، اثری ۱۴ قسمتی که قرار بود در تعطیلات عید از شبکه یک سیما به روی آنتن برود.
قصه از کجا شروع شد
قصه شب دهم مثل دو اثر آخر فتحی تا قبل از آن، قصهای در بستر تاریخی است. داستان این سریال به روزهای پایانی حکومت رضاشاه پهلوی مربوط میشود. روزهایی که آئین تعزیهخوانی در ایران قدغن بوده و این مسئله بسیاری از مذهبیون را در آن سالها به دردسر میانداخت. در چنین بستری فتحی یک عاشقانه جذاب هم به کارش اضافه میکند، عاشقانهای که بار درام و احساسی سریال را به دوش میکشد و از قسمت اول تا سکانسهای آخر با مخاطبش همراه است. داستان عاشقانه این سریال مربوط به یکی از لوطیهای به نام تهران است، حیدر خوشمرام (حسین یاری) که عاشق دختری به نام فخرالزمان (کتایون ریاحی) شاهزادهای از تبار قاجار شده است. فخرالزمان سعی میکند از هر طریقی که میتواند حیدر را دست به سر کند، اما زمانی که میبیند او قصد کنارهگیری ندارد، سعی میکند با یک شرط سنگین او را از سر راهش بردارد. شرط فخرالزمان، برگزاری مراسم تعزیه در ۱۰ شب محرم است، آن هم در شرایطی که همه میدانند تعزیهخوانی در تهران ممنوع است و باوجود حکومت نظامی، این کار نشدنی به نظر میرسد.
در ابتدای کار که حیدر سعی میکند با کمک گرفتن از گروههای حرفهای تعزیهخوان این شرط را به سرانجام برساند. او چند شب با همین منوال برنامه را اجرا میکند و خود و نوچههایش به عنوان بادیگارد (!) مسئول حفظ امنیت مراسم میشوند. اما باوجود جاسوسها و کسانی که میخواهند چوب لای چرخ این حرکت عاشقانه حیدر بگذارند، محل برگزاری مراسم چند باری لو میرود و از تعداد تعزیهخوانها یکی یکی، کم میشود. در این میان فخرالزمان که در ابتدا حیدر را برای نوکری خانهشان هم قبول نداشت، وقتی میبیند او برای به انجام دادن این شرط دست به هرکاری میزند و به هر طریقی مراسم تعزیه را برگزار میکند، کم کم به خواستگار پروپاقرصاش علاقهمند میشود.
حیدرِ سریال «شب دهم» تمثیلی از «حر بن ریاحی» است، کسی که در کربلا ابتدا در لشکر مقابل امام حسین (ع) ایستاد اما در نهایت، در صف یاران او به شهادت رسید. در این سریال ما به زیبایی تغییر مسیر زندگی و تفکرات و اعتقادات حیدر و دوست دیگرش یاور را میبینیم. دو نفری که از نظر کل شهر تهران به عنوان یکه بزن و خلافکار شناخته میشدند، اما آخر و عاقبتشان پس از حضور در دستگاه سیدالشهدا (ع)، ختم به خیر شد.
رمز ماندگاری «شب دهم»
یک فیلم سینمایی یا سریال، برای ماندگار شدن به نکات زیادی نیاز دارد. قصه خوب، کارگردانی حرفهای، بازیهای بدون نقص و عوامل فنی کار درست. سریال «شب دهم» یکی از معدود ساختههای تلویزیون است که در تمامی این موارد موفق عمل کرده است. حسن فتحی در قامت کارگردان و نویسنده فیلمنامه، یکی از بهترین تجربیاتش را پشت سر گذاشته است. سریال او تمام ویژگیهای یک سریال ماندگار را دارد و به همی خاطر است که امروز، بعد از گذشت ۲۰ سال از پخش این سریال، هنوز هم وقتی کسی میخواهد راجع به بهترین سریال مناسبتی ایام محرم مثالی بزند، به این اثر اشاره میکند. داستان پر کشش اولیه، با خرده روایتهای مناسبی که به مرور به داستان اضافه میشود و شخصیتهای مکملی که یک به یک به قصه ورود میکنند کامل میشود. این روند تا پایان ماجرا ادامه دارد و در نهایت یکی از شاهکارهای تلویزیون از نظر داستان و فیلمنامه به تصویر کشیده میشود.
تیم بازیگران «شب دهم» هم یکی دیگر از برگ برندههای آن است. حسین یاری، کتایون ریاحی، ثریا قاسمی، رویا تیموریان، پرویز پورحسینی، محمود پاکنیت، اکرم محمدی و پرویز فلاحیپور، بازیگرانی هستند که حضور همه آنها در یک سریال ۱۴ قسمتی نشان از وسواس بالای سازندگان برای سپردن نقشهای مهم به بازیگران حرفهای بوده است. البته که نقشهای فرعی و چند قسمتی کار هم بازیگران موفقی داشتند و در کل باید به تیم بازیگران این سریال نمره قبولی داد. علیالخصوص یاری، فلاحیپور و ریاحی که با بازی در این سریال هم توانستند نظر مخاطبان سیما را به خود جلب کنند و هم در ششمین دوره جشن حافظ، در بخش بهترین بازیگر سریال درام، نامزد دریافت جایزه شدند. اگرچه در میان این سه نفر کتایون ریاحی تنها کسی بود که این جایزه را به او تعلق گرفت، اما بازی درخشان یاور و حیدر، به اندازهای خوب از آب درآمده بود که هنوز هم بعد از دو دهه، جزء بهترین بازیهای حسین یاری و پرویز فلاحیپور به حساب میآید.
دیگر عوامل این سریال هم اکثرا در دسته بهترینهای حرفه خود قرار میگیرند، فردین خلعتبری به عنوان آهنگساز، علیرضا قربانی به عنوان خواننده تیتراژ پایانی، کاظم شهبازی به عنوان مدیر تصویربرداری و مجید میرفخرایی به عنوان مدیر هنری، تعدادی از عوامل دانه درشت این سریال بودند، کسانی که حضورشان در کنار حسن فتحی و حسن بشکوفه (تهیه کننده) تیم پشت صحنه سریال را هم به تیمی پرقدرت تبدیل کرده بود.
بیشتر بخوانید:
«شهریار»؛ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پر دردسر «آقا اسد»
عشق و دیگر هیچ
فتحی در «شب دهم» عشق را به معنای واقعی کلمه به تصویر میکشد. نه فقط عشق حیدر و فخرالزمان یا رفعت و یاور، که عشق اصلی در این سریال، عشق به امام حسین (ع) است. در این سریال علاقه و ارادتی که ایرانیها به سیدالشهدا (ع) در ته قلبشان دارند، به زیبایی به تصویر کشیده است. وقتی حتی اراذل و اوباشی که از هیچ حرکت خلاف عرف و شرعی ابا ندارند، برای برپایی مراسم عزاداری حتی از جانشان میگذرند، یعنی جلوهای از عشق را شاهدیم که نمیتوان آن را مربوط به یک عشق زمینی و ساده دانست. حتی در پایان ماجرا زمانی که فخرالزمان میبیند شرایط برای اجرای مراسم شب دهم مساعد نیست، از شرطی که گذاشته منصرف میشود و از یاور میخواهد که برنامه اجرای آخر را به هم بزند. اما اینجاست که میبینیم قهرمان داستان چند گام فراتر از عشق به فخرالزمان رفته و در مسیری قرار گرفته که با تمام وجود میخواهد آن را به اتمام برساند. شاید بهانه اولیه حضور در این مسیر، علاقه حیدر به دختر رویاهایش بود، اما از جایی به بعد (مخصوصا بعد از مرگ و زندانی شدن تعداد زیادی از دوستان و همراهانش) او دیگر یک عاشق ساده نبود که میخواست مثل فرهاد کوه کن، شرط رسیدن به معشوق را عملی کند، او حالا تبدیل شده بود به مردی با ایمان، ایمانی مملو از عشق به سید و سالار شهیدان.
خوف نکن بچه، خوف نکن
سریال «شب دهم» پایانبندی مناسبی هم دارد، سکانس فوقالعاده مرگ حیدر و یاور با بازیهای خوب بازیگرانش، در دسته سکانسهای ماندگار تاریخ تلویزیون قرار دارد. مخصوصا زمانی که پس از مرگ حیدر، یاور و حشمت در وسط میدان تعزیه، مادر حیدر (ثریا قاسمی) با بهت و حیرتی که در چشمانش به وضوح مشخص است، بر سر پیکر پسرش، که در لباس امام حسین (ع) کشته شده حاضر میشود. در این سکانس به غیر از ثریا قاسمی، کتایون ریاحی و اکرم محمدی همه بازیگران در جای خود ایستادهاند، زمان متوقف شده، این سه نفر نسخههای تعزیه را برمیدارند و کار نیمه تمام حیدر و یاور را به اتمام میرسانند.
دیالوگهای حیدر در سکانس پایانی سریال و چند لحظه پیش از مرگ نیز از دیالوگهای خاص «شب دهم» است. در قسمتهای ابتدایی زمانی که با این شخصیت آشنا میشویم، به هیچ وجه فکر نمیکنیم که در پایان ماجرا، شبیه زاهدی از عالم بریده، این چنین با معشوقش صحبت کند: «چه میشه کرد؟ تو این ولایت انگار عشق و عقل هیچ موقع یه جا جمع بشو نیستن. نمیشه فخرالزمان، نمیشه آدم عاشق باشه و تو ظهر عاشورا حسین رو تنها بذاره. کسی میتونه پای عشق بمیره که پیش از اون زندگی جلو چشاش مرده باشه. این بزرگترین درسی بود که از سیدالشهدا گرفتم.» و این صحبتها دقیقا معنی عشق است، عشقی پاک و خدشهناپذیر که تا همیشه در دل مردم این سرزمین، جاودان خواهد ماند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/