حوادث ۱۱ سپتامبر و حمله به پرل هاربر از یک جنس نبودند/ سناریویی که جیب صاحبان صنایع تسلیحاتی را پرتر کرد
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، از یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ که چند فروند هواپیمای تجاری بهوسیله شبکه تروریستی القاعده ربوده شدند تا دو فروند آنها برجهای دوقلوی تجارت جهانی را نابود کنند و یک فروند هم به پنتاگون حمله کند تا به امروز ۲۰ سال گذشته است و در این مدت طولانی عملکرد سیاستمداران واشنگتن جای شکی باقی نگذاشت که آن حملات با نزدیک به ۳ هزار کشته، تبدیل به بهانهای شد تا جنگطلبان در هیئت حاکمه ایالاتمتحده آمریکا دست به بزرگترین لشکرکشی تاریخ این کشور بزنند. دو کشور افغانستان و عراق را به خاک و خون بکشند، مردم بیگناه را از دم تیغ بگذرانند و سرمایههای مردم خود را نیز هدر بدهند تا در ظاهر به جنگ تروریسم رفته باشند. اما در واقع، حس خونخواری خود را ارضاء کرده و نیز سود کلانی را به حسابهای کارخانههای اسلحهسازی آمریکا واریز کرده باشند.
بیمعنی بودن حمله به افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم
هنگامیکه حملات ۱۱ سپتامبر ایالاتمتحده را بهشدت متزلزل کرد، بسیاری آن را پرل هاربر جدید نامیدند و در بوق و کرنا کردند که کشور درخطر است زیرا این بار حمله به مراکزی در داخل ایالاتمتحده صورت گرفته است.
فروریختن برجهای دوقلو در خیابانهای نیویورک، حمله به پنتاگون و تخریب اماکن در اطراف میدانی در پنسیلوانیا براثر سقوط پرواز شماره ۹۳ همه به آمریکاییها میگفتند که آسیبپذیر هستند. اما کسی نبود که بگوید ۱۱ سپتامبر پرل هاربر نیست. فردی نبود که توضیح دهد این یک تهدید برای دموکراسی آمریکایی نیست و هیچ مقامی نگفت که اصلاً نیازی به حمله نظامی و لشگر کشی و اشغال دو کشور و دو دهه جنگ نیست.
در خصوص حمله به کشتیهای جنگی آمریکا مستقر در بندر پرل هاربر در دسامبر سال ۱۹۴۱ که منجر به حمله آمریکا به ژاپن و درنهایت بمباران اتمی دو شهر در ژاپن شد موضوع کاملاً با حملات یازدهم سپتامبر فرق میکرد.
یک سال قبل از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جمهوری خواهان نومحافظه کار که بعداً بسیاری از آنها بالاترین ردههای کاخ سفید را به دست آوردند، طرحی را ارائه دادند که از بازسازی نیروهای نظامی آمریکا حمایت و بودجهای همسان با یک جنگ را طلب میکرد
در همین راستا دریاسالار ایسروکو یاماموتو فرمانده نیروی دریایی ژاپن و مغز متفکر حمله پرل هاربر معتقد بود که تنها یک پیروزی سریع و قاطع بر ایالاتمتحده امکانپذیر است اما حتی این فرمانده ژاپنی هم نگران بود که اقدامش نتیجه عکس بدهد. وی هنگامیکه موفقیت حمله ناگهانی خود را تبریک میگفت، اعتراف کرد: "من میترسم تمامکاری که انجام دادهایم بیدار کردن یک غول خوابیده و اراده وحشتناکش برای ویرانگری باشد."
به نظر میرسد ترس یاماموتو بهجا بود زیرا ایالاتمتحده که خود را در چشم اروپاییها بهعنوان نجاتدهنده از آلمان نازی معرفی کرده بود با توسل به تسلیحات کشتارجمعی ژاپن را شکست داد و با حمایت نظامی و اقتصادی از متفقین اروپایی بود که آلمان نازی را هم از بین برد.
با اندکی تأمل میتوان دریافت که تئودور روزولت رئیسجمهور وقت آمریکا خیلی هم از حمله پرل هاربر شگفتزده یا مغموم نشده بود بلکه آن حادثه را با آغوش باز برای رسیدن به اهداف استعماری و توسعهطلبانه کشورش پذیرفته بود.
بیشتر بخوانید:
سخنگوی طالبان: مدرکی دال بر دست داشتن سرکرده سابق القاعده در حملات ۱۱ سپتامبر وجود ندارد
حکم بایدن برای انتشار اسناد ۱۱ سپتامبر
پساز جنگ جهانی دوم، آمریکا وارد جنگ سرد با دنیای کمونیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی شد و با ریاکاری و توطئه خود را بهعنوان تنها ابرقدرت نظامی و اقتصادی معرفی کرد آنچنانکه فرانسیس فوکویاما، نویسنده نومحافظه کار نوشت:" هیچ کشوری مانع پیروزی کامل شیوه زندگی آمریکاییها نشد."
ماجرای مشابه پرل هاربر در سال ۱۹۶۴ در خلیج تونکن بازسازی شد تا آمریکا بهانه کافی برای ورود به یک جنگ دیگر را داشته باشد و به بهانه حمایت از دموکراسی و یا یک همپیمان خواهان دموکراسی به اشغال و چپاول ویتنام بپردازد.
سپس حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ پیش آمد تا افکار عمومی جهان آمریکا را درگیر یک چالش جدید در قرن ۲۱ ببینند اما بهواقع حملات یازده سپتامبر هیچگونه تهدید ماهیتی واقعی مانند ژاپن یا آلمان در بر نداشت زیرا دو کشور مذکور به دنبال سلطه برجهان بودند و این بهانه خوبی بود که آمریکا میخواهد در مقابل جهان خواران بایستد اما در خصوص یازدهم سپتامبر یا جنگ ویتنام چه؟ آیا ویتنام یا بهعنوانمثال شبکه القاعده میخواستند کشوری را تسخیر کنند؟ خیر اسامه بنلادن سرکرده شبکه تروریستی القاعده چنین برنامهای نداشت.
به عقیده برخی از کارشناسان در حقیقت حادثه ۱۱ سپتامبر یک تله بود، تلهای که فقط کشوری مثل ایالاتمتحده با پیشینه پرل هاربر و خلیج تونکن میتوانست با پای خود به درون آن برود. شب ۱۱ سپتامبر، رئیسجمهور وقت آمریکا جورج دبلیو بوش روز روزولتی خود را در آغوش گرفته بود و اظهار داشت: "قوم بزرگی برای دفاع از یک ملت بزرگ به حرکت درآمده است. حمله تروریستی میتواند پایههای بزرگترین ساختمانهای ما را متزلزل کند، اما نمیتواند بنیان آمریکا را حتی لمس کند. "
تئودور روزولت رئیسجمهور وقت آمریکا خیلی هم از حمله پرل هاربر شگفتزده یا مغموم نشده بود بلکه آن حادثه را با آغوش باز برای رسیدن به اهداف استعماری و توسعهطلبانه کشورش پذیرفته بود
اما مطمئناً حمله پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ و حوادث یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ مانند هم نبودند. ۱۱ سپتامبر پرل هاربر نبود. البته هر دو حمله نشان دادند که ایالاتمتحده میتواند مورد حمله قرار گیرد و پسازآن میتوان حس وطنپرستی مردم آمریکا را تهییج کرد، اما واکنش ایالاتمتحده به ۱۱ سپتامبر یعنی حمله به افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم اشتباه محض بود.
حملات ۱۱ سپتامبر را تیم جورج دبلیو بوش به تهدید ماهیتی علیه آمریکا تبدیل کرد
اینکه ایالاتمتحده یازدهم سپتامبر را بهعنوان لحظهای شبیه پرل هاربر برای گرد هم آوردن کشورهای همپیمان برای شروع یک جنگ تلقی کرد یک مشکل اساسی بود زیرا حمله ژاپن به پرل هاربر یک اقدام جنگی بود اما اقدام بنلادن یک اقدام تروریستی بود که توسط رئیسجمهور بوش و مشاورانش بهعنوان یک جنگ تلقی شد. همه میدانند که اقدام جنگی نبود. ۱۱ سپتامبر یک موضوع عدالت کیفری بود که به یک تنبیه خاص و جزیی نظامی نیاز داشت. القاعده نماینده هیچ دولت ملی و هیچ ارتش قابلتعریفی نبود که بتوان بدون قید و شرط آن را از بین برد. همچنین تهدیدی ماهیتی برای سرزمین مادری یا قدرت آمریکا در خارج از کشور نداشت. بنلادن نمیتوانست به قول رئیسجمهور بوش "بنیاد آمریکا" را حتی لمس کند مگر اینکه اشتباه کنیم. مگر اینکه ما به خودمان و دیگران بقبولانیم که ۱۱ سپتامبر پرل هاربری جدید بود.
بیشتر بخوانید:
جدول زمانی مداخله نظامی آمریکا در افغانستان/ هژمونی کاخ سفید چگونه با خاک یکسان شد؟
سخنگوی نجباء: سفارت آمریکا در بغداد باید مثل لانه جاسوسی در تهران به موزه تبدیل شود
در غیر این صورت چگونه دولت بوش میتوانست به عراق حمله کند و رد پای نظامی خود را در منطقه غرب آسیا گسترش دهد؟ در غیر این صورت چگونه دولت بوش میتوانست بودجه بیچونوچرا برای پنتاگون و مجتمع صنایع نظامی تأمین کند؟ برخورد با بنلادن بهعنوان یک جنایتکار کافی نبود اما برابر کردن او با تهدید علیه آزادی و تهدیدی ماهیتی برای جامعه آمریکا میتوانست ۱۱ سپتامبر را مانند پرل هاربر جلوه دهد تا جنگطلبان واشنگتننشین به امیال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود دست یابند.
نکته اینجاست که یک سال قبل از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جمهوری خواهان نومحافظه کار، که بعداً بسیاری از آنها بالاترین ردههای کاخ سفید را به دست آوردند، طرحی برای پیشرفت کشور در قرن جدید منتشر کردند که از بازسازی نیروهای نظامی آمریکا حمایت میکرد. آنها اعتراف کردند که به دست آوردن بودجه کافی برای رسیدن به اهداف این طرح یک فاجعه مانند پرل هاربر را طلب می کند.
این طرح نشان داد که آمریکا هرچند دهه یکبار باید مردمش را با یک فاجعه روبرو کند تا بتواند حساب صاحبان صنایع نظامی را بیشازپیش پر کند.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/