زوال ابرقدرتی آمریکا و جستوجوی نقش جدید
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: زمانی که کاندولیزا رایس وزیر خارجه دولت بوش(پسر) از حمله رژیم صهیونیستی به لبنان ذوقزده شد و آن را «درد زایمان خاورمیانه بزرگ» نامید شاید تصورش را هم نمیکرد که روزی از شرق افغانستان در آسیای مرکزی تا غربیترین نقطه آسیا در سواحل مدیترانه به نمایشگاهی زنده از ناکامیهای آمریکا تبدیل شود.
خروج آمریکا از افغانستان بیشک شکستی تاریخی برای نظام حکمرانی ایالات متحده است. این خروج، تصمیمی از سر اختیار نبود؛ آنگونه که هنری کسینجر نیز در هفتهنامه اکونومیست نوشت: «واشنگتن خود را در شرایطی دید که مجبور به عقبنشینی از افغانستان شد.» اما این «اجبار» تنها محدود به «افغانستان» نیست. بهنظر میرسد جمله کسینجر را باید اینگونه تکمیل کرد: واشنگتن خود را در شرایطی میبیند که مجبور به تغییر نقش سنتی خود در غرب آسیا و یا حتی در جهان است. اصلیترین عامل این «اجبار» را باید جایی در میان معضلات اقتصادی و اجتماعی درون آمریکا جستوجو کرد. فوریه 2017 وقتی فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا از سفر خود به آمریکا بازگشت؛ در گفتوگو با روزنامه «دیولت» آلمان اوضاع داخلی آمریکا را اینگونه توصیف کرد: «تاکنون آمریکا را اینچنین دوقطبی و پراکنده و درگیر مناقشات ندیده بودم. کشوری که بهدنبال ایفای نقش رهبر دنیا است، باید از لحاظ داخلی قدرتمند، دارای اعتماد به نفس و منسجم باشد.» اوضاع در هم پیچیده ایالات متحده از نظر خانم موگرینی یک پیام ساده داشت؛ چنین کشوری حتی اگر بخواهد هم دیگر نمیتواند نقش رهبر دنیا را ایفا کند.
چند سال بعد، مشابه همین عبارت را با بیانی صریحتر، هایکو ماس وزیر خارجه آلمان به روزنامه «بونر گنرال انسایگر» گفت:
«ایالات متحده آمریکا دیگر نمیخواهد نقش پلیس جهانی را که زمانی برای خود قائل بود در مقیاس گذشته ایفا کند.» آمریکا اگر چنین چیزی را هم بخواهد دیگر مانند گذشته قدرت اجماعسازی بینالمللی و حتی همراه کردن نزدیکترین متحدانش را هم ندارد. باربارا اسلاوین، کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک در مقالهاش برای تارنمای این اندیشکده به همین نکته اشاره دارد: «احتیاجی نیست مدرک دکتری روابط بینالملل داشته باشید تا بفهمید وقتی آمریکا تصمیم میگیرد، دیگر کسی از ما پیروی نمیکند!»
وضعیت شکننده اقتصادی آمریکا که بیش از هر چیز خود را در بدهی 28 تریلیون دلاری و کسری بودجه بیش از 4 تریلیون دلاری این کشور نشان میدهد و تغییرات جمعیتی و گسست اجتماعی که در اعتراضات ضدنژادپرستی و رقابتهای انتخاباتی 2020 به وضوح قابل مشاهده بود، چارهای جز ترک سودای رهبری جهان برای دولتمردان آمریکا باقی نگذاشته است. شاید به همین علت بود که رئیسجمهور آمریکا برای اقناع افکار عمومی کشورش در ماجرای خروج از افغانستان ترجیح داد به هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن بپردازد. او گفت: «روزانه 300 میلیون دلار هزینه جنگ در افغانستان میشد و بهطور متوسط روزانه 18 کهنهسرباز آمریکایی اقدام به خودکشی میکنند.» اماترک سودای رهبری جهان لزوما به معنی پایان ماجراجوییهای فرامنطقهای آمریکا نیست اگرچه میتواند گام نخست آن باشد.
ویلیام برنز رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) معتقد است اوباما جهانی را به ارث برد که رهبری آمریکا در آن رو به پایان بود؛ اگرچه برتری و نفوذ آمریکا در مسیر زوال قرار داشت اما باید از سالهای پایانی قدرت آمریکا برای قالبریزی نظم بینالمللی نوینی استفاده کرد. حوادث این روزهای منطقه غرب آسیا را شاید بتوان در این قالب نیز بررسی کرد. خروج ناگزیر و مفتضحانه آمریکا از افغانستان با به قدرت رسیدن طالبان و یا جنگ داخلی بیپایان، میتواند قسمتی از همین نظم نوین باشد. در عراق، اگرچه طبق قانون مصوب مجلس این کشور، آمریکا موظف به خروج نیروهایش از عراق شده، اما با کشدار شدن عمر دولت انتقالی عراق از شش ماه به دوسال، بهنظر میرسد آمریکا در تدارک حفظ جایگاه خود در این کشور است. در همین زمینه «نیویورکتایمز» به نقل از مقامات پنتاگون و دولت بایدن نوشت: «آمریکا شمار اندکی از ۲۵۰۰ نظامی مستقر در عراق را خارج خواهد کرد و نقش باقیمانده نیروها را بازتعریف خواهد کرد.»
برنامهریزی برای انتقال پایگاه «عینالاسد» به اردن و «الحریر» به کویت نشانه دیگری از تدارک برای ادامه حضور نیروهای آمریکایی در منطقه حتی در صورت خروج کامل از عراق است. انتقال پایگاه آمریکا در «السیلیه» قطر به اردن نیز گمانهزنیها برای آغاز دور تازهای از ناامنی در منطقه با حمایت آمریکا را جدیتر کرد. همچنین فعالتر شدن پایگاه «العند» در یمن و انتقال بخشی از نیروهای مستقر در افغانستان به این پایگاه، در کنار اخبار غیررسمی از قصد آمریکا برای تغییر ولیعهد رژیم سعودی نیز میتواند مختصات دیگری از سیاست جدید آمریکا پس از شکست رویکرد قدیمی این کشور در منطقه غرب آسیا باشد. سیاستی که قصد دارد با کاهش هزینههای آمریکا و درگیری مستقیم آن در منطقه، همچنان به حفظ منافع این کشور بپردازد. بهنظر میرسد آمریکا بیش از آنکه بهدنبال خروج از منطقه باشد در حال تغییر آرایش در منطقه غرب آسیاست. شاید هنوز زمان خروج کامل آمریکا از منطقه فرا نرسیده باشد، اما گام نخست برای آن برداشته شده و آمریکا پس از سالها مجبور به دستکشیدن از نقش سنتی خود در منطقه غرب آسیا و حتی جهان شده است.
منبع: کیهان
انتهای پیام/
انتهای پیام/